هرچی تو دلته بریز بیرون 3
-
MILAD گفته است:
@m-bahrami1378
چرا کمرش حالت قر دادن داره
sheydadb37 یه پاشم دراز تره
-
MILAD گفته است:
@m-bahrami1378
چرا کمرش حالت قر دادن داره
sheydadb37 یکم عصبیه اینجوری راه میره
-
تعمیر کار آخه ؟ :|
-
بهش گفتم: توی سریال گیم آف ترونز یه جا تیریون لنیستر میگه:«نقطه ضعفتو بنداز گردنت تا همیشه جلو چشمت باشه و برات عادی بشه. اونوقته که دیگه اذیتت نمیکنه.» نسرین گفت:«آره خوب، راست میگه، چرا همینکارو نمیکنی؟ داری خودتو از بین میبری.» گفتم:«میدونم. ولی تورو نمیدونم باید چجوری بندازم گردنم»
#لئو (#محمدرضا_جعفری)
-
_MILAD_
.
اعصاب ندارین
سَرِ من خالی نکنید ..!
.
هیچ وقت حرفِ آدمارُ یادم نمیره
.
نذر کردم اگه حق با من باشه
یعنی کنکور قبول میشم
خدایا شکرت که قبول میشم
.
شیرینی مستر :))@_nAwr_ نرگس نیم ساعته رفتی دنبال این ؟ :| پشتکارت رو دوست دارم :|
-
_MILAD_
.
اعصاب ندارین
سَرِ من خالی نکنید ..!
.
هیچ وقت حرفِ آدمارُ یادم نمیره
.
نذر کردم اگه حق با من باشه
یعنی کنکور قبول میشم
خدایا شکرت که قبول میشم
.
شیرینی مستر :)) -
بعد میگن من همه حرفامُ یادمه
یا هر حرفی رو نمیزنم ..
.
اَی خــِدا .. -
@_nAwr_ نرگس نیم ساعته رفتی دنبال این ؟ :| پشتکارت رو دوست دارم :|
@D-fateme-r
به جان خودم
دو ساعته دارم دنبالش میگردم
.
استرسی که برای یافتنش داشتم
سرِ جلسه کنکور نداشتم -
بهش گفتم: توی سریال گیم آف ترونز یه جا تیریون لنیستر میگه:«نقطه ضعفتو بنداز گردنت تا همیشه جلو چشمت باشه و برات عادی بشه. اونوقته که دیگه اذیتت نمیکنه.» نسرین گفت:«آره خوب، راست میگه، چرا همینکارو نمیکنی؟ داری خودتو از بین میبری.» گفتم:«میدونم. ولی تورو نمیدونم باید چجوری بندازم گردنم»
#لئو (#محمدرضا_جعفری)
@D-fateme-r اونوقت من با بیست سال سن ب صورت مخفیانه میخوام گیم اف ببینم ؛(
-
خدایی فکر کردید ما عاشق قوزک (غوزک ؟ :| ) پاتون میشیم ؟
#اینستاگرام -
athenaa آتنا این سی سالشه ((:
-
مامان دیگر سرحال نیست.
بالاخره سالها تحمل چالشهای زندگی اثر کرده و هیچ چیز خوشحالش نمیکند. از همه چیز دلخور میشود. اصلا مثل قدیمها شاد نیست و من؟
خب! میدانید، چالشهای زندگی بزرگاند. یک روز فکر میکنی شکست در اولین پروژهی کاری بزرگترین شکست تاریخ بشریت است. یک روز فکر میکنی شکست عشقی بدترین تجربهای است که کسی ممکن است کسب کند. زمانی میرسد که مقروضی! حتی زمانی هست که احساس بیخاصیتی و پوچی میکنی! حتی مگر همین چندروز پیش نبود که همکارم زهر خورده بود که خودش را بکشد؟ که زندگی برایش متوقف شده بود! زیادند. چالشها زیادند!
یک روزی فکر میکنی دیگر این دنیا نیازی به تو ندارد. یک روزی فکر میکنی دیگر نمیتوانی کاری برای بهبود دنیا بکنی. یک روزی هست که دیگر خندههایت عمیق نیست. یک روزی هست که تنهایی گریبانت را میگیرد، با تو به رختخواب میآید. با تو صبحانه میخورد. با تو دوش میگیرد.
اما باور کنید چالش"چطور مامان را خوشحال کنم؟" از همهچیز سخت تر و بی جوابتر است. بیجوابتر! انقدر بیجواب که تو را از پا میاندازد!
#الما توکل