Your browser does not seem to support JavaScript. As a result, your viewing experience will be diminished, and you have been placed in read-only mode.
Please download a browser that supports JavaScript, or enable it if it's disabled (i.e. NoScript).
@Saahaar مرا عهدی است با جانان که تا جان در بدن دارم هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم
mrf من به خود نامدم اینجا که به خود باز روم انکه اورد مرا باز برد تا وطنم
من به قربان تو و حالت جذاب نگاهت مبتلای توامُ و باختم دل به نگاهت marzyeh78
@Saahaar تو تمنای منو یار منو جان منی پس بمان تا که نمانم به تمنای کسی
@نازی-79 یهو میزاره میره میزنه به سرش منو تنها میزاره میره
@Saahaar همیشه یکی هست تا یکی نفس بکشه اون یه نفری که کلی لعنت بهشه
@نازی-79 هر کسی گوید سخن از عشق را ،نتواند که دلی از تو برد دلبری از تو چنان دشوار است ،که دل تب دار و یک بیمار میخواهد فقط
طلب نمی کنی از من سخن جفا این است
وگرنه با تو چه بحث است در سخندانی
marzyeh78
@Saahaar یار ان بود که صبر کند بر جفای یار ترک رضای خویش کند بر رضای یار
@نازی-79 روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خواست وندر طلب طعمه پر و بال بیاراست
marzyeh78 توانا بود هرکه ...:)
marzyeh78 تو اگه بی من بهتری ترجیح میدم بری
@نازی-79 دنیا را بردی همراهت به نابودی دنیا غم شد مگر تو چند نفر بودی
@Saahaar از تو همین قدر توقع داشتم
marzyeh78 یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور
marzyeh78 یه روز اقا خرگوشه رفت پیش بچه موشه ببخشید
@Saahaar رخ نمایان کن و این ماه شب تابانم باش جانم باش
شو خطر کن :| marzyeh78
@Saahaar نه آرامشت را به چشمى وابسته کن؛ نه دستت را به دستى دلخوش؛ چشم ها بسته مى شوند و دست ها مُشت؛ و تو می مانى و یک دنیا تنهایى