-
-
devious سحر...
میدونی چیه؟پدربزرگم روخیلی دوس داشتم...ازدستش دادم...
میدونی؟؟2تااتاق اونورتر ازمادربزرگم توی اون بخش بیمارستان جون داد..
میترسم اینم ازدس بدم...حالم بهم ریختس..
امروزخیلی شوکه شدم..البته ی اثراتی هم مشهودبودازقبل..
ولی یهو حالش خیلی بدشده....تادم........پیش رفته..ببخش پرخاشگریم رو اگ.....
دعاکن...
مرسی.. -
devious در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
گونش
همین که ارزش گذاشتی خوندی اونم تو این حال خودش دنیاس واسه منهوم
-
خدانگهدار....
-
-
یادش بخیرقبلنا..
وقتی دلت میگرفت میومدی توجمع بچه هاحرف میزدی..
سبک میشدی.. :))
اماحالاچی؟؟
هرکی رفته پی زندگی خودش...
یکی تودعوا..یکی دانشگاه..یکی سربازی..یکی اونور..یکی گرفتار..یکی بیمار..یکی هشیار...یکی....اوفچ دارم میگم...
فک کنم زیادی پشت کنکوربودن روم اثرگذاشته..
یاچه میدونم...!به ادماوابسته شدم...
آدمای واقعی...یاشایدم.. مجازی..!
دنیای بدیه!!