هرچی تو دلته بریز بیرون 3
-
@philosopher ایشالا ک خدا بهشون صبر میده عزیزم ماهم تو غمتون شریک بدونید
-
@melika-s ارع
-
ارش بهداروند مرسی همچنین.. چرا استیکر غمگین؟.. من قبول میشم ناراحت نباش
نوشتهشده در ۱۹ خرداد ۱۳۹۸، ۱۶:۵۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده@melika-s یعنی منم میتونم
-
@melika-s اوهوم
-
@philosopher میدوونم
-
@philosopher تاپیکتو خوندم
-
@philosopher فدات
-
قلم چییی کسی شرکت کرده ؟؟ خوبه یا نه؟؟1
-
@melika-s خوبه
مرسی
-
نوشتهشده در ۱۹ خرداد ۱۳۹۸، ۱۷:۲۹ آخرین ویرایش توسط the end انجام شده
من منتظرموندم کسی ریپلای نکرد اون پستی که گفته بودم اگه کمک خواستین ...
شاید از ماخوذ به حیا بودنتونه ...
کلا هم خودمو شایسته ی این کارا نمیدونم فقط خواستم کمک کوچیکی به دوستام کرده باشم
من مبرم بچه ها
سفری بدون بازگشت
باز هم بابت پی وی عذر میخوام
به خدا سپردمتوناین روزها که میگذرد، هر روز
احساس میکنم که کسی در باد
فریاد میزند
احساس میکنم که مرا
از عمق جادههای مه آلود
یک آشنای دور صدا میزند
آهنگ آشنای صدای او
مثل عبور نور
مثل عبور نوروز
مثل صدای آمدن روز است
آن روز ناگزیر که میآید
روزی که عابران خمیده
یک لحظه وقت داشته باشند
تا سربلند باشند
و آفتاب را
در آسمان ببینند...
آن روز
پرواز دستهای صمیمی
در جستجوی دوست
آغاز میشود
روزی که روز تازه پرواز
روزی که نامهها همه باز است
روزی که جای نامه و مهر و تمبر
بال کبوتری را
امضا کنیم
و مثل نامهای بفرستیم
صندوقهای پستی
آن روز آشیان کبوترهاست...
ای روز آفتابی
ای مثل چشمهای خدا آبی
ای روز آمدن
ای مثل روز، آمدنت روشن
این روزها که میگذرد، هر روز
در انتظار آمدنت هستم
اما
با من بگو که آیا، من نیز
در روزگار آمدنت هستم؟
مخاطب این شعر برای من شماهایین
بعضی هاتونو عجیب دوست دارم...
مراقب خودتون باشین عزیزای دلم
-
من منتظرموندم کسی ریپلای نکرد اون پستی که گفته بودم اگه کمک خواستین ...
شاید از ماخوذ به حیا بودنتونه ...
کلا هم خودمو شایسته ی این کارا نمیدونم فقط خواستم کمک کوچیکی به دوستام کرده باشم
من مبرم بچه ها
سفری بدون بازگشت
باز هم بابت پی وی عذر میخوام
به خدا سپردمتوناین روزها که میگذرد، هر روز
احساس میکنم که کسی در باد
فریاد میزند
احساس میکنم که مرا
از عمق جادههای مه آلود
یک آشنای دور صدا میزند
آهنگ آشنای صدای او
مثل عبور نور
مثل عبور نوروز
مثل صدای آمدن روز است
آن روز ناگزیر که میآید
روزی که عابران خمیده
یک لحظه وقت داشته باشند
تا سربلند باشند
و آفتاب را
در آسمان ببینند...
آن روز
پرواز دستهای صمیمی
در جستجوی دوست
آغاز میشود
روزی که روز تازه پرواز
روزی که نامهها همه باز است
روزی که جای نامه و مهر و تمبر
بال کبوتری را
امضا کنیم
و مثل نامهای بفرستیم
صندوقهای پستی
آن روز آشیان کبوترهاست...
ای روز آفتابی
ای مثل چشمهای خدا آبی
ای روز آمدن
ای مثل روز، آمدنت روشن
این روزها که میگذرد، هر روز
در انتظار آمدنت هستم
اما
با من بگو که آیا، من نیز
در روزگار آمدنت هستم؟
مخاطب این شعر برای من شماهایین
بعضی هاتونو عجیب دوست دارم...
مراقب خودتون باشین عزیزای دلم
نوشتهشده در ۱۹ خرداد ۱۳۹۸، ۱۷:۳۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده@philosopher
ماهم دوست داریم
دوستیمونم محدود به تایم انلاین بودنمون نیس! -
نوشتهشده در ۱۹ خرداد ۱۳۹۸، ۱۷:۵۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دلم گرفت
اولش واسه دوستم که از حال دلش خبر دارم
بعدش برای همه ی شماها
دلم نمیاد مرورگرو ببندم -
نوشتهشده در ۱۹ خرداد ۱۳۹۸، ۱۷:۵۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
چقد دلم گریه میخواد /:
-
نوشتهشده در ۱۹ خرداد ۱۳۹۸، ۱۸:۰۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
چقدر بده هیچکی نداری واسه اینکه یکم باهاش حرف بزنی/:
-
چقدر بده هیچکی نداری واسه اینکه یکم باهاش حرف بزنی/:
نوشتهشده در ۱۹ خرداد ۱۳۹۸، ۱۸:۰۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده@rhilda چی شده عزیزم کمک احتیاج داری؟
-
نوشتهشده در ۱۹ خرداد ۱۳۹۸، ۱۸:۰۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
سرزنشت نکنن اینقدر اشتباهاتتو تو سرت نکوبن بهت حس اطمینان بدن بهت همیشه بگن حمایتت میکنن حتی الکی همش تو دلتو خالی نکنن /: