Skip to content
  • دسته‌بندی‌ها
  • 0 نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
  • جدیدترین پست ها
  • برچسب‌ها
  • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
  • دوره‌های آلاء
  • گروه‌ها
  • راهنمای آلاخونه
    • معرفی آلاخونه
    • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
    • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
    • استفاده از ابزارهای ادیتور
    • معرفی گروه‌ها
    • لینک‌های دسترسی سریع
پوسته‌ها
  • Light
  • Cerulean
  • Cosmo
  • Flatly
  • Journal
  • Litera
  • Lumen
  • Lux
  • Materia
  • Minty
  • Morph
  • Pulse
  • Sandstone
  • Simplex
  • Sketchy
  • Spacelab
  • United
  • Yeti
  • Zephyr
  • Dark
  • Cyborg
  • Darkly
  • Quartz
  • Slate
  • Solar
  • Superhero
  • Vapor

  • Default (بدون پوسته)
  • بدون پوسته
بستن
Brand Logo

آلاخونه

  • سوال یا موضوع جدیدی بنویس

  • سوال مشاوره ای
  • سوال زیست
  • سوال ریاضی
  • سوال فیزیک
  • سوال شیمی
  • سایر
  1. خانه
  2. بحث آزاد
  3. خــــــــــودنویس
رقیب
ف
کسی هس ساعت مطالعه بالایی داشته باشه بخونیم این 20 روزو؟ ترجیحا دختر باشه تنهایی نمیتونم اگ یکی بود خیلی بهتر پیش میرفتم
بحث آزاد
خــــــــــودنویس
Dr-aculaD
Topic thumbnail image
بحث آزاد
👣ردپا👣
اهوراا
Topic thumbnail image
بحث آزاد
کنکور1405
M
سلام به همه. من بعد از یه مدت دوباره میخوام کنکور 405 رو شرکت کنم. ولی خب کسی رو پیدا نکردم که برای سال405 باشه. و دوستی پیدا نکردم تو این زمینه. هرکی هست بیاد اینجا حرف بزنیم
بحث آزاد
تروخدا بیاین
ف
دیروز اشتبا کردم سلامت نخوندم الان چیکار کنم جزوه ای میدونین یکم جمعو جور باشه کتاب اصلن خونده نمیشه خیلی زیاده
بحث آزاد
دستاورد هایِ کوچکِ من🎈
AinoorA
سلام بچه ها امیدوارم حالتون خوب باشه و خیلی سرحال و شاد باشین خب از عنوان تاپیک یچیزایی مشخصه که قراره در مورد چی اینجا حرف بزنیم ولی بزارین توضیحات بیشتر بدم خیلی از ما یوقتایی هست که ممکنه احساس کنیم هیچ کاری نکردیم یا هیچ کاری ازمون برنمیاد و روزمون رو تلف کردیم و.. و ذهنمون ما رو با این افکار جور واجور و عجیب غریب مورد آزار قرار بده و احساس ناتوانی رو بهمون بده در حالی که در واقعیت اینطوری نیست و ما توانا تر از اون چیزی هستیم که توی ذهنمون هست اینجا قراره از موفقیت های کوچولومون حرف بزنیم و رونمایی کنیم تا به ذهنمون ثابت کنیم بفرما آقا دیدییی ما اینیم هر شب از کار های مثبت کوچولوتون بیاین و بگین و این حس مثبت و قشنگ مفید بودن رو به خودتون بدین مثلا کنکوری ها میتونن تموم شدن یه بخش از برنامه اشون رو بگن ، از انجام دادن کار هایی مثل مرتب کردن اتاق ، از گذروندن امتحانای سخت و آب دادن به گل ها و کلی کار کوچیک و مثبت دیگه منتظرتون هستم آلایی ها موفق باشین🥹️ دعوت میکنم از : @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @دانش-آموزان-آلاء @فارغ-التحصیلان-آلاء @دانشجویان-درس-خون @دانشجویان-پزشکی @دانشجویان-پیراپزشکی
بحث آزاد
تنهایی حوصله ندارم بیاین با هم نهایی بخونیم
ف
سلام بچها هر ساعتی هر درسیو خوندین بیاین بگین این ساعت اینقدر فلان درس رو خوندم انگیزه میگیریم
بحث آزاد
بخدا سوالات اونقد سخت نیستن ولی وقتی میشینم سر جلسه اعداد کوه میشن واسم
ف
بچها وقتی میشینم به ارومی حل میکنم سوالاتو میدونم حل میکنم مشکلی ندارم سر جلسه انگار اصن من نخوندم ی جوری میشم میترسم از سوالا مخصوصا سوالاتی ک عدد دارن عددا جلو چشام بزرگ میشن بخدا خنده داره ولی جدی میگم
بحث آزاد
من ِ فارغ 401 هم باید زمین ترمیم کنم؟؟
ف
...............
بحث آزاد
شاید شد...چه میدانی؟!
Hg L 0H
مدت هاست که از نشست غبار سرد و تیره به قلبم میگذرد مدت هاست منِ تاریکِ گم شده، در خودم به دنبال روزنه هایی از نور میگردد نفس هایم سخت به جانم می نشینند اشک هایی که سرازیر نمی شوند وجود مرا به ستوه آورده اند دوست دارم بایستم سرم را بالا بگیرم و تا زمانی که صدایم خفه شود فریاد بزنم بماند در پس پرده ی خاکستری غم بماند که چه می شود... شاید شد....چه میدانی؟!
بحث آزاد
بحث آزاد
JaanaJ
دوستان من تازه وارو سایت شدم میخوام بدونم چطوری باید اسمم رو تغیر بدم درست کردم ولی باز دوباره اینو زده چیکار باید کنم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.........
بحث آزاد
تمام رو به اتمام
Hg L 0H
حس خفقان، حتی نفس کشیدن هم سخت شده گلویم فشرده تر از قبل راه هوا را بسته پروازی را آغاز کردم که در سرم مقصدش بهشتی برین بود اما اکنون و در این زمان نمیدانم کجا هستم پروازم به سمت جهنم است یا بهشت؟ میشود یا نمیشود تمام وجودم را پر کرده تمام احساسات کودکی از کوچک و بزرگ به مغزم هجوم آورده و دارد تمامِ من را آرام آرام از من میگیرد نکند اینجا جای من است؟ در سرِ کودکیِ من چنین رویایی شکل گرفته بود؟ قلبم سیاه و چشمانم تار شده اند هوای پریدن دارم اما نگار لحظه به لحظه در همان جایی قرار دارم که ایستاده بودم انگار نمیشود قدم از قدم برداشت میخواهم رها باشم از افکاری که مرا خفت میکنند و تا مرز خفه شدن من را به دنبال خود میکشانند میل به رهایی آزادی ام را هم از من گرفته... شوق پریدن آرام آرام گویی دارد تبدیل به میل سقوط میشود مبادا چنین روزی برسد... مبادا....
بحث آزاد
به که باید دل بست؟
blossom.B
به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟ سینه ها جای محبت , همه از کینه پر است. هیچکس نیست که فریادِ پر از مهر تو را گرم پاسخ گوید. نیست یک تن که در این راه غم آلوده ی عمر , قدمی راه محبت پوید. خط پیشانی هر جمع , خط تنهاییست. همه گلچینِ گلِ امروزند... در نگاه من و تو حسرت بی فرداییست. به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟ نقش هر خنده که بر روی لبی می شکفد, نقشه‌ای شیطانیست. در نگاهی که تو را وسوسه ی عشق دهد حیله‌ای پنهانیست. خنده ها می شکفد بر لبها, تا که اشکی شکفد بر سرمژگان کسی. همه بر درد کسان می نگرند, لیک دستی نبرند از پی درمان کسی. زير لب زمزمه شادی مردم برخاست, هر کجا مرد توانائي بر خاک نشست . پرچم فتح برافرازد در خاطرِ خلق, هر زمان بر رخ تو هاله زَنَد گردِ شکست. به که بايد دل بست؟ به که شايد دل بست؟ از وفا نام مبر , آن که وفا خوست کجاست؟ ریشه ی عشق فسرد... واژه ی دوست گریخت... سخن از دوست مگو...عشق کجا؟دوست کجا؟ دست گرمی که زمهر , بفشارد دستت در همه شهر مجوی. گل اگر در دل باغ , بر تو لبخند زند بنگرش , لیک مبوی ! لب گرمی که زعشق , ننشیند به لبت به همه عمر مخواه ! سخنی کز سر راز , زده در جانت چنگ به لبت نیز مگوی ! چاه هم با من و تو بيگانه است نیِ صدبند برون آيد از آن... راز تو را فاش کند, درد دل گر بسر چاه کنی خنده ها بر غمِ تو دختر مهتاب زند گر شبي از سر غم آه کني. درد اگر سینه شکافد , نفسی بانگ مزن ! درد خود را به دل چاه مگو! استخوان تو اگر آب کند آتش غم, آب شو...آه مگو ! ديده بر دوز بدين بام بلند مهر و مه را بنگر ! سکه زرد و سپيدی که به سقف فلک است سکه نيرنگ است سکه ای بهر فريب من و تست سکه صد رنگ است . ما همه کودکِ خُرديم و همين زال فلک , با چنين سکه زرد , و همين سکه سيمينِ سپيد , ميفريبد ما را . آسمان با من و ما بيگانه زن و فرزند و در و بام و هوا , بيگانه خويش , در راه نفاق... دوست , در کار فريب... آشنا , بيگانه ... شاخه ی عشق شکست... آهوی مهر گریخت... تار پیوند گسست... به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟... -مهدی سهیلی
بحث آزاد
ای که با من ، آشنایی داشتی
blossom.B
اِی که با من، آشنایی داشتی ای که در من، آفتابی کاشتی ای که در تعبیرِ بی مقدارِ خویش عشق را، چون نردبام انگاشتی ای که چون نوری به تصویرت رسید پرده ها از پرده ات برداشتی پشتِ پرده چون نبودی جز دروغ بوده ها را با دروغ انباشتی اینک از جورِ تو و جولانِ درد می گریزم از هوای آشتی کاش حیوان، در دلت جایی نداشت کاش از انسان سایه ای می داشتی -فریدون فرخزاد
بحث آزاد
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است...
blossom.B
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است اي بس غم و شادي که پس پرده نهان است گر مرد رهي غم مخور از دوري و ديري داني که رسيدن هنر گام زمان است تو رهرو ديرينه سرمنزل عشقي بنگر که زخون تو به هر گام نشان است آبي که برآسود زمينش بخورد زود دريا شود آن رود که پيوسته روان است باشد که يکي هم به نشاني بنشيند بس تير که در چله اين کهنه کمان است از روي تو دل کندنم آموخت زمانه اين ديده از آن روست که خونابه فشان است دردا و دريغا که در اين بازي خونين بازيچه ايام دل آدميان است دل برگذر قافله لاله و گل داشت اين دشت که پامال سواران خزان است روزي که بجنبد نفس باد بهاري بيني که گل و سبزه کران تا به کران است اي کوه تو فرياد من امروز شنيدي دردي ست درين سينه که همزاد جهان است از داد و وداد آن همه گفتند و نکردند يارب چه قدر فاصله دست و زبان است خون مي چکد از ديده در اين کنج صبوري اين صبر که من مي کنم افشردن جان است از راه مرو سايه که آن گوهر مقصود گنجي ست که اندر قدم راهروان است -هوشنگ ابتهاج (سایه)
بحث آزاد
پروانه‌ی رنگین
blossom.B
*از پیله بیرون آمدن گاهی رهایی نیست در باغ هم پروانه‌ی رنگین گرفتار است این کشور آن کشور ندارد حس دلتنگی دیوار با هر طرح و نقشی باز دیوار است... -محمد‌علی جوشانی*
بحث آزاد
حواست بوده است حتما...
blossom.B
الا ای حضرت عشقم! حواست هست؟ حواست بوده است آیا؟ که این عبد گنه کارت که خود ، هیراد می‌نامد، چه غم ها سینه‌اش دارد... حواست بوده است آیا؟ که این مخلوق مهجورت از آن عهد طفولیت و تا امروزِ امروزش ذلیل و خاضع و خاشع گدایی می‌کند لطفت... حواست بوده است آیا نشسته کنج دیواری تک و تنها؛ که گشته زندگی‌اش پوچ و بی معنا! دریغ از ذره ای تغییر میان امروز و دیروز و فردا... حواست هست، می‌دانم... حواست بوده است حتما! ولیکن یک نفر اینجا، خلاف دیده‌ای بینا، ندارد دیده‌ای بینا -رضا محمدزاده
بحث آزاد
امیدوارم نشناسند مرا... پیش از این، ستاره بودم!
blossom.B
یک سالِ پیش، ستاره‌ای مُرد. هیچ کس نفهمید؛ همانطور که وقتی متولد شد، کسی نفهمیده بود. همه سرگرم خنده بودند؛ زمانی که مُرد. اما یادم نیست زمانی که متولد شد، دیگران در چه حالی بودند. در آن میان فقط من بودم که دیدم که آن همه نور، چطور درخشید و بزرگ شد.... خیلی زیبا بود؛ انگار هر شب درخشان تر می‌شد... پر قدرت می‌سوخت. برای زنده بودن، باید می‌سوخت... من بودم که پا به پای سوختن هایش، اشک ریختم... اشک هایم برای خاموش کردن بی قراری هایش کافی نبود... نتوانستم خاموش کنم درد را که در لا به لای شعله هایش، ستاره‌ام را می‌سوزاند. ستاره مُرد! این آخرین خاطره‌ایست که از او در ذهن دارم... نتوانستم تقدیرش را عوض کنم.‌‌.. سیاهچاله شد... اکنون حتی نمی‌توانم شعله‌ی شمعی در کنارش بگذارم تا او را در میان تاریکی ها ببینم. سیاهچاله ها نور را می‌گیرند... چه کسی گمان می‌کرد آن همه نور ، اکنون‌ این همه تاریک باشد؟ آن زمان که نورانی بود، کسی ندیدش... نمی‌دانم این کوردلان اکنون سیاهچاله بودنش را چگونه می‌بینند که می‌خندند... آری؛ ستاره مُرد.. همه خندیدند. امشب، به یاد آن ستاره، خواهم گریست.
بحث آزاد
خاطرات خواهر برادری
Gharibe GomnamG
خب سلام اینم از تاپیکی که قولشو داده بودم خاطرات خنده دار یا تلخ خودتونو که با خواهر برادراتون دارین بیاین بگین ترجیحا خنده دار باشه خب دعوت میکنم از @roghayeh-eftekhari @F-seif-0 @Ftm-montazeri @Ariana-Ariana @Infinitie-A @ramses-kabir @Zahra-hamrang @Fargol-Sh @مجتبی-ازاد @Yasin-sheibak @Elham650 @Mehrsa-14 @گروه-بچه-هایی-که-خواهر-یا-برادر-دارن فعلا شماهارو یادم بود که خواهر برادر دارین @دانش-آموزان-آلاء @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
بحث آزاد
کتابخانه رنگی
_MILAD__
سلام به همه دوستان عزیز در جهت گسترش فرهنگ کتابخوانی تصمیم گرفتیم تایپکی راه اندازی کنیم که شما یکم کتاب غیر درسی بخونید خب همین اول بگم همتون لایک میکنین اول بعد پست میذارین اشتباه نزنین یدفه و منفی بدید اصلا هم دستوری نبود خلاصه نمیدونم چه چیزایی میتونید بذارید : -بریده ای از کتاب ها -معرفی کتاب -گذاشتن لینک دانلود کتاب اگه صوتی و ایناست و از سایتی برداشتید نگاه کنید حتما %(#ff0000)[منبع ] بذارید با تشکر @دانش-آموزان-آلاء
بحث آزاد

خــــــــــودنویس

زمان بندی شده سنجاق شده قفل شده است منتقل شده بحث آزاد
1.7k دیدگاه‌ها 248 کاربران 78.8k بازدیدها 213 Watching
  • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
  • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
  • بیشترین رای ها
پاسخ
  • پاسخ به عنوان موضوع
وارد شوید تا پست بفرستید
این موضوع پاک شده است. تنها کاربرانِ با حق مدیریت موضوع می‌توانند آن را ببینند.
  • خانومخ آفلاین
    خانومخ آفلاین
    خانوم
    فارغ التحصیلان آلاء
    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
    #411

    گذاشتمش توی جیبم و رفتم همون جای همیشگی .. در باصدای قیژ بلندی باز شد .. حس کردم حجمی از هوای کهنه داخل ریه هام فرو رفت ..
    به سرفه افتادم .‌‌‌.. صدای جیلنگ جیلنگ از بالای در ورودم رو لو داد ..
    میدونستم که از قبل میدونست قراره دوباره برم پیشش ..
    پشت میزش نشسته بود و اخرین بسته ی دریافتی رو ترمیم میکرد ..
    عینکش اومده بود نوک بینیش و موهای سفیدش ریخته بود تو صورتش ‌..
    چی باید میگفتم ؟!
    راستش .‌. راستش شرمنده بودم ..
    لبخند زد و بدون این که سرش رو بالا بیاره گفت .. دیدی گفتم میای ؟!
    شرمنده سرم رو انداختم پایین ..
    خندید .. نه بلند و نه اهسته .. وسیلع ای که تو دستش بود رو گذاشت رو زمین و گفت بدش ببینم .. باز چیکارش کردی ؟!
    به پته پته افتادم گفتم : به..به خدا تقصیر من نبود .. یعنی .. خودش .. افتاد .‌.من بهش گفتم مواظب باشه ..
    پیرمرد عینکش رو عوض کرد .. سری تکان داد و گفت .. ببین بهت گفته بودم که این دل دیگه برات دل نمیشه !
    هر چیزی عمری داره .. منو ببین ؟ قلب من از مال تو سالم تره !!
    چند بار اوردیش اینجا منم واست درستش کردم ... اما یادته گفتم این بار اخره کع بندش میزنم ؟!

    ببین این ترکو ؟! این خطوط رو ببین ؟! به نظرت چندبار دیگع دووم میاره .. نه .. این دیگ کار من نیس ‌‌‌...از من میشنوی بزارش کنار ..

    چ جوری بزارمش کنار ؟!

    برات جایگزین خوب هم دارم ..
    من دلم رو میخوام ن جایگزین..
    کلافه شده بود .. گفت .. ای بابا من که هرچی میگم تو حرف خودتو میزنی !! ببین باباجون این دل فقط و فقط ی بار ترمیم میشه بعدش باید بری از تو اون قفسه یکی رو که بهت میخوره انتخاب کنی ..

    ذوق کردم .. گفتم باشه باشه ممنونم خیلی ممنونم چشم . از این به بعد دست هیچ کس نمیدم فقط میزارمش ی گوشه

    زیر لب گفت .. جنس قلب تو خیلی ظریفه .. برای همین خطرناکه ‌‌ ‌. . صبر کن بابا جان ببینم چیکار میتونم کنم ..

    نفس راحتی کشیدم و چرخیدم سمت قفسه .. قفسه پنج طبقه پر بود از قلوه سنگ های تراش داده شده و صیقلی ..
    دستم رفت سمت یکیشونو برش داشتم .. خیلی سنگین بود .. مجبور شدم دو دستی بگیرمش ..
    برگشتم سمت پیر مرد و پرسیدم : این قیمتش چنده ؟!!
    از پشت عینک نگاهم کرد و گفت : والا از قیمت این ترمیم ارزون تره ! البته بگم اون خیلی سفته هااا اونجوریشو نببین .. ممکنه ی مدت هم احساس سنگینی و درد حس کنی .. یا مثلا نتونی خوب و عمیق نفس بکشی ..
    دریچه اشکاتم میبنده برات بابا جان .. ولی از من میشنوی همینو بردار ..

    نگاهش کردم .. تقریبا هم اندازه دلم بود اما سنگ تر سخت تر ‌. سیاه تر ..
    برنگشتم که نگاهش کنم .. دلم نیامد برای اخرین بار قلبم را نگاه کنم ..
    گفتم : اگر اون چیزی که دستته با ارزش تره .. پس من اینو جاش برداشتم .. و بعد بدون خداحافظی از در بیرون امدم..

    طولانی شد نمیدونم میخونید یا نه ... شکی در تخیلی و غیز واقعی بودن داستان نیس ‌.‌ میتونه تمثیل باشع یا خیر ...
    حس میکنم الان دیگه ذهنم ارومه 💙👌

    ما به یَغما رفته‌ی نجوای لبخندِ توییم.

    مداد رنگیم 1 پاسخ آخرین پاسخ
    15
    • B آفلاین
      B آفلاین
      Blank
      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
      #412

      ۲۰۱۹۰۴۱۵_۱۹۰۱۳۹.jpg
      .
      ۲۰۱۹۰۴۱۵_۱۹۰۰۳۱.jpg

      آمــــــدبهارجان ها
      😍

      1 پاسخ آخرین پاسخ
      17
      • B آفلاین
        B آفلاین
        Blank
        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
        #413

        ۲۰۱۹۰۴۱۶_۱۳۰۸۵۶-1.jpg
        کاش من هم ازنومیشکفتم...

        1 پاسخ آخرین پاسخ
        14
        • Dr.agonD آفلاین
          Dr.agonD آفلاین
          Dr.agon
          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
          #414

          ۲۰۱۹۰۲۲۰_۱۷۴۶۱۸.jpg
          کار سوزن دوزی روی چرم🙂
          ی نوع متفاوت از بقیه کارهام😍

          ن ب قشنگی حرفا خودم،ن ب زشتی قضاوت شما،معمولی تر از معمولی=)

          1 پاسخ آخرین پاسخ
          23
          • B آفلاین
            B آفلاین
            Blank
            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
            #415

            ۲۰۱۹۰۴۱۷_۱۳۱۷۱۶.jpg
            تقدیم به بحترین های زندگیم
            =))

            1 پاسخ آخرین پاسخ
            15
            • مداد رنگیم آفلاین
              مداد رنگیم آفلاین
              مداد رنگی
              دانش آموزان آلاء
              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط مداد رنگی انجام شده
              #416

              15556072339804050091405979677305.jpg
              روز قبل از آزمون وقتی حتی حوصله خودتو نداری و میخوای فکرتو جم کنی ..شلخته هم خودتونید اصلا حسش نبود فاز هنری بگریم و عکس خوب بگیرم تو همون بل بشو عکسو گرفتم😋😋
              #جمجمه🤯
              #الافی🤪

              گر زندگی همین است من میرم بخابم ^_^

              1 پاسخ آخرین پاسخ
              18
              • مداد رنگیم آفلاین
                مداد رنگیم آفلاین
                مداد رنگی
                دانش آموزان آلاء
                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                #417

                15556079812356062101897823011610.jpg
                #حافظ جانم😍❤

                گر زندگی همین است من میرم بخابم ^_^

                1 پاسخ آخرین پاسخ
                16
                • shiimmaS آفلاین
                  shiimmaS آفلاین
                  shiimma
                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                  #418

                  IMG_20181025_124300.jpg

                  یکی از دروغ هایی که به خودم گفتم اینه که:
                  صبح بیدار می شم می خونم😑

                  MahhhM 1 پاسخ آخرین پاسخ
                  13
                  • ب آفلاین
                    ب آفلاین
                    باهآر
                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                    #419

                    IMG_20190402_223218.jpg

                    %(#2e2e2e)[می گویند: " هنوز قوت آتش، در دل دماوند خاموش هست" باور نمی کنی؟]
                    %(#636363)[هنوز، کارها مانده است که نکرده ایم؛]
                    %(#7a7a7a)[باور نمی کنی؟]

                    1 پاسخ آخرین پاسخ
                    22
                    • _ آفلاین
                      _ آفلاین
                      __chakisaldva__
                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                      #420

                      Screenshot.jpg
                      .
                      نتیجه سه ساعت تلاش بی وقفه 😂 :smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat:

                      صفربیشتر ازهیچیه.
                      صفربیشتر ازهیچیه..
                      صفربیشتر ازهیچیه...

                      1 پاسخ آخرین پاسخ
                      17
                      • ققنوسق آفلاین
                        ققنوسق آفلاین
                        ققنوس
                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                        #421

                        photo_۲۰۱۹-۰۴-۲۲_۱۲-۳۷-۲۳.jpg

                        #امروز98/2/2دوشنبه از اردیبهشت 98 برف بهاری

                        1 پاسخ آخرین پاسخ
                        21
                        • ققنوسق آفلاین
                          ققنوسق آفلاین
                          ققنوس
                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                          #422

                          photo_۲۰۱۹-۰۴-۲۲_۱۲-۵۳-۵۳.jpg

                          #دیروز 98/2/1یک شنبه از اردیبهشت 98 روز افتابی و خنک بهاری

                          1 پاسخ آخرین پاسخ
                          16
                          • ققنوسق آفلاین
                            ققنوسق آفلاین
                            ققنوس
                            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                            #423

                            photo_۲۰۱۹-۰۴-۲۲_۱۲-۵۳-۵۷.jpg

                            1 پاسخ آخرین پاسخ
                            17
                            • sonicS آفلاین
                              sonicS آفلاین
                              sonic
                              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                              #424

                              چندیست نشسته ام درین سرای تنهایی...
                              چشمم به راه است ... اما نمی آیی..
                              سرم میان کتاب و در انتظار رخ تو..
                              زیر لب زمزمه میکنم کنکورم تو کجایی؟
                              ببین مرا شده ام شکسته و ملول
                              زمزمه هر روزم شده فغان و گاهی زاری
                              شدم خسته زمانی که رقیبانند در تکاپو و تلاش
                              خدایا چه مانده برایم جز خجالت و شرمساری؟
                              نگاهم که می افتد به خروار جزوه و کتاب...
                              آه از دل برارم و نکنم هیچ کاری...
                              یکی دو روزیست که دیگر خودم نیستم..
                              آهای دختر روز های سخت... اینجایی؟
                              همه میگویند اینجا ته راهست دوام بیار..
                              نه... نمیکشم کنار و چنگ میزنم به هر جایی.
                              دلم ریش شده... زانوانم میلرزند..
                              خدایا بغلم میکنی؟ نمانده نایی...
                              خدایا میان آغوشت هنوز هم جا هست؟
                              برای من افگار و یک عمر تنهایی؟
                              میدونم خوب نیست...
                              اما به روم نیارین:)
                              باشه؟:)

                              ای دل غم دیده حالت به شود دل بد مکن:)

                              1 پاسخ آخرین پاسخ
                              13
                              • chakameC آفلاین
                                chakameC آفلاین
                                chakame
                                دانش آموزان آلاء
                                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                #425

                                و باز هم...
                                دلیلت هر چه می خواهد باشد، باشد.
                                اولین بار من توجیه کردم غیبتت را...
                                بار ها و بار ها و بار ها گفتم بالاخره می آید...
                                می آید... می آید...
                                آمدی! آن هم چه آمدنی!
                                آن موقع ها، لحظه ای بهتر از حضورت نبود و هنوز هم نیست :))
                                حالا نمی دانم این بار را چه می کنی؟
                                چگونه جواب دست هایی که حالا می لرزد برای نوشتن را می دهی؟
                                چگونه جواب دلِ ترک برداشته ام را می دهی؟
                                باشد، تو هر چه بگویی، قبول!
                                اصلا بیا و باز هم برو...
                                باز هم... باز هم...
                                من مشکلی ندارم.
                                همان طور که بار قبل توجیهت کردم، برای این بار های بعد هم می کنم...
                                اعتراف می کنم دلگیر هستم... رنجیده و غمگین هم...
                                اشکالی ندارد
                                اگر بدانم که بالاخره روزی می آیی و می مانی، من در تمام نوشته هایم، در همه ی سخن ها و حرف هایم اعلام می کنم که "من مشکلی ندارم" 🙂

                                #چکامه
                                #بداهه

                                همه چیز سی و دومِ یک ماهی، ساعت بیست و پنج و هفتاد دقیقه، حل میشه! :))
                                #چکامه

                                1 پاسخ آخرین پاسخ
                                13
                                • B آفلاین
                                  B آفلاین
                                  Blank
                                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                  #426

                                  ۲۰۱۹۰۴۲۶_۱۰۰۳۳۰.jpg
                                  من مانده عم تنهامیان سیل یمنیک(شنگ)...
                                  😂 😋😋😋👌

                                  1 پاسخ آخرین پاسخ
                                  18
                                  • revivalR آفلاین
                                    revivalR آفلاین
                                    revival
                                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                    #427

                                    عجیب است،نمیدانم چرا بجای خروج اب های تیره و کدر،چنین زلالی های از چشم بیرون میزند،کاش چشم ها هم میتوانستند استفراغ کنند از تمام سم هایی ک توی روز ب انها خوراندن می شد

                                    گاهی با «به درک» گفتن میخواهی سرکوب کنی تمام غلیانهای درونت را،اما هی میکوبد در مغزم را....
                                    در شبهایی ک هر ثانیه اش در شبی سرد باز میشود،در تنهایی قلم و کاغذم،ک از خشم قلم هر ثانیه جیغ کاغذ بلند میشود وسط هیاهوی افکارم،درتنهایی کنج اتاقم،ثانیه ها اکسیدم میکنند و عجیب است ک با هزاران روئستا بین قلبم و مغزم حافظ کاتدی ام قلبم شده است،کاش خونم خلاف جهت به گردش درمیامد شاید احیا میشدم اما حقیقت در توهم نبود...

                                    اهن گالوانیزه خراش برداشته من کاش میدانستی ک اکسیژن ک خود را مظهر حیات معرفی کرد تو را نابود میکند...
                                    شاپرک ظریف تن هرزه ای ک بسوی هر نور دویدی،اینبار این برق دندانهای خفاش بود،این را وقتی میفهمی ک نیزه ی قله ی نیشش را جامه ی قرمز بپوشانی...
                                    نمیدانم دوستانم و دوستانش فریب چ چیزی را خوردند؟؟؟؟!!!!گاو گوسفند هم دو چشم و دماغ و بینی داشتند،ایا می ارزید ترکیب اینها به نابودی انها؟
                                    خسته ام از تمام دنیای بیرونم،دیباهای زیبای پرنقشی!ک زیرانها میلیون هاتن فضولات است،بیشتر از بعضی،از ادم های جامعه ام را میگویم،حقایق بیرون افکار سالم دوران بچگیم را عقیم کردند و بر ان دشت پر از نور و لبخند و نهر و صدای بلبان،جز دشتی سوخته و خشک ک از هر طرف بادهای سمی و سوزناک برانها میوزد و بر سرانها اهن های مذاب فرود میاد چیزی باقی نگذاشته اند،

                                    گاهی دوست میداشتم یک اوگنا میبودم،در دهکده ی پرصفایی دور،درون برکه ای کنار خانه ی پیرزنی مهربان،ک هر روز صبح با صدای خنده های نوه هایش از خواب بیدار میشدم،لکه ی چشمی ساده ام را در دست میگرفتم و به دنبال خورشیدم میرفتم اما الان...

                                    مغزهایی ک میتوانستند دنیا را نجات دهند اما ترجیح دادند بر جمعیت خوک ها اضافع کنند،فاجعه زمانی شروع شد ک وقتی ب یکدیگر رسیدند،چشم افکار انها ک پشت چشم های خیره شدیشان بود،عمود پایین امد و جای تحسین ها عوض شد...
                                    چ غمگین است عقاب هایی ک برای گوشت تیکه ای از مردار کرکرس،غلام کلاغ ها شدند،عقاب هایی ک میتوانستند در آن واحد همه ی انها را به خاک و خون بکشند اما انقدر درگوشش خواندند ک...
                                    و چه کسی میداند ک او چند میلیارد دلار برای این صدا خرج کرد،کاش ای کاش اونیکه درجایگاه داشتن مسئولیت نسبت ب ما خود را معرفی کرد این را میدانست،شایدم او خود کلاغ است....نمیدانم

                                    چشم هایم را کور میکنم،دست فطرتم را میگیریم از این دشت سوخته عبور میکنم ب امید انکه میگویند در درون هرکس با هر راه و روش زندگی ۱۴ بهشت نهفته است،شاید برسم...

                                    1 پاسخ آخرین پاسخ
                                    23
                                    • ب آفلاین
                                      ب آفلاین
                                      باهآر
                                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                      #428

                                      IMG_20190427_134957.jpg

                                      با تو حیات و زندگی
                                      بی‌تو فنا و مُردنا . . .

                                      💛%(#ffc800)[مولانا]

                                      آلا سآ 1 پاسخ آخرین پاسخ
                                      30
                                      • ب آفلاین
                                        ب آفلاین
                                        باهآر
                                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                        #429

                                        %(#3d3d3d)[هــر کــه] %(#595959)[روی تـــو دیـــد]
                                        %(#787878)[عــشــق آورد] %(#969696)[. . .]

                                        • %(#009dff)[سعدی]

                                        IMG_20190401_113500746.jpg

                                        1 پاسخ آخرین پاسخ
                                        16
                                        • chakameC آفلاین
                                          chakameC آفلاین
                                          chakame
                                          دانش آموزان آلاء
                                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                          #430

                                          همین طور که به یه نقطه ی نامعلوم خیره شدم، بی مقدمه شروع می کنم به حرف زدن:
                                          -می دونی؟من عاشق پریدن تو یه چاله ی پر شده از اشک های آسمونم. مخصوصا وقتی شب که شد، آسمون دلش رو حسابی سبک کرد و صبح زود، صافه صاف میشه! عاشق بستنی خوردن تو اوج سرما و برف؛ اونم نه یه بستنی کیم یا چند تا اسکوپ! یه بستنیِ برجیِ ترجیحا شکلاتی! آخ که چه کیفی میده... عین اینه که تو اوج گرما، با یه پتوی سنگین و کلفت بری درست جلوی کولر، جایی که بیشترین باد بهت می خوره بخوابی! از اون خوابای دلچسبِ تابستونی!یا مثل خوابیدن یا حتی درس خوندن تو زمستون، وقتی پاهات رو زیر پتوی کرسی بردی و او گرما حسابی تا مغز استخونت نفوذ می کنه و وادارت می کنه علارغم درس هایی که به خاطر شیطنت و بازیگوشی و شاید هم از روی "عاشق برف و آدم برفی درست کردن بودن" رو دستت مونده، به یه خواب عمیق و شیرین فرو بری! هیچ می دونی که من بستنیِ کیمِ کاله یا پاک رو که مزه ی بچگی هام رو میدن رو به همه ی این بستنی های جدیدی که اومده ترجیح میدم؟ حتی به شکلاتی ترین هاشون! یا شاید هم به کلی ترشی و لواشک حتی! هوم، من عاشق تابستونم... بابت اون تابستون های بی دغدغه ای که با سهل انگاری گذاشتم بعضی ثانیه هاش از دستم در بره و خوش نباشم، واقعا از خودم شرمندم! از این که گذاشتم چون سرما خورده بودم، بستنی نخورم! یا چیزای ترش نخورم! یا از این که بعضی چیز ها رو امتحان نکرده میگفتم دوست ندارم! به هر حال از خودم و تابستون های پر ماجرایی که می شد داشته باشم ولی نداشتم عذر می خوام! عاشق تو اجتماع بودنم ولی در عین حال دوست ندارم مرکز توجه باشم. عاشق آدم های کم حرفم. اون آدمای مرموزی که تو هی دلت می خواد از دلیل سکوتشون بگن برات، ولی همچنان صبوری می کنن! و حتی عاشق آدمایی ام که در کنارت پرحرف میشن و تو هم متقابلا همین! عاشق آدمایی که هی بعد از صحبت کردن بگی"خب، دیگه چه خبر؟!" از اونایی که می دونین حرف ها تموم شده، اما نمی خواین صحبت کردنه تموم بشه... عاشق آدمایی که انرژی مثبتن! نه که هر دیقه از بدبختی ها یاد کنن!! همه ی ما آدم ها سختی داریم و ادعا در مورد بدبخت تر بودن بسیار بسیار کار راحتیه، پس نکات مثبتش رو دیدن کار هر کسی نیست! اصلا عاشق اون دیوونه ای ام که با من هم پا میشه و تو اوج سکوت و کج خلقی های من، فقط گوش میده و گوش میده و گوش میده و در آخر میگه "می فهممت. درستش می کنیم" حتی نیاز نیست این جمله رو به زبون بیارن ها، همین که حرفاشون حتی بوی حمایت واقعی رو بده کافیه! :))
                                          کافی باشید...

                                          #چکامه
                                          #فی البداهه

                                          همه چیز سی و دومِ یک ماهی، ساعت بیست و پنج و هفتاد دقیقه، حل میشه! :))
                                          #چکامه

                                          1 پاسخ آخرین پاسخ
                                          18
                                          پاسخ
                                          • پاسخ به عنوان موضوع
                                          وارد شوید تا پست بفرستید
                                          • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
                                          • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
                                          • بیشترین رای ها


                                          • 1
                                          • 2
                                          • 19
                                          • 20
                                          • 21
                                          • 22
                                          • 23
                                          • 83
                                          • 84
                                          • درون آمدن

                                          • حساب کاربری ندارید؟ نام‌نویسی

                                          • برای جستجو وارد شوید و یا ثبت نام کنید
                                          • اولین پست
                                            آخرین پست
                                          0
                                          • دسته‌بندی‌ها
                                          • نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
                                          • جدیدترین پست ها
                                          • برچسب‌ها
                                          • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
                                          • دوره‌های آلاء
                                          • گروه‌ها
                                          • راهنمای آلاخونه
                                            • معرفی آلاخونه
                                            • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
                                            • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
                                            • استفاده از ابزارهای ادیتور
                                            • معرفی گروه‌ها
                                            • لینک‌های دسترسی سریع