هرچی تو دلته بریز بیرون 3
-
داییم زنگ زده میگه اگر پزشکی قبول بشی برات لب تاپ میگیرم


دایی جان شما اون دوتا باربی که پسر نازنیت وقتی ۲ سالش بود از وسط شکوندش رو بیار بده عزیزم من نمیخام چیز دیگه ای


@fatemeh_banoo در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
داییم زنگ زده میگه اگر پزشکی قبول بشی برات لب تاپ میگیرم


دایی جان شما اون دوتا باربی که پسر نازنیت وقتی ۲ سالش بود از وسط شکوندش رو بیار بده عزیزم من نمیخام چیز دیگه ای


من داییم نمیدونه زندم
-
@murphy در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
فااطمه چه خبر از امتحانا؟
نگم برات

صبح ک داشتم میرفتم تو تاکسی با راننده تاکسی بحثم شد یعنی اون بحث کرد من سکوت کردم یه جایی هم یه تکنیک روانشناسی زدم شرمنده شد و دیگه چیزی نگفت

تو ماشین فک کردم تحصیلی شغلی امتحان دارم خیلی شیک و مجلسی نشستم خوندم بعد ک نزدیک دانشگاه شدم گفتم بزار کارت ورود به جلسه رو ببینم ک کدوم کلاسم نگاه کردم دیدم عه امتحان شناختی دارم و تا الان داشتم اشتباه میزدم
استرس گرفتم از قبل ک این درسم خونده بودم یادم رفت ولی خب استاد اومد بالا سرم گفت نگران نباش تو عالی و حله
رسید امتحان 11 گفتم انگیزش و هیجان بخونم ک سخته استادشم سخت گیر خوندم و تحصیلی شغلی هم ک از صبح بلد بودم مرور کردم
گفتم برم ببینم مراقب کدوم کلاس بهتره ک اول اونو امتحان بدم دیدم از شانس خوبم مراقبه دوستمه و گفتم حواست باشه من شرایطم اینجوریه و فلان گفت فاطمه نگران نباش حله اون یکی کلاس ک امتحان هیجان داشتم مراقبش در حد المپیک چیزه
کل دانشگاه ازش شاکین من دیدم اونه رفتم اون یکی کلاس ک دوستم بود نگو زنه حرفهای مارو شنیده و میره به حراست میگیه ک مراقبارو عوض کنن رفت یه مراقب آورد بدتر از خودش ک چشم از من بر نداشت هر چند منم سرمو از برگه بلند نکردم و تقلب هم دادم 

وسط امتحان استاد اومد گفت فاطمه پاشو امتحان بعدیتو بده 20 ای گفتم باشه رفتم هیجان امتحان بدم چشمت روز بد نبینه انقدر استرس گرقتم سوالارو دیدم ک همه چی یادم رفت و هرچی اطلاعات از پدر پدرجد روانشناسی داشتم براش نوشتم
تنها درسیه ک تو طول تحصیلم فقط میخوام پاس شه 

این شد سرنوشت امتحانم دتر

-
من یه دایی دارم واسم ترانه ساخته برم ببینمش
فقط نمیخواست واسم دردسر درست شه اسممو تو شعر عوض کرده

ولی طفلک مدتهاست به من میگه بیا داییتو ببین
@fatemeh_banoo@murphy در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
من یه دایی دارم واسم ترانه ساخته برم ببینمش
فقط نمیخواست واسم دردسر درست شه اسممو تو شعر عوض کرده

ولی طفلک مدتهاست به من میگه بیا داییتو ببین
@fatemeh_banoo
اون دایی منم هست
-
@murphy در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
من یه دایی دارم واسم ترانه ساخته برم ببینمش
فقط نمیخواست واسم دردسر درست شه اسممو تو شعر عوض کرده

ولی طفلک مدتهاست به من میگه بیا داییتو ببین
@fatemeh_banoo
اون دایی منم هست
-
نصف پستای تاپیک مشاعره رو این تشکیل میده

@murphy@m__sadra__b در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
نصف پستای تاپیک مشاعره رو این تشکیل میده

@murphy
حسود بخیل -
@m__sadra__b در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
نصف پستای تاپیک مشاعره رو این تشکیل میده

@murphy
حسود بخیل -
@murphy در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
فااطمه چه خبر از امتحانا؟
نگم برات

صبح ک داشتم میرفتم تو تاکسی با راننده تاکسی بحثم شد یعنی اون بحث کرد من سکوت کردم یه جایی هم یه تکنیک روانشناسی زدم شرمنده شد و دیگه چیزی نگفت

تو ماشین فک کردم تحصیلی شغلی امتحان دارم خیلی شیک و مجلسی نشستم خوندم بعد ک نزدیک دانشگاه شدم گفتم بزار کارت ورود به جلسه رو ببینم ک کدوم کلاسم نگاه کردم دیدم عه امتحان شناختی دارم و تا الان داشتم اشتباه میزدم
استرس گرفتم از قبل ک این درسم خونده بودم یادم رفت ولی خب استاد اومد بالا سرم گفت نگران نباش تو عالی و حله
رسید امتحان 11 گفتم انگیزش و هیجان بخونم ک سخته استادشم سخت گیر خوندم و تحصیلی شغلی هم ک از صبح بلد بودم مرور کردم
گفتم برم ببینم مراقب کدوم کلاس بهتره ک اول اونو امتحان بدم دیدم از شانس خوبم مراقبه دوستمه و گفتم حواست باشه من شرایطم اینجوریه و فلان گفت فاطمه نگران نباش حله اون یکی کلاس ک امتحان هیجان داشتم مراقبش در حد المپیک چیزه
کل دانشگاه ازش شاکین من دیدم اونه رفتم اون یکی کلاس ک دوستم بود نگو زنه حرفهای مارو شنیده و میره به حراست میگیه ک مراقبارو عوض کنن رفت یه مراقب آورد بدتر از خودش ک چشم از من بر نداشت هر چند منم سرمو از برگه بلند نکردم و تقلب هم دادم 

وسط امتحان استاد اومد گفت فاطمه پاشو امتحان بعدیتو بده 20 ای گفتم باشه رفتم هیجان امتحان بدم چشمت روز بد نبینه انقدر استرس گرقتم سوالارو دیدم ک همه چی یادم رفت و هرچی اطلاعات از پدر پدرجد روانشناسی داشتم براش نوشتم
تنها درسیه ک تو طول تحصیلم فقط میخوام پاس شه 

این شد سرنوشت امتحانم دتر

-
@m__sadra__b در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
نصف پستای تاپیک مشاعره رو این تشکیل میده

@murphy
حسود بخیلdlrm
من چندبار گفتم "صدرا! ز برای خدمت تو گر بذل جان کنیم چه باشد ؟" ؟!
-
@murphy در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
فااطمه چه خبر از امتحانا؟
نگم برات

صبح ک داشتم میرفتم تو تاکسی با راننده تاکسی بحثم شد یعنی اون بحث کرد من سکوت کردم یه جایی هم یه تکنیک روانشناسی زدم شرمنده شد و دیگه چیزی نگفت

تو ماشین فک کردم تحصیلی شغلی امتحان دارم خیلی شیک و مجلسی نشستم خوندم بعد ک نزدیک دانشگاه شدم گفتم بزار کارت ورود به جلسه رو ببینم ک کدوم کلاسم نگاه کردم دیدم عه امتحان شناختی دارم و تا الان داشتم اشتباه میزدم
استرس گرفتم از قبل ک این درسم خونده بودم یادم رفت ولی خب استاد اومد بالا سرم گفت نگران نباش تو عالی و حله
رسید امتحان 11 گفتم انگیزش و هیجان بخونم ک سخته استادشم سخت گیر خوندم و تحصیلی شغلی هم ک از صبح بلد بودم مرور کردم
گفتم برم ببینم مراقب کدوم کلاس بهتره ک اول اونو امتحان بدم دیدم از شانس خوبم مراقبه دوستمه و گفتم حواست باشه من شرایطم اینجوریه و فلان گفت فاطمه نگران نباش حله اون یکی کلاس ک امتحان هیجان داشتم مراقبش در حد المپیک چیزه
کل دانشگاه ازش شاکین من دیدم اونه رفتم اون یکی کلاس ک دوستم بود نگو زنه حرفهای مارو شنیده و میره به حراست میگیه ک مراقبارو عوض کنن رفت یه مراقب آورد بدتر از خودش ک چشم از من بر نداشت هر چند منم سرمو از برگه بلند نکردم و تقلب هم دادم 

وسط امتحان استاد اومد گفت فاطمه پاشو امتحان بعدیتو بده 20 ای گفتم باشه رفتم هیجان امتحان بدم چشمت روز بد نبینه انقدر استرس گرقتم سوالارو دیدم ک همه چی یادم رفت و هرچی اطلاعات از پدر پدرجد روانشناسی داشتم براش نوشتم
تنها درسیه ک تو طول تحصیلم فقط میخوام پاس شه 

این شد سرنوشت امتحانم دتر

فااطمه خسته نباشی

ایشالا که همشونو پاس میشی
-
همه چیم شروع شده به خراب شدن
لبتابم در حال نابودیه .تو یه ماه سومین هندزفری هم خراب شد
و از همه مهمتر کنکور نزدیکه منم در حال نابودیم @M-an -
@murphy در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
من یه دایی دارم واسم ترانه ساخته برم ببینمش
فقط نمیخواست واسم دردسر درست شه اسممو تو شعر عوض کرده

ولی طفلک مدتهاست به من میگه بیا داییتو ببین
@fatemeh_banoo
اون دایی منم هست
-
ویندوز جدید میخواد از یه طرف . داداش گرامم هم افتاد روش تقریبا لپ تاپم رو به قبله هس
@M-an -
@m__sadra__b در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
نصف پستای تاپیک مشاعره رو این تشکیل میده

@murphy
حسود بخیلdlrm در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
@m__sadra__b در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
نصف پستای تاپیک مشاعره رو این تشکیل میده

@murphy
حسود بخیلهمینو بگو
-
dlrm
من چندبار گفتم "صدرا! ز برای خدمت تو گر بذل جان کنیم چه باشد ؟" ؟!
-
فااطمه چه روز پر مصیبتی داشتی
الان چقد خسته ای ؟ در وصف میگنجه ؟
لبخند بزن فردا روز بدتریه

ردپا



️
️





