هرچی تو دلته بریز بیرون 3
-
آنجا که فشارد مژهام دیدهٔ تر را
پرواز هوس پنبهکند آبگهر راوقت است چوگرداب به سودای خیالت
ثابت قدم نازکنم گردش سر رامحوتو ز آغوش تمنا چهگشاید
رنگیست تحیرگل تصویر نظر رازین بادیه رفتمکه به سرچشمهٔ خورشید
چون سایه بشویم ز جبینگرد سفر رایارب چه بلا بودکه تردستی ساقی
بر خرمن مخمور فشاند آتش تر رااز اشک مجوبید نشان بر مژة من
کاین رشته ز سستی نکشیدهستگهر راتسلیم همان آینهٔ حسن کمال است
چون ماه نو ایجادکن از تیغ سپر راتاکی چو جرس دل به تپیدن بخراشم
در نالهام آغوش وداعیست اثر رااز اشک توان محرم رسوایی ما شد
شبنم همهجا آینهدارست سحر راچون قافلهٔ عمر به دوش نفسی چند
رفتیم به جاییکه خبر نیست خبر رابیدل چو سحر دم مزن از درد محبت
تا آنکه نبندی به نفس چاک جگررا -
@M-an
حجم زیاد مطلب:///
همکاری نکردن همکلاسیا:/
خودخواهیشون:/
سردرگمی اینکه نمی دونی کدومو بخونی:/
وقت کم:/ -
@romisa1234 در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
گور بابای امتحان://///
از بس حرص خوردم قلب درد گرفتم://////گور بابای کنکور
گور بابای حرفاشون
گوربابای اینکه چی میخواد بشه
گور بابای....