هرچی تو دلته بریز بیرون 3
-
دوم دبیرستان بودم
خیلی اتفاقی با یه مشاور آشنا شدم از توو یه سایت
بعد رفتم سایت خودش
هرروز ویساشو گوش می دادم
حالمو خوب می کرد حرفاش.....
می گفتم مگه میشه یه آدم اینقدررررر خوب باشه؟!
آرمانای اون شده بود آرمانای من.....
حتی هنوزم گاهی دیده میشه توو رفتارام.....
نمی دونم دقیق سه سال بود یا چهارسال
معتاد حرفاش شده بودم....
هروقت کم میاوردم یه ویس...
حتی حرفاشو حفظ شده بودم....بعضی ویسا رو چندین و چند مرتبه گوش می دادم....
سال اول کنکورم همیشه با اون انگیزه می گرفتم حتی توو راه مدرسه درس می خوندم......
توو سال دوم نمی دونم دقیقا کی بود...
یه روز توو کتابخونه داشتم درس میخوندم....که یهو دوستم اومد.....گفت باهاش مشاوره خصوصی برداشته.....گفت خیلی ضربه دیده ازش....گفت اون چیزی نیست که فکرشو می کردی....همه حرفاشو با مدرک نشون میداد.....بدجور بهم ریختم....فقط جلوی دوستم خودمو جم کردم که حالش بدتر از این نشه.....
همه ویساشو پاک کردم...دیگه نمی خواستم گوش کنم...به زمین و زمان بدوبیراه می گفتم...افسرده شده بودم....دیگه درس نمی خوندم....عین داییم دوسش داشتم.....
بعدش اومدم حال دوستامو درس کنم اما نمیتونستم....
ناخودآگاه همه ی حرفای اون توو ذهنم بود ...نتونستم...
میگفتن از حرفای انگیزشی شبیه اون حالشون بهم میخورده....
نمی دونم شاید همون موقع بود فعالیتم بعد یه مدت اینجا بیشتر شد درسیش.....
بعدش میومدم اینجا.....و اینجا بود که حالمو خوب می کرد...آلاء بود که تشویقم می کرد به درس خوندن.....می دونی هنوزم قبولش دارم...حتی اگه واقعیتش با تصوراتم جور نباشه...حتی کانالشو عضوم....هنوزم خوبیاش یادم نرفته.....
هیچ آدم فرشته ای وجود نداره....این یه اصله.....؛)تو_دلی
researcher گفته است:
دوم دبیرستان بودم
خیلی اتفاقی با یه مشاور آشنا شدم از توو یه سایت
بعد رفتم سایت خودش
هرروز ویساشو گوش می دادم
حالمو خوب می کرد حرفاش.....
می گفتم مگه میشه یه آدم اینقدررررر خوب باشه؟!
آرمانای اون شده بود آرمانای من.....
حتی هنوزم گاهی دیده میشه توو رفتارام.....
نمی دونم دقیق سه سال بود یا چهارسال
معتاد حرفاش شده بودم....
هروقت کم میاوردم یه ویس...
حتی حرفاشو حفظ شده بودم....بعضی ویسا رو چندین و چند مرتبه گوش می دادم....
سال اول کنکورم همیشه با اون انگیزه می گرفتم حتی توو راه مدرسه درس می خوندم......
توو سال دوم نمی دونم دقیقا کی بود...
یه روز توو کتابخونه داشتم درس میخوندم....که یهو دوستم اومد.....گفت باهاش مشاوره خصوصی برداشته.....گفت خیلی ضربه دیده ازش....گفت اون چیزی نیست که فکرشو می کردی....همه حرفاشو با مدرک نشون میداد.....بدجور بهم ریختم....فقط جلوی دوستم خودمو جم کردم که حالش بدتر از این نشه.....
همه ویساشو پاک کردم...دیگه نمی خواستم گوش کنم...به زمین و زمان بدوبیراه می گفتم...افسرده شده بودم....دیگه درس نمی خوندم....عین داییم دوسش داشتم.....
بعدش اومدم حال دوستامو درس کنم اما نمیتونستم....
ناخودآگاه همه ی حرفای اون توو ذهنم بود ...نتونستم...
میگفتن از حرفای انگیزشی شبیه اون حالشون بهم میخورده....
نمی دونم شاید همون موقع بود فعالیتم بعد یه مدت اینجا بیشتر شد درسیش.....
بعدش میومدم اینجا.....و اینجا بود که حالمو خوب می کرد...آلاء بود که تشویقم می کرد به درس خوندن.....می دونی هنوزم قبولش دارم...حتی اگه واقعیتش با تصوراتم جور نباشه...حتی کانالشو عضوم....هنوزم خوبیاش یادم نرفته.....
هیچ آدم فرشته ای وجود نداره....این یه اصله.....؛)تو_دلی
@فاطمه.بوشهر
پیرکردیم
قهرنکن
منظورم اینه با دیدن بدیای ادما نباید کنارشون گذاشت. -
fatemeh_banoo گفته است:
ققنوس منم موندم بر سر دوراهی
منم موندم بر سر دوراهی بزنم یا نزنم من ک میدونم میمونم موی دراز برا خودش دردسره ولی بزنی هم حسرت داره نزنی هم اذیت
-
fatemeh_banoo گفته است:
ققنوس من چندبار از ته کوتاه کردم
حسرت نمیخورم براش ولی خب نمیدونم چرا موندم شر دوراهیمن همیشه میزنم از وقتی ک یادم میاد هر سال کوتاه کردم از ته
الانم بخاطر این میخورم ک شاید امسال یا سال بعد برا داداشم زن بگیرن اون موقع من بی مو باشم -
@M-an وای این خراب شدن جدید انجمن خیلی باحاله
-
researcher گفته است:
@M-an
اره واسه منم هی خاطرات گذشته رو میارهدر حقیقت هی داره گند میزنه به حال من
-
@M-an از چی شات گرفتی ؟ :|
-
researcher گفته است:
دوم دبیرستان بودم
خیلی اتفاقی با یه مشاور آشنا شدم از توو یه سایت
بعد رفتم سایت خودش
هرروز ویساشو گوش می دادم
حالمو خوب می کرد حرفاش.....
می گفتم مگه میشه یه آدم اینقدررررر خوب باشه؟!
آرمانای اون شده بود آرمانای من.....
حتی هنوزم گاهی دیده میشه توو رفتارام.....
نمی دونم دقیق سه سال بود یا چهارسال
معتاد حرفاش شده بودم....
هروقت کم میاوردم یه ویس...
حتی حرفاشو حفظ شده بودم....بعضی ویسا رو چندین و چند مرتبه گوش می دادم....
سال اول کنکورم همیشه با اون انگیزه می گرفتم حتی توو راه مدرسه درس می خوندم......
توو سال دوم نمی دونم دقیقا کی بود...
یه روز توو کتابخونه داشتم درس میخوندم....که یهو دوستم اومد.....گفت باهاش مشاوره خصوصی برداشته.....گفت خیلی ضربه دیده ازش....گفت اون چیزی نیست که فکرشو می کردی....همه حرفاشو با مدرک نشون میداد.....بدجور بهم ریختم....فقط جلوی دوستم خودمو جم کردم که حالش بدتر از این نشه.....
همه ویساشو پاک کردم...دیگه نمی خواستم گوش کنم...به زمین و زمان بدوبیراه می گفتم...افسرده شده بودم....دیگه درس نمی خوندم....عین داییم دوسش داشتم.....
بعدش اومدم حال دوستامو درس کنم اما نمیتونستم....
ناخودآگاه همه ی حرفای اون توو ذهنم بود ...نتونستم...
میگفتن از حرفای انگیزشی شبیه اون حالشون بهم میخورده....
نمی دونم شاید همون موقع بود فعالیتم بعد یه مدت اینجا بیشتر شد درسیش.....
بعدش میومدم اینجا.....و اینجا بود که حالمو خوب می کرد...آلاء بود که تشویقم می کرد به درس خوندن.....می دونی هنوزم قبولش دارم...حتی اگه واقعیتش با تصوراتم جور نباشه...حتی کانالشو عضوم....هنوزم خوبیاش یادم نرفته.....
هیچ آدم فرشته ای وجود نداره....این یه اصله.....؛)تو_دلی
@فاطمه.بوشهر
پیرکردیم
قهرنکن
منظورم اینه با دیدن بدیای ادما نباید کنارشون گذاشت.researcher گفته است:
researcher گفته است:
دوم دبیرستان بودم
خیلی اتفاقی با یه مشاور آشنا شدم از توو یه سایت
بعد رفتم سایت خودش
هرروز ویساشو گوش می دادم
حالمو خوب می کرد حرفاش.....
می گفتم مگه میشه یه آدم اینقدررررر خوب باشه؟!
آرمانای اون شده بود آرمانای من.....
حتی هنوزم گاهی دیده میشه توو رفتارام.....
نمی دونم دقیق سه سال بود یا چهارسال
معتاد حرفاش شده بودم....
هروقت کم میاوردم یه ویس...
حتی حرفاشو حفظ شده بودم....بعضی ویسا رو چندین و چند مرتبه گوش می دادم....
سال اول کنکورم همیشه با اون انگیزه می گرفتم حتی توو راه مدرسه درس می خوندم......
توو سال دوم نمی دونم دقیقا کی بود...
یه روز توو کتابخونه داشتم درس میخوندم....که یهو دوستم اومد.....گفت باهاش مشاوره خصوصی برداشته.....گفت خیلی ضربه دیده ازش....گفت اون چیزی نیست که فکرشو می کردی....همه حرفاشو با مدرک نشون میداد.....بدجور بهم ریختم....فقط جلوی دوستم خودمو جم کردم که حالش بدتر از این نشه.....
همه ویساشو پاک کردم...دیگه نمی خواستم گوش کنم...به زمین و زمان بدوبیراه می گفتم...افسرده شده بودم....دیگه درس نمی خوندم....عین داییم دوسش داشتم.....
بعدش اومدم حال دوستامو درس کنم اما نمیتونستم....
ناخودآگاه همه ی حرفای اون توو ذهنم بود ...نتونستم...
میگفتن از حرفای انگیزشی شبیه اون حالشون بهم میخورده....
نمی دونم شاید همون موقع بود فعالیتم بعد یه مدت اینجا بیشتر شد درسیش.....
بعدش میومدم اینجا.....و اینجا بود که حالمو خوب می کرد...آلاء بود که تشویقم می کرد به درس خوندن.....می دونی هنوزم قبولش دارم...حتی اگه واقعیتش با تصوراتم جور نباشه...حتی کانالشو عضوم....هنوزم خوبیاش یادم نرفته.....
هیچ آدم فرشته ای وجود نداره....این یه اصله.....؛)تو_دلی
@فاطمه.بوشهر
پیرکردیم
قهرنکن
منظورم اینه با دیدن بدیای ادما نباید کنارشون گذاشت.شاید اون دوستت دروغ گفته...
شایدو دروغ نگفته و دوستت مشکل داشته بعدشم با مقصر کردن مقابل میخوان خودشون رو تبریعه کنند...