هرچی تو دلته بریز بیرون 3
-
نوشتهشده در ۶ اردیبهشت ۱۳۹۸، ۱۰:۴۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
حیف حافظ
پ.ن: کجایی؟ -
@Syner خیابان خمیده خسته از حُمق نوچه ها
-
Dr-acula
ﺑﺮﺧﯿﺰ ﺍﯼ ﺩﻫﺎﻥ ﮐﺒﻮﺩ
به زلزله که آیه آیه عمق لطف اوست وجهنمی که ناشی از عشق و مهر دوست
-
نوشتهشده در ۶ اردیبهشت ۱۳۹۸، ۱۰:۵۰ آخرین ویرایش توسط marylb انجام شده
اکالیپتوس
حافظ گفته: جان فدای دهنت باد، که در باغ نظر / دهنت باز بماند، همه صاحب نظرندپ.ن: ای باباااا اینم که ناصر فیض گفته دومین مصرعشو
پ.ن2: دوباره کجایی، این بار منظورم سایت آلا بود
پ.ن3: من از ندیدنت غمینم، این منظورم یکی دیگه بود -
marylb در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
حیف حافظ
پ.ن: کجایی؟صلاح کار کجا و من خراب کجا
ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجادلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس
کجاست دیر مغان و شراب ناب کجامبین به سیب زنخدان که چاه در راه است
کجا همیروی ای دل بدین شتاب کجا -
نوشتهشده در ۶ اردیبهشت ۱۳۹۸، ۱۰:۵۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
خواهشمنده.... -
نوشتهشده در ۶ اردیبهشت ۱۳۹۸، ۱۰:۵۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
همیشه تو شعر ضعیف بودم
بذارید من گنجورو پیدا کنم یه چندتاخوبشو برات بفرستم
-
@Syner در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
Dr-acula به نظرت ممکن است آخر این سوز بهاری باشد؟
سرمای خیابان رفت، سوز و تب و توفان رفت
هی فصل زمستان رفت، هی باز زمستان شد!هر چیز که می گفتند یک مشت تناقض بود
که پشت چراغ سبز جایِ خط ترمز بود!مردان همه سرخوش از فحشای خیابان و
روی تن دخترها آثار تجاوز بود! -
نوشتهشده در ۶ اردیبهشت ۱۳۹۸، ۱۰:۵۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
زنگ بزن بگو ۱۰ تا بیان
-
نوشتهشده در ۶ اردیبهشت ۱۳۹۸، ۱۰:۵۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@zedtwo در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
اره
فقط یکمیون اونور دنیا یکیمون اینو دنیا ب دنیااومده -
نوشتهشده در ۶ اردیبهشت ۱۳۹۸، ۱۰:۵۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۶ اردیبهشت ۱۳۹۸، ۱۰:۵۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
revival در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
@zedtwo در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
اره قبول دارم هردوشون از هم نابودترن
#نابود بودن را هنریست ک هرکسی توانشو نداره
-
@Syner در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
Dr-acula به نظرت ممکن است آخر این سوز بهاری باشد؟
سرمای خیابان رفت، سوز و تب و توفان رفت
هی فصل زمستان رفت، هی باز زمستان شد!هر چیز که می گفتند یک مشت تناقض بود
که پشت چراغ سبز جایِ خط ترمز بود!مردان همه سرخوش از فحشای خیابان و
روی تن دخترها آثار تجاوز بود!