-
sheyda.fkh تا قفل قفس باز شد آن سوخته پر رفت
دلواپس ما بود وليكن به سفر رفت -
sheyda.fkh
همه غمگين شوند و جان عاشق
لطيف و خرم و عيار باشد -
وگر گویم که چون زلفت پریشان نیستم، هستم