زن جفففففففر سرقبرش ميگفت:
کجایی جفففففففر ؟!
یدالله کفش نداره!!!
فضل الله بلوز نداره!!!
عین الله شلوار نداره !!!
روح جفففففففر شب مياد به خوابش ميگه:
سکینه من مُردم..نرفتم دٌبي جنس بيارم که
الان کم کم شبکه نمایش اسبهای یوسف رو ازش میگیره میده به آی فیلم اونا بدن به مختار که اماده بشه واسه محرم، بعد دوباره از مختار میگیرن میبرن شبکه نمایش که بدن به جومونگ