Skip to content
  • دسته‌بندی‌ها
  • 0 نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
  • جدیدترین پست ها
  • برچسب‌ها
  • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
  • دوره‌های آلاء
  • گروه‌ها
  • راهنمای آلاخونه
    • معرفی آلاخونه
    • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
    • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
    • استفاده از ابزارهای ادیتور
    • معرفی گروه‌ها
    • لینک‌های دسترسی سریع
پوسته‌ها
  • Light
  • Cerulean
  • Cosmo
  • Flatly
  • Journal
  • Litera
  • Lumen
  • Lux
  • Materia
  • Minty
  • Morph
  • Pulse
  • Sandstone
  • Simplex
  • Sketchy
  • Spacelab
  • United
  • Yeti
  • Zephyr
  • Dark
  • Cyborg
  • Darkly
  • Quartz
  • Slate
  • Solar
  • Superhero
  • Vapor

  • Default (بدون پوسته)
  • بدون پوسته
بستن
Brand Logo

آلاخونه

  • سوال یا موضوع جدیدی بنویس

  • سوال مشاوره ای
  • سوال زیست
  • سوال ریاضی
  • سوال فیزیک
  • سوال شیمی
  • سایر
  1. خانه
  2. بحث آزاد
  3. هرچی تو دلته بریز بیرون 3
رقیب
خ
کسی هس ساعت مطالعه بالایی داشته باشه بخونیم این 20 روزو؟ ترجیحا دختر باشه تنهایی نمیتونم اگ یکی بود خیلی بهتر پیش میرفتم
بحث آزاد
خــــــــــودنویس
Dr-aculaD
Topic thumbnail image
بحث آزاد
👣ردپا👣
اهوراا
Topic thumbnail image
بحث آزاد
کنکور1405
M
سلام به همه. من بعد از یه مدت دوباره میخوام کنکور 405 رو شرکت کنم. ولی خب کسی رو پیدا نکردم که برای سال405 باشه. و دوستی پیدا نکردم تو این زمینه. هرکی هست بیاد اینجا حرف بزنیم
بحث آزاد
تروخدا بیاین
خ
دیروز اشتبا کردم سلامت نخوندم الان چیکار کنم جزوه ای میدونین یکم جمعو جور باشه کتاب اصلن خونده نمیشه خیلی زیاده
بحث آزاد
دستاورد هایِ کوچکِ من🎈
AinoorA
سلام بچه ها امیدوارم حالتون خوب باشه و خیلی سرحال و شاد باشین خب از عنوان تاپیک یچیزایی مشخصه که قراره در مورد چی اینجا حرف بزنیم ولی بزارین توضیحات بیشتر بدم خیلی از ما یوقتایی هست که ممکنه احساس کنیم هیچ کاری نکردیم یا هیچ کاری ازمون برنمیاد و روزمون رو تلف کردیم و.. و ذهنمون ما رو با این افکار جور واجور و عجیب غریب مورد آزار قرار بده و احساس ناتوانی رو بهمون بده در حالی که در واقعیت اینطوری نیست و ما توانا تر از اون چیزی هستیم که توی ذهنمون هست اینجا قراره از موفقیت های کوچولومون حرف بزنیم و رونمایی کنیم تا به ذهنمون ثابت کنیم بفرما آقا دیدییی ما اینیم هر شب از کار های مثبت کوچولوتون بیاین و بگین و این حس مثبت و قشنگ مفید بودن رو به خودتون بدین مثلا کنکوری ها میتونن تموم شدن یه بخش از برنامه اشون رو بگن ، از انجام دادن کار هایی مثل مرتب کردن اتاق ، از گذروندن امتحانای سخت و آب دادن به گل ها و کلی کار کوچیک و مثبت دیگه منتظرتون هستم آلایی ها موفق باشین🥹️ دعوت میکنم از : @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @دانش-آموزان-آلاء @فارغ-التحصیلان-آلاء @دانشجویان-درس-خون @دانشجویان-پزشکی @دانشجویان-پیراپزشکی
بحث آزاد
تنهایی حوصله ندارم بیاین با هم نهایی بخونیم
خ
سلام بچها هر ساعتی هر درسیو خوندین بیاین بگین این ساعت اینقدر فلان درس رو خوندم انگیزه میگیریم
بحث آزاد
بخدا سوالات اونقد سخت نیستن ولی وقتی میشینم سر جلسه اعداد کوه میشن واسم
خ
بچها وقتی میشینم به ارومی حل میکنم سوالاتو میدونم حل میکنم مشکلی ندارم سر جلسه انگار اصن من نخوندم ی جوری میشم میترسم از سوالا مخصوصا سوالاتی ک عدد دارن عددا جلو چشام بزرگ میشن بخدا خنده داره ولی جدی میگم
بحث آزاد
من ِ فارغ 401 هم باید زمین ترمیم کنم؟؟
خ
...............
بحث آزاد
شاید شد...چه میدانی؟!
Hg L 0H
مدت هاست که از نشست غبار سرد و تیره به قلبم میگذرد مدت هاست منِ تاریکِ گم شده، در خودم به دنبال روزنه هایی از نور میگردد نفس هایم سخت به جانم می نشینند اشک هایی که سرازیر نمی شوند وجود مرا به ستوه آورده اند دوست دارم بایستم سرم را بالا بگیرم و تا زمانی که صدایم خفه شود فریاد بزنم بماند در پس پرده ی خاکستری غم بماند که چه می شود... شاید شد....چه میدانی؟!
بحث آزاد
بحث آزاد
JaanaJ
دوستان من تازه وارو سایت شدم میخوام بدونم چطوری باید اسمم رو تغیر بدم درست کردم ولی باز دوباره اینو زده چیکار باید کنم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.........
بحث آزاد
تمام رو به اتمام
Hg L 0H
حس خفقان، حتی نفس کشیدن هم سخت شده گلویم فشرده تر از قبل راه هوا را بسته پروازی را آغاز کردم که در سرم مقصدش بهشتی برین بود اما اکنون و در این زمان نمیدانم کجا هستم پروازم به سمت جهنم است یا بهشت؟ میشود یا نمیشود تمام وجودم را پر کرده تمام احساسات کودکی از کوچک و بزرگ به مغزم هجوم آورده و دارد تمامِ من را آرام آرام از من میگیرد نکند اینجا جای من است؟ در سرِ کودکیِ من چنین رویایی شکل گرفته بود؟ قلبم سیاه و چشمانم تار شده اند هوای پریدن دارم اما نگار لحظه به لحظه در همان جایی قرار دارم که ایستاده بودم انگار نمیشود قدم از قدم برداشت میخواهم رها باشم از افکاری که مرا خفت میکنند و تا مرز خفه شدن من را به دنبال خود میکشانند میل به رهایی آزادی ام را هم از من گرفته... شوق پریدن آرام آرام گویی دارد تبدیل به میل سقوط میشود مبادا چنین روزی برسد... مبادا....
بحث آزاد
به که باید دل بست؟
blossom.B
به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟ سینه ها جای محبت , همه از کینه پر است. هیچکس نیست که فریادِ پر از مهر تو را گرم پاسخ گوید. نیست یک تن که در این راه غم آلوده ی عمر , قدمی راه محبت پوید. خط پیشانی هر جمع , خط تنهاییست. همه گلچینِ گلِ امروزند... در نگاه من و تو حسرت بی فرداییست. به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟ نقش هر خنده که بر روی لبی می شکفد, نقشه‌ای شیطانیست. در نگاهی که تو را وسوسه ی عشق دهد حیله‌ای پنهانیست. خنده ها می شکفد بر لبها, تا که اشکی شکفد بر سرمژگان کسی. همه بر درد کسان می نگرند, لیک دستی نبرند از پی درمان کسی. زير لب زمزمه شادی مردم برخاست, هر کجا مرد توانائي بر خاک نشست . پرچم فتح برافرازد در خاطرِ خلق, هر زمان بر رخ تو هاله زَنَد گردِ شکست. به که بايد دل بست؟ به که شايد دل بست؟ از وفا نام مبر , آن که وفا خوست کجاست؟ ریشه ی عشق فسرد... واژه ی دوست گریخت... سخن از دوست مگو...عشق کجا؟دوست کجا؟ دست گرمی که زمهر , بفشارد دستت در همه شهر مجوی. گل اگر در دل باغ , بر تو لبخند زند بنگرش , لیک مبوی ! لب گرمی که زعشق , ننشیند به لبت به همه عمر مخواه ! سخنی کز سر راز , زده در جانت چنگ به لبت نیز مگوی ! چاه هم با من و تو بيگانه است نیِ صدبند برون آيد از آن... راز تو را فاش کند, درد دل گر بسر چاه کنی خنده ها بر غمِ تو دختر مهتاب زند گر شبي از سر غم آه کني. درد اگر سینه شکافد , نفسی بانگ مزن ! درد خود را به دل چاه مگو! استخوان تو اگر آب کند آتش غم, آب شو...آه مگو ! ديده بر دوز بدين بام بلند مهر و مه را بنگر ! سکه زرد و سپيدی که به سقف فلک است سکه نيرنگ است سکه ای بهر فريب من و تست سکه صد رنگ است . ما همه کودکِ خُرديم و همين زال فلک , با چنين سکه زرد , و همين سکه سيمينِ سپيد , ميفريبد ما را . آسمان با من و ما بيگانه زن و فرزند و در و بام و هوا , بيگانه خويش , در راه نفاق... دوست , در کار فريب... آشنا , بيگانه ... شاخه ی عشق شکست... آهوی مهر گریخت... تار پیوند گسست... به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟... -مهدی سهیلی
بحث آزاد
ای که با من ، آشنایی داشتی
blossom.B
اِی که با من، آشنایی داشتی ای که در من، آفتابی کاشتی ای که در تعبیرِ بی مقدارِ خویش عشق را، چون نردبام انگاشتی ای که چون نوری به تصویرت رسید پرده ها از پرده ات برداشتی پشتِ پرده چون نبودی جز دروغ بوده ها را با دروغ انباشتی اینک از جورِ تو و جولانِ درد می گریزم از هوای آشتی کاش حیوان، در دلت جایی نداشت کاش از انسان سایه ای می داشتی -فریدون فرخزاد
بحث آزاد
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است...
blossom.B
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است اي بس غم و شادي که پس پرده نهان است گر مرد رهي غم مخور از دوري و ديري داني که رسيدن هنر گام زمان است تو رهرو ديرينه سرمنزل عشقي بنگر که زخون تو به هر گام نشان است آبي که برآسود زمينش بخورد زود دريا شود آن رود که پيوسته روان است باشد که يکي هم به نشاني بنشيند بس تير که در چله اين کهنه کمان است از روي تو دل کندنم آموخت زمانه اين ديده از آن روست که خونابه فشان است دردا و دريغا که در اين بازي خونين بازيچه ايام دل آدميان است دل برگذر قافله لاله و گل داشت اين دشت که پامال سواران خزان است روزي که بجنبد نفس باد بهاري بيني که گل و سبزه کران تا به کران است اي کوه تو فرياد من امروز شنيدي دردي ست درين سينه که همزاد جهان است از داد و وداد آن همه گفتند و نکردند يارب چه قدر فاصله دست و زبان است خون مي چکد از ديده در اين کنج صبوري اين صبر که من مي کنم افشردن جان است از راه مرو سايه که آن گوهر مقصود گنجي ست که اندر قدم راهروان است -هوشنگ ابتهاج (سایه)
بحث آزاد
پروانه‌ی رنگین
blossom.B
*از پیله بیرون آمدن گاهی رهایی نیست در باغ هم پروانه‌ی رنگین گرفتار است این کشور آن کشور ندارد حس دلتنگی دیوار با هر طرح و نقشی باز دیوار است... -محمد‌علی جوشانی*
بحث آزاد
حواست بوده است حتما...
blossom.B
الا ای حضرت عشقم! حواست هست؟ حواست بوده است آیا؟ که این عبد گنه کارت که خود ، هیراد می‌نامد، چه غم ها سینه‌اش دارد... حواست بوده است آیا؟ که این مخلوق مهجورت از آن عهد طفولیت و تا امروزِ امروزش ذلیل و خاضع و خاشع گدایی می‌کند لطفت... حواست بوده است آیا نشسته کنج دیواری تک و تنها؛ که گشته زندگی‌اش پوچ و بی معنا! دریغ از ذره ای تغییر میان امروز و دیروز و فردا... حواست هست، می‌دانم... حواست بوده است حتما! ولیکن یک نفر اینجا، خلاف دیده‌ای بینا، ندارد دیده‌ای بینا -رضا محمدزاده
بحث آزاد
امیدوارم نشناسند مرا... پیش از این، ستاره بودم!
blossom.B
یک سالِ پیش، ستاره‌ای مُرد. هیچ کس نفهمید؛ همانطور که وقتی متولد شد، کسی نفهمیده بود. همه سرگرم خنده بودند؛ زمانی که مُرد. اما یادم نیست زمانی که متولد شد، دیگران در چه حالی بودند. در آن میان فقط من بودم که دیدم که آن همه نور، چطور درخشید و بزرگ شد.... خیلی زیبا بود؛ انگار هر شب درخشان تر می‌شد... پر قدرت می‌سوخت. برای زنده بودن، باید می‌سوخت... من بودم که پا به پای سوختن هایش، اشک ریختم... اشک هایم برای خاموش کردن بی قراری هایش کافی نبود... نتوانستم خاموش کنم درد را که در لا به لای شعله هایش، ستاره‌ام را می‌سوزاند. ستاره مُرد! این آخرین خاطره‌ایست که از او در ذهن دارم... نتوانستم تقدیرش را عوض کنم.‌‌.. سیاهچاله شد... اکنون حتی نمی‌توانم شعله‌ی شمعی در کنارش بگذارم تا او را در میان تاریکی ها ببینم. سیاهچاله ها نور را می‌گیرند... چه کسی گمان می‌کرد آن همه نور ، اکنون‌ این همه تاریک باشد؟ آن زمان که نورانی بود، کسی ندیدش... نمی‌دانم این کوردلان اکنون سیاهچاله بودنش را چگونه می‌بینند که می‌خندند... آری؛ ستاره مُرد.. همه خندیدند. امشب، به یاد آن ستاره، خواهم گریست.
بحث آزاد
خاطرات خواهر برادری
Gharibe GomnamG
خب سلام اینم از تاپیکی که قولشو داده بودم خاطرات خنده دار یا تلخ خودتونو که با خواهر برادراتون دارین بیاین بگین ترجیحا خنده دار باشه خب دعوت میکنم از @roghayeh-eftekhari @F-seif-0 @Ftm-montazeri @Ariana-Ariana @Infinitie-A @ramses-kabir @Zahra-hamrang @Fargol-Sh @مجتبی-ازاد @Yasin-sheibak @Elham650 @Mehrsa-14 @گروه-بچه-هایی-که-خواهر-یا-برادر-دارن فعلا شماهارو یادم بود که خواهر برادر دارین @دانش-آموزان-آلاء @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
بحث آزاد
کتابخانه رنگی
_MILAD__
سلام به همه دوستان عزیز در جهت گسترش فرهنگ کتابخوانی تصمیم گرفتیم تایپکی راه اندازی کنیم که شما یکم کتاب غیر درسی بخونید خب همین اول بگم همتون لایک میکنین اول بعد پست میذارین اشتباه نزنین یدفه و منفی بدید اصلا هم دستوری نبود خلاصه نمیدونم چه چیزایی میتونید بذارید : -بریده ای از کتاب ها -معرفی کتاب -گذاشتن لینک دانلود کتاب اگه صوتی و ایناست و از سایتی برداشتید نگاه کنید حتما %(#ff0000)[منبع ] بذارید با تشکر @دانش-آموزان-آلاء
بحث آزاد

هرچی تو دلته بریز بیرون 3

زمان بندی شده سنجاق شده قفل شده است منتقل شده بحث آزاد
گفتگو
282.1k دیدگاه‌ها 639 کاربران 626.3k بازدیدها 486 Watching
  • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
  • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
  • بیشترین رای ها
پاسخ
  • پاسخ به عنوان موضوع
وارد شوید تا پست بفرستید
این موضوع پاک شده است. تنها کاربرانِ با حق مدیریت موضوع می‌توانند آن را ببینند.
  • پ پشمک

    ققنوس درکت میکنم.بدترازمن فک کنم استراحتم نداری؟؟

    ققنوسق آفلاین
    ققنوسق آفلاین
    ققنوس
    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
    #199251

    @ماندانا80 یس

    پ 1 پاسخ آخرین پاسخ
    3
    • ققنوسق ققنوس

      mriaw هویت

      mriawM آفلاین
      mriawM آفلاین
      mriaw
      انسانی
      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
      #199252

      ققنوس چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟هویت چیه؟

      یکـی کهـ عَــرَبیـش خــوبهـ به خـُـدا بِگـِـه بَسـِّـهـ :))

      ققنوسق 1 پاسخ آخرین پاسخ
      4
      • ققنوسق ققنوس

        @ماندانا80 یس

        پ آفلاین
        پ آفلاین
        پشمک
        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
        #199253

        ققنوس باید بخوابیم.ولی خب کیه که بخوابه.من بخوامم نمیذارن که

        1 پاسخ آخرین پاسخ
        2
        • mriawM mriaw

          ققنوس چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟هویت چیه؟

          ققنوسق آفلاین
          ققنوسق آفلاین
          ققنوس
          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
          #199254

          mriaw کتاب مزخرفیه

          پ mriawM 2 پاسخ آخرین پاسخ
          3
          • mriawM mriaw

            @rhilda آخرین باری که اومدی انجمن کی بود؟

            ر آفلاین
            ر آفلاین
            رُزِعــآبیـ
            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط رُزِعــآبیـ انجام شده
            #199255

            1 دی بود

            ‏هر روزمون شده یه اتفاق تلخِ جدیدِ تکراری...!

            ر 1 پاسخ آخرین پاسخ
            2
            • ققنوسق ققنوس

              mriaw کتاب مزخرفیه

              پ آفلاین
              پ آفلاین
              پشمک
              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط پشمک انجام شده
              #199256

              ققنوس چقدرمن ازاین کتابای مضخرف بدم میاد.من انسان ومحیط دارم

              1 پاسخ آخرین پاسخ
              2
              • ققنوسق ققنوس

                mriaw کتاب مزخرفیه

                mriawM آفلاین
                mriawM آفلاین
                mriaw
                انسانی
                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                #199257

                ققنوس کی داری؟

                یکـی کهـ عَــرَبیـش خــوبهـ به خـُـدا بِگـِـه بَسـِّـهـ :))

                ققنوسق 1 پاسخ آخرین پاسخ
                4
                • ر رُزِعــآبیـ

                  1 دی بود

                  ر آفلاین
                  ر آفلاین
                  رُزِعــآبیـ
                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                  #199258

                  @rhilda در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
                  1دی بود فکر کنم

                  ‏هر روزمون شده یه اتفاق تلخِ جدیدِ تکراری...!

                  1 پاسخ آخرین پاسخ
                  2
                  • mriawM mriaw

                    ققنوس کی داری؟

                    ققنوسق آفلاین
                    ققنوسق آفلاین
                    ققنوس
                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                    #199259

                    mriaw سه شنبه معادل کتاب جامعه شناسی انسانیاست

                    mriawM 1 پاسخ آخرین پاسخ
                    3
                    • ققنوسق ققنوس

                      mriaw سه شنبه معادل کتاب جامعه شناسی انسانیاست

                      mriawM آفلاین
                      mriawM آفلاین
                      mriaw
                      انسانی
                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                      #199260

                      ققنوس در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:

                      mriaw سه شنبه معادل کتاب جامعه شناسی انسانیاست

                      قیافشو بزار ببینیم:smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat: 🤣

                      یکـی کهـ عَــرَبیـش خــوبهـ به خـُـدا بِگـِـه بَسـِّـهـ :))

                      ققنوسق 1 پاسخ آخرین پاسخ
                      4
                      • mriawM mriaw

                        ققنوس در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:

                        mriaw سه شنبه معادل کتاب جامعه شناسی انسانیاست

                        قیافشو بزار ببینیم:smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat: 🤣

                        ققنوسق آفلاین
                        ققنوسق آفلاین
                        ققنوس
                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                        #199261

                        mriaw گوشی ندارم شرمنده من با سیستمم

                        mriawM 1 پاسخ آخرین پاسخ
                        3
                        • ققنوسق ققنوس

                          mriaw گوشی ندارم شرمنده من با سیستمم

                          mriawM آفلاین
                          mriawM آفلاین
                          mriaw
                          انسانی
                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                          #199262

                          ققنوس در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:

                          mriaw گوشی ندارم شرمنده من با سیستمم

                          1121.jpg

                          اینه؟

                          یکـی کهـ عَــرَبیـش خــوبهـ به خـُـدا بِگـِـه بَسـِّـهـ :))

                          ققنوسق 1 پاسخ آخرین پاسخ
                          3
                          • mriawM mriaw

                            ققنوس در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:

                            mriaw گوشی ندارم شرمنده من با سیستمم

                            1121.jpg

                            اینه؟

                            ققنوسق آفلاین
                            ققنوسق آفلاین
                            ققنوس
                            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                            #199263

                            mriaw اره

                            1 پاسخ آخرین پاسخ
                            3
                            • ر رُزِعــآبیـ

                              همون mhilda

                              اکالیپتوسا آفلاین
                              اکالیپتوسا آفلاین
                              اکالیپتوس
                              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                              #199264
                              این پست پاک شده!
                              mriawM 1 پاسخ آخرین پاسخ
                              2
                              • mriawM آفلاین
                                mriawM آفلاین
                                mriaw
                                انسانی
                                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                #199265

                                میلاد چرا همش سکوتی🤣

                                یکـی کهـ عَــرَبیـش خــوبهـ به خـُـدا بِگـِـه بَسـِّـهـ :))

                                ر 1 پاسخ آخرین پاسخ
                                4
                                • اکالیپتوسا اکالیپتوس

                                  این پست پاک شده!

                                  mriawM آفلاین
                                  mriawM آفلاین
                                  mriaw
                                  انسانی
                                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                  #199266

                                  اکالیپتوس نیست پیجش

                                  یکـی کهـ عَــرَبیـش خــوبهـ به خـُـدا بِگـِـه بَسـِّـهـ :))

                                  اکالیپتوسا 1 پاسخ آخرین پاسخ
                                  4
                                  • پ آفلاین
                                    پ آفلاین
                                    پشمک
                                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                    #199267

                                    بچه ها فلفل قرمز کیه؟؟

                                    ققنوسق 1 پاسخ آخرین پاسخ
                                    2
                                    • ر آفلاین
                                      ر آفلاین
                                      رُزِعــآبیـ
                                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                      #199268

                                      داشتم از یک خواب طولانی و عمیق ناشی از خستگیِ کار لذت میبردم که مامانم منو برای شام بیدار کرد . هنوز خسته بودم و به شدت گیج و منگ خواب ترجیح دادم شام رو بیخیال بشم و بخابم که مامانم با اصراراش و تعریفش از غذایی که برای شام پخته بود منو از تخت جدا کرد😅 رفتم بیرون مامان یه میز درجه یک چیده بود خود به خود لای چشا هی باز تر میشد و خواب فراموشم میشد😂 بـله اصطلاح ادبیش میشه ذوق مرگ شدن!😅 خالم که ۳ سال از خودم کوچیکتره خونمون بود سلام کردم و رفتیم شام بخوریم . سر میزد شام یهو توجهم به خالم جلب شد که نمک پاشو گرفته دستش و همشو داره خالی میکنه تو غذا ازش گرفتم گفتم : نمیخام اینطوری بمیری ! خندید گفت : وای بده مهدی نمکو من تا غذا شور نباشه نمیتونم بخورم بدون توجه بهش ادامه دادم به غذا خوردنم . مجبور شد با بی نمکی بسازه و غذاشو بخوره😅 این چه عادت بدیه خیلیا دارن که بدون نمک لب به هیچی نمیزنن؟ ترک کنید این عادتو اگه دارید ، عین این میمونه که داریم سم میپاشید تو غذاتون . شامو خوردم از مامان تشکر کردم . تلوزیون برنامه ی خاصی نداشت درحال عوض کردن کانال تلوزیون بود که گوشیم زنگ خورد رفتم از رو اپن برداشتمش توجهم جلب شد به ۱۸ تا تماس بی پاسخ از یه شماره ی ناشناس که الانم داشت زنگ میزد . جواب دادم پرستاری بود که دیشب توی اتاق عمل باهام دعواش شده بود و برای عذرخواهی زنگ زده بود ، تقصیر خودش بود😐 قانعش کردم کارش اشتباه بوده طی یه زمان طولانی حرف زدن ، پرستار بلاخره قانع شد و خداحافظی کرد قطع کردم. یادم افتاد یکی از کتابایی که یه شدت علاقه پیدا کرده بودم به خوندنش رو توی خونم جا گذاشتم . با همون لباس راحتی سوییچ ماشینو برداشتم که برم بیارمش چون عادت کرده بودم هر شب شده چندتا صفحشو بخونم . توی مسیر بودم یکی از دوستانم بهم زنگ زد و گفت میخاد منو همین الان ببینه ! یکم نگران شدم اخه صداش نگران میزد . بهش گفتم بیاد خونه ی خودم . رسیدم خونه وارد اسانسور شدم وکلید انداختم رفتم تو . یه نیم ساعت گذشته بود ایفونو زدن در پایینو براش باز کردم و در ورودی خونرو باز گذاشتم و خودم رفتم تو اتاق دنبال کتابم . صدای بسته شدنه درو شنیدم با صدای بلند گفتم : سلام عزیزم اومدی؟ نگران شدم چی کارم داشتی؟ صدایی نشنیدم ، اومدم بیرون از اتاق : مسعودد؟ کوشی؟ روی اپن کیسه ای گذاشته بود که تو وسایل بخیه و سرم و اینا بود . نگران تر شدم از دستشویی اومد بیرون دستش و لباسش خونی بود با چشای گرد شده داشتم نگاش میکردم : چیکار کرد با خودت چی شده دستت؟؟ از درد دندوناش رو هم میلرزید گفت : لیوان شکست تو دستم اشاره کرد به کیسه : مهدی توروخدا شروع کن خیلی درد دارم ! همچیز گرفته بود نخ و سوزن و سوزنگیرو و لیدوکایین و بتادین و پنبه و ...😂 تو هـز این سرعت عملش و مجهز بودنش بودم 😅 میخاستم یه بهانه ای پیدا کنم که ببرمش بیمارستان ولی نشد . نشست رو مبل وسایلارو برداشتم رفتم پیشش دستکشو دستم کردم یه نگاهی یه زخمش کردم عمیق نبود یه شکاف و زخم سطحی به نظر میرسید و با سه چهارتا بخیه حل میشد . با پنبه خونای روی دستش و دور زخمشو تمیز کردم و بتادینو باز کردم و یکم روی زخمش ریختم و با پنبه پخشش کردم .
                                      لیدوکائینو کشیدم تو سرنگ و حاشیه و دور تا دور زخمش تزریق کردم اروم . هی خون میومد زخمش با گاز استریل خون توی زخمشو تمیز کردم ، دستش کامل بیحس شده بود و شروع کردم براش بخیه زدم . شیش تا بخیه زدم احساس کردم کافیه تمومش کردم و دستشو براش با باند بستم . وسایلارو جمع کردم . دراز کشید رو مبل رفتم پیشش نشستم : خوبی؟ اوکی هستی؟ سرشو تکون داد : میشه یه تقویتی برام بزنی؟ تو کیسه هست! دستمو گذاشتم رو پیشونیش تب نداشت فشارش افتاده بود انگار . سرنگو از تو کیسه بیرون اوردم و امادش کردم کمک کردم به پهلو مایل شد پنبه رو چند بار کشیدم و فرو کردم . درد داشت تکون میخورد هی ولی چیزی نمیگفت با دستم نگهش داشتم : اروم باش میدونم درد داری الان تمومه ! تمومش کردم و بیرون اوردم سوزنو و یکم پنبه رو نگه داشتم . برگشت و تشکر کرد . سرم رو برداشتم و براش وصل کردم . مامانم زنگ زد نگران شده بود چرا بر نگشتم بهش توضیح دادم . سرمش تموم شد کشیدمش بیرون بلند شد که بره گفتم : کجاا؟ میموندی اینجا . گفت : ممنون عزیزم زنم خونه تنهاست باید برم خیلی ممنون بابت بخیه! خندیدم : پرفسور الان با این دست و بخیه های تازه ی دستت چطوری میخای رانندگی کنی؟ ماشینتو میزنم توی پارکینگ و میرسونمت خونه بعد فردا یکی رو بفرس بیاد ماشینو برداره الان اینجوری رانندگی کنی قطعا به فنا میری😅 سرشو تکون داد . یکی از لباسامو از کمد دراوردم دادم بهش بپوشه زنش اینطوری مدیدیش غش میکرد😐 از خونه اومدیم بیرون ماشینشو گذاشتم
                                      توی پارکینگ خونه و رسوندمش خونشون . برگشتم خونه اون کتاب معروفمو خوندم و ترجیح دادم بخابم . شد فردا صبح . ساعت هشت باید میرفتم بیمارستان یه صبحانه ی مختصری خوردم و رفتم بیمارستان . وارد مطب شدم اولین مریض یه خانم میانسال با میگرن عصبی شدید بودن بعد از معاینه نسخه رو براشون نوشتم و تاکید کردم حتما یه ازمایشو انجام بدن و نتیجشو بیارن ببینم . مریض بعدی یه خانم و همسرشون بودن که من چند روز قبل خانمو معاینه کرده بودم و نتیجه ی ازمایش و عکساشونو اورده بودن ببینمش . جواب و عکسارو دیدم , تومور بود . تومور بدخیم بود زیاد رشد کرده بود ، باید عمل میکرد و تومورو بیرون میاور . باید میگفتم متاسفانه عملم خیلی به وضعیتشون کمک نمیکرد ولی بهتر از هیچی بود . چون تومور بدخیم بود و حتی اگه از مغزشم طی عمل بیرون میوردم باز بعد از مدتی یه جای دیگه از مغزش تومور رشد میکرد . مونده بودم چطوری بگم بهشون . جفتشون با چشای امیدوارم منتظر جواب بودن گاهی وقتا با دادن همچین خبرایی به مردم از خودم بدم میاد نمیدونین چقدر موقعیت بدیه با امیدواری بیان پیشت و ناامید برشون گردونی این مورد واقعا استثناست . اولش سعی کردم یه جوری بگم که زیاد مجبور نشم بگم برای همین اول واژه ی انگلیسیه تومور رو بهشون گفتم جفتشون با تعجب نگام کردن همسرش گفت : خب اقای دکتر اینی که میگین چی چی هست؟ دیدم واقعا نمیشه گفتم : تومور . خانم چشاش پر از اشک شد بیشتر نگران این بود که چطوری به خانوادشون بگن ! خانمه اصرار داشت یه بار دیگه با دقت جوابو ببینم و مطمئنش کنم . یکم راجب بیماریش بهش توضیح دادم و روند درمانش و یه وقت سریع برای عملش که به فردا همون روز موکول میشد . نسخه نوشتم براش خانم با شدت تمام گریه میکرد و همسرش سعی در اروم کردنش .
                                      رفتن . ناراحتیمو قورت دادم یه بغض مدام بهم فشار میاورد اون لحظه و بغض گند زد به تمام ساعت کاریم . مریض بعدی یه حاج خانوم بود که تصادف پسرشون بهش یه شک وارد کرده و سردرد شدید داشت بعد از معاینه اش نسخه نوشتم و بستریش کردم . مریضای مطب تموم شده بودن بهم گفتن حال یکی از مریضا خوب نیست رفتم بهش سر زدم . یه دختر ۱۸ ساله که از سرگیجه و سردرد مدام سعی میکرد سرم رو از دستش جدا کنه . بخاطر سرگیجه ای که داشت با ناله و گریه میگفت : منو بگیرید من دارم میوفتم از تخت توروخدا بگیرینم من دارم میمیرم با تزریق آرامبخش اروم شد داروی جدید براش نوشتم ، کاملا اروم شده بود و بین خواب و بیداری بود . فشارش اوکی بود . اومدم بیرون رفتم سر زدم به خانمی که ضعیفیِه چشاش روی اعصابش اثر گذاشته بود دچار یه سردرد بدی شده بود ، بستریش کرده بودم وضعیتش نرمال بود گفتم بهش چندتا دارو تزریق کنن و بعد مرخصش کنن . بهم گفتن یه مریض تصادفی با اسیب بد مغزی رو باید عمل کنم
                                      از خستگی نفسم بالا نمیومد گفتم انتقالش بدن اتاق عمل رفتم اتاق عمل و عملشو شروع کردم . یه جوون که ماشینش با سرعت زیاد اصابت کرده بود به تیر برق و سرش محکم خورده بود به بدنه ی ماشین . خونریزی داخلی کرده بود مغزش دور سرش کاملا فرورفتگی داشت پلاکت خون و ضربان قلبش توی عمل مدادم بالا و پایین میشد و هی مجبور بودم عملو نگه دارم اوکی که شد دوباره ادامه بدم .
                                      توی ۱۲ ساعت عملش تموم شد و انتقالش دادم به کما . خسته اومدم بیرون همش احساس میکردم الان میوفتم با زور خودمو نگه داشتم . خوشبختانه مریض یا عمل خاصی نداشتم وسایلامو جمع کردم و برگشتم خونه ...❤
                                      ممنون از نظراتتون توی خاطره ی قبل ببخشید من فرصت جواب دادن نداشتم 💛
                                      خدانگهدار
                                      ببخشید من یه چیزی رو توضیح بدم ، کارای من بخاطر احساسای توی وجود من نیست دوستان . چیزیه که خودم انتخاب کردم باشم ، هویتیه که خودم به خودم دادم با توی حیطه ی پزشکی کار کردنم . اصلا پزشکی یعنی همین ، یعنی بدو دنبال شیفت ، بدو دنبال بی خوابی ، بدو دنبال خستگی ، بدو دنبال عملای چند ساعتی ، بدو دنبال نجات دادن و ... گفته بودین توی کامنتا راجب شخصیتم بگم باید بگم من توی تمام لحظات زندگیم هیچوقت ادمی نبودم که ادای چیزی رو در در بیارم . مثلا یه اخلاقو ببینم و با خودم بگم اگه اینطوری باشم قشنگتره که اینطور مردم میپسندنم . هیچوقت بین ادما نایستادم و هیچ وقتم نخواستم حداقل من دلیل ناراحتی کسی باشم . ایمان دارم هر دوست و رفیقی که تو زندگیم اومد بهم یاد داد . یا از خوبی هاش یاد گرفتم یا فهمیدم چه چیزایی رو دوست ندارم یا چه ادمی رو دوست ندارم باشم . بار ها داد زدم که توی شغلم باید غرور داشته باشم باید عصبانی بشم ، باید بحث کنم اما راستشو بگم من
                                      حوصله ی اون چیزی که باید باشمم ندارم . من خیلی روزای سختی رو توی دوران تحصیلیم گذروندم نه از دردش مینالم و نه از سختی راهش میگم و نه هم میخام با گفتنش کسی رو که انتخابش پزشکیه رو پشیمون کنم برای همین توی برخورد با انتخابای زندگیم سعی میکنم با اینکه بعضی وقتا میدونم درست نیست ، خوباشم و انتخاب کنم و بره تو وجودم که تظاهر نکنم راحت بوده همچی و از جایی که ایستادم مردم رو که خدارو از خودم راضی نگه دارم . هیچوقتم ادم خوبه ی هیچ ماجرایی نبودم و نیستم . اعتقاد دارم خوب ترین هم که باشی یکی بهتر از تو هست ، قشنگترین هم که باشی یکی قشنگتر از تو هست هیچ " ترینی" مطلق نیست .
                                      هیچی تو دنیا مطلق نیست ، هیچی نمیمونه . اینو از منی که خیلی خط های صاف روی مانیتورای قلب رو دیدم قبول کنید که هیچی نمیمونه از ادم جز اون کاری خوبی که کرده و خوبی هاش . امیدوارم جواب سوالاتونو توی کامنتا گرفته باشید❤ ممنون💛

                                      ازاین خاطره ها براتون ارزومیکنم بچه درسخونای الا

                                      ‏هر روزمون شده یه اتفاق تلخِ جدیدِ تکراری...!

                                      1 پاسخ آخرین پاسخ
                                      2
                                      • پ پشمک

                                        بچه ها فلفل قرمز کیه؟؟

                                        ققنوسق آفلاین
                                        ققنوسق آفلاین
                                        ققنوس
                                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                        #199269

                                        @ماندانا80 جناب اقای میلاد سعیدیی

                                        1 پاسخ آخرین پاسخ
                                        2
                                        • mriawM mriaw

                                          اکالیپتوس نیست پیجش

                                          اکالیپتوسا آفلاین
                                          اکالیپتوسا آفلاین
                                          اکالیپتوس
                                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                          #199270
                                          این پست پاک شده!
                                          ر 1 پاسخ آخرین پاسخ
                                          1
                                          پاسخ
                                          • پاسخ به عنوان موضوع
                                          وارد شوید تا پست بفرستید
                                          • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
                                          • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
                                          • بیشترین رای ها


                                          • 1
                                          • 2
                                          • 9961
                                          • 9962
                                          • 9963
                                          • 9964
                                          • 9965
                                          • 14102
                                          • 14103
                                          • درون آمدن

                                          • حساب کاربری ندارید؟ نام‌نویسی

                                          • برای جستجو وارد شوید و یا ثبت نام کنید
                                          • اولین پست
                                            آخرین پست
                                          0
                                          • دسته‌بندی‌ها
                                          • نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
                                          • جدیدترین پست ها
                                          • برچسب‌ها
                                          • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
                                          • دوره‌های آلاء
                                          • گروه‌ها
                                          • راهنمای آلاخونه
                                            • معرفی آلاخونه
                                            • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
                                            • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
                                            • استفاده از ابزارهای ادیتور
                                            • معرفی گروه‌ها
                                            • لینک‌های دسترسی سریع