شاید شد...چه میدانی؟!

[revival]

بهاره
اخ ای شیخ الشیوخ که هر روز جولان میدهیم در تاپیکت و نشانی از تو نمیابیم:/

[romisa]

روز خوش:)

[revival]

49 نفر:/

[Amirbernosi]

ترسِ ناتموم گذاشتنِ جریمه های عیدِ مدرسه

[آسِمان آبی]

@M-an نمیدونم چرا همش از دیروزه فک میکنم سایت یه مشکلی داره

[M.an]

آسمان ِ آبی

هیچ مشکلی نداره اما
چرا این فکر رو می کنی؟

[Amirbernosi]

بازم هوس کردم برم از ته بزنم موهامو

[آسِمان آبی]

@M-an تعداد آنلاینا رو فقط نگاه کن اخه
کی شده تا حالا ساعت 12 شب به بعد 60 و خورده ای آن باشن : / الانم از صبحه زیر 40 50 تا نشده اصن
بعد فوقش 4 5 نفر فعال باشن تا تاپیکا

[Amirbernosi]

@Amir-Bernousi بازم میشم شبیه نمکی
میخوای اذیت کنی ؟

[M.an]

آسمان ِ آبی
نشستن ما رو تماشا می کنن

[آسِمان آبی]

@M-an ای الهی سوسک بشن
دم در بده بفرمایین تو

[Amirbernosi]

روزا باهم دیگه فرقی ندارن
بوی کهنگی میدن
تمومشون

[آسِمان آبی]

@Amir-Bernousi میگذره این روزام..

[Amirbernosi]

آسمان ِ آبی مثل این میمونه که آهنگ داغ رو ادم بذاره رو دستش، بعد بگه سوزشش میگذره

[M.an]

آسمان ِ آبی

[آسِمان آبی]

@M-an
انصافا چندشن خصوصا اون قهوه ای بالداراش

[mahsaaaa]

آسمان ِ آبی

[M.an]

آسمان ِ آبی

اره

اینم بگم

با بچه ها ایستاده بودیم تو راه رویی که اتاق استادا هست بعد این پروانه هم دست دوستم بود دوتا از استادامون هم در اتاقشون حرف میزدن بعد دست دوستم خورد به بدن پروانه هه یه طوری شد یهو پرتش کرد زمین و پرید از جاش و یه جیغ آرومی زد در حد : هییی
بعد نمی دونی قیافه استادا دیدنی بود یکیش که داشت از خنده خفه میشد تو دلش می خندید
اون یکی گفت که این می ترسه آخه چرا دستش گرفته
یعنی خیلی با حال بود انقد خندیدم که بعد دوباره پروانه رو برداشت

[آسِمان آبی]

@M-an خودشم هنوز دچار شک بوده که بترسه یا نترسه فک کنم
دیگه پروانه که خداییش ترس نداره بنده خدا گوگولیم هست تازه
یکی ملخ : / یکی سوسک : / من این دوتا رو اصلا نمیتونم تحمل کنم : /جیغ و واکنش ادمم دست خودش نیست اینجور مواقع

[M.an]

آسمان ِ آبی

من عکس نگرفتم اما خودش عکس گرفت بهش میگم برام بفرسته می فرستم ببینی
آخه یه طوری بود بدنش بزرگ و محکم بود
بیشتر پروانه ها بدنه شون خیلی کوچیکه خب و بال هاشون بزرگ
این اینطوری نبود
شبیه پوست مار بود بدنش