امروز خدا رو شکر روز آرومی بود بقیه هم فهمیدن دیروز حالم بد بوده امروز مهربون بودن
اولش یکم بیشتر اذیت شدم سر این حسشون ولی یه کاری کردم خودم گیف کردم بعدش همه چی خوب شد نسبتا
dlrm عمه رفتم جهنم برگشتم بلند شدم برم اب بخورم وسط راهرو افتادم یک سردردیی داشتمم غیر قابل توصیف نمیتونستم بلند شم همچین جیغ کشیدم مامانم خودشو رسوند بهم افتضاحح بود