هرچی تو دلته بریز بیرون 3
-
اسبِ بی کَهَر را بنگر
رنجِ بی ثمر را
شوقِ بی هدر را بنگر
مرزِ پرگهر را
تو بر روی سیمرغَت سالگاه، به خانه میآیی
میدانم، نمیدانم چه کس این گونهات نگاشته
دختر دم بخت
که عنقا نا میشوی و
از صد پشه میگذری
به خانه میآیی
به خانه میآیی
باور کن سیباره نوک این قلم پری شد
باور کن سیباره نوشتهام اسمت را
جرات نمیکنم
مریم در مریم دویده
بیخویشتن از آتش پارهآی
که هر صبح بیدار میشوی
عاشقانه ترانهای که نمیشکند بر هیچ
وامانده تنابندهای
آی، آن مرغ عشق تابیده در سحر
آن ساعت چگونه میپری؟
بعد از این هر ساله بشتاب
بعد از این هر ساله بشتاب
مریم از تو مسیح میباید
مریم از تو مسیح میباید
هر دم از تو مسیح میبارد
مریم از تو مسیح میباید
هر دم از تو مسیح میبارد
مریم از تو مسیح میباید
هر دم از تو مسیح میبارد... -
@philosopher در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
@نوشابه من که خودم پیگیرشون شدم
حتی یه پست آخرو نذاشتم تاپیک بالا نیاد
من میفهممشوناین که چند نفر یه چیز رو مثل هم بفهمن تو برطرف کردن مشکلشون الزامن کمکشون نمیکنه
-
كور شدم ، كور شدم.
فرديادي ست وحشت آور در دنيايي كه همه ادعاي بينايي ميكنند، در حالي كه همواره كورترين آدم ها آن هايي بودند كه نمي خواستند ببينند ، نه آن هايي كه به واقع نمي ديدند.
اين كوري سفيد همه را به كام خود ميكشد و در يك آن شعور و شرافت را از مردم مي ستاند . ديگر نه تمدني مي ماند و نه انسانيتي . تكنولوژي ديگر به كار نخواهد آمد و هول و هراس قلب هر انساني را چون چشمانش كور ميكند .
انتظار معجزه از آسمان در سيماي هر كسي مشهود است ، اما آيا معجزه ميتواند درمانگر اين همه بي خردي باشد ؟#ژوزه_ساراماگو _کوری
؛)
-
رفتم فکر کردم اومدم از الان بخونم خیلی
ضایعست