-
هادی اکبری مرا عهدی است با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم -
0000000000 مگوی آن سخن کاندران سودنیست
کزین آتشت بهره جز دود نیست -
هادی اکبری تا تو مراد من دهی کشته مرا فرق تو
تا تو به داد من رسی من به خدا رسیده ام -
0000000000 ما چو ناییم و نوا در ما ز توست
ما چو کوهیم و صدا در ما ز توست -
هادی اکبری ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود -
0000000000 دوست مشمار آنکه در نعمت زند
لاف ياري و برادر خواندگي -
هادی اکبری یه جوری عاشقم کررررده
دلم دنیارو ول کرررررده -
0000000000 هرکه نان از عمل خویش خورد
منت حاتم طایی نبرد -
هادی اکبری دود آه سینه نالان من
سوخت این افسردگان خام را -
0000000000 از مكافات عمل غافل مشو
گندم از گندم برويد جو ز جو -
هادی اکبری واعظان کاین جلوه بر محراب ومنبر میکنند
چون به خلوت میروند ان کار دیگر می کنند -
0000000000 دوست آن باشد که گيرد دست دوست
در پريشان حالي و درماندگي -
هادی اکبری یار مرا غار مرا عشق جگر خوار مرا
یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا -
0000000000
الا یا ایها الساقی ادرکاسا و ناولها
ک عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها -
@Saahaar ای بسا انسان رنجور پریش
سخت پیچیده گلوی گرگ خویش -
هادی اکبری شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت
روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفت -
هادی اکبری
شو خطر کن
...:) -
@Saahaar ننگرد دیگر به سرو اندر چمن
هر که دید ان سرو سیم اندام را -
0000000000
ای خــدای باعــطای باوفـــــا
رحم کــن بر عمر رفــته در جفـــــا -
@Saahaar اینکه مردم یکدگر را مىدرند
گرگهاشان رهنما و رهبرند