روز آخر ️

[MaryaM._.sh]

@Amir-Bernousi سال96اولین کنکور بودآزاد
همش ک خواب بودم
ی دختر همشهم میخندید رو مخ من بود
برگشتم گفتم خیلی خوشحالی گفت آره
گفتم بقیه شو بذار برا بعد چون حالم داره بهم میخوره
برگشت بهم گفت بی بی
متنفرم کسی بهم بگه بی بی
مخصوصا دختر
برگشتم ب مراقب گفتم نمیتونی بیام جات وایسم:-\

[revival]

@Amir-Bernousi در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:

حداقل خسرو تا یه جایی پیش رفت، من تا هیچ جا پیش نرفتم
revival

محاله ی یروز ب خسرو فک نکن،همش اون جمله میاد تو ذهنم،حس میکنم اخرم اینطوری میشه

[ققنوس]

میخام سرمو بکوبم ت دیوار

[MaryaM._.sh]

@Hïïss نوش جونتون
اجی من ماهر تو سالاد شیرازی
حیف:-\

[آسِمان آبی]

@Amir-Bernousi
یادش بخیر سال سوم بعد امتحان تاریخ معاصر دقیقا همین کارو با کتاب تاریخ کردیم دسته جمعی
عجیب حس خوبی داره : /

[revival]

بي انفعالي از ما ناموس آبرو برد
تا جبهه بي عرق شد شستيم از حيا دست...

میگ تا خسته شدم زدیم زیر همه چی حتی حیا(مثل گدا)،اما ما ب نوعی‌دیگر....

[MaryaM._.sh]

@Amir-Bernousi وای دقیقا من بخدا همین کار میخواستم بکنم
هماهنگ کرده بودم پسرخاله هام اینکار کنن
فقط منتظرن

[Amirbernosi]

دقیقا حال و روزم مث خسروس، فقط عیش و نوش من شده انجمن
revival

[ققنوس]

@MaryaM-_-Sh مریم بیا خصوصی

[آسِمان آبی]

revival
بیدلم بعضی وقتا حرفای خوبی میزنه
دقیقا حال و روز منه

[M.an]

@Amir-Bernousi
.......

[revival]

گردون نا پشيمان مغلوب هيچکس نيست
سودن مگر بيازد بر دست آسيا دست

هی‌گردون ناپشیماناصلا لامذهب انگار واسه کنکوریاس اون غزلش همش

[ایهام]

ققنوس در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:

@Hïïss من جفتشو دارم الان یگانه گفت میشه پوشید خوشحال شدم راحت اسودع

سمت شما که خوبه،اینجا جهنمه
من یه تیشرت دارم کاش میتونسم اونو بپوشم

[Amirbernosi]

علی الان دانشجویی؟
revival

[MaryaM._.sh]

ققنوس باشه

[revival]

@Amir-Bernousi
نه دیگ...

[Amirbernosi]

انصراف :| ؟
revival

[ققنوس]

@Hïïss سمت ماهم گرمه بابا یعنی دست من بود تیشرت بابام یا داداشمو میپوشیدم با شلوار دامنی تامام

[revival]

@Amir-Bernousi
گردونه ناپشیمان......

[Amirbernosi]

متولد 76؟

پس مث منی که
revival