اعتراف میکنم که....
-
نوشتهشده در ۳۰ مهر ۱۳۹۸، ۱۴:۵۲ آخرین ویرایش توسط انجام شدهاین پست پاک شده!
-
این پست پاک شده!
این پست پاک شده! -
نوشتهشده در ۳۰ مهر ۱۳۹۸، ۱۴:۵۳ آخرین ویرایش توسط انجام شدهاین پست پاک شده!
-
این پست پاک شده!
این پست پاک شده! -
نوشتهشده در ۳۰ مهر ۱۳۹۸، ۱۴:۵۵ آخرین ویرایش توسط انجام شدهاین پست پاک شده!
-
نوشتهشده در ۳۰ مهر ۱۳۹۸، ۱۵:۴۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
اعتراف میکنم از خوندن اعترافات شما لذت میبرم
-
نوشتهشده در ۳۰ مهر ۱۳۹۸، ۱۵:۴۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
اعتراف میکنم هنوزم عروسک باربی رو دوست دارم
️
-
نوشتهشده در ۳۰ مهر ۱۳۹۸، ۱۶:۲۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
اعتراف میکنم وقتی من کوچیک بودم داییم برای اینکه خرابکاری یا شیطونی نکنم بهم میگفت من پشت سرم هم دوتا چشم دارم اگه کار بد کنی خیلی زود متوجه میشم.!منم از ترسم هیچ وقت به پشت سرش نگاه نمی کردم چون میترسیدم دو تا چشم ببینم!!!!!!!
-
اعتراف میکنم که ۴ سال دبیرستان و ۲ سال کنکور را فقط به سر خودم کلاه گذاشتم و فقط خودم را بدبخت کردم الان اعتراف میکنم که خیلی پسر عصبی شدم حوصله هیچکارو ندارم جز درس خوندن امسال اونقدر تلاش میکنم و میکنم تا ۶ سال بد عمرم را جبران کنم و به دومین هدفم روان شناسی تهران برسم راستی اولین هدفم تو دوران دبیرستان بود در اول دبیرستان به رشته ریاضی فیزیک خیلی علاقه داشتم اونو ول کردم و به حرف فامیلمون گوش دادم و این رشته را انتخاب کردم اونقدر تلاش میکنم که این هدفم همه ی دوران بدم را جبران کند و بهتر از اونا شود همین ممنون
-
اعتراف میکنم هنوزم عروسک باربی رو دوست دارم
️
نوشتهشده در ۳۰ مهر ۱۳۹۸، ۱۷:۰۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده@sheyda-fkh
اعتراف میکنم نمیدونم دقیقا عروسک باربی چیه -
نوشتهشده در ۳۰ مهر ۱۳۹۸، ۱۷:۰۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
اعتراف میکنم منه خرسه گنده روااانی مارشمالو و پاستیل کرمی ترشم
-
Mahdyyy
باربینوشتهشده در ۳۰ مهر ۱۳۹۸، ۱۷:۱۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده@sheyda-fkh
اعتراف میکنم تو بچگی مثه دخترا عروسک میساختم و با یه عالمشون بازی میکردم
اعتراف میکنم یکیشونو از همه بیشتر دوست داشتم
اعتراف میکنم خاله بازی، دکتر بازی رو بیشتر از فوتبال تو کوچه دوست داشتم -
اعتراف میکن که :
روزگاری عشق من اعداد بود
بازیم تفریق و جمع و عاد بود
زندگی تنها ریاضی بود بس
جز ریاضی کارهایم بود عبس
فکر میکردم ریاضی ساده است
جمع و ضرب پیش پا افتاده است
جز ریاضی دان کسی شنگول نیست
بی ریاضی زندگی معقول نیست
حال فهمیدم که این دیو سیاه
نیست یک معشوق جز قرص ماه
من ندانستم که انتگرال چیست
حال فهمیدم که جز اشغال نیست
من غلط کردم که گشتم عاشقش
مرده شورش را برند با مشتقش -
نوشتهشده در ۳۰ مهر ۱۳۹۸، ۱۸:۲۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Mrhosein
اعتراف میکنم تا کلاس ششم تو حیاط با پسرا بازی میکردم -
Mahdyyy در اعتراف میکنم که....
گفته است:
@sheyda-fkh
اعتراف میکنم تو بچگی مثه دخترا عروسک میساختم و با یه عالمشون بازی میکردم
اعتراف میکنم یکیشونو از همه بیشتر دوست داشتم
اعتراف میکنم خاله بازی، دکتر بازی رو بیشتر از فوتبال تو کوچه دوست داشتمآخییییییی
نوشتهشده در ۳۰ مهر ۱۳۹۸، ۱۸:۲۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده@sheyda-fkh در اعتراف میکنم که....
گفته است:
Mahdyyy در اعتراف میکنم که....
گفته است:
@sheyda-fkh
اعتراف میکنم تو بچگی مثه دخترا عروسک میساختم و با یه عالمشون بازی میکردم
اعتراف میکنم یکیشونو از همه بیشتر دوست داشتم
اعتراف میکنم خاله بازی، دکتر بازی رو بیشتر از فوتبال تو کوچه دوست داشتمآخییییییی
اعتراف میکنم اصلا از بازی های دخترانه بچگیم خجالت نمیکشم.خیلی هم بهتر بود کمتر فحش یاد میگرفتم
-
Mahdyyy
خجالت نداره که ...
اتفاقا ما باید از بچه ها یاد بگیریم که هیچ تبعیضی قائل نیستن ....
آره واقعاااا...من اصلا تو حیاط مامور رعایت ادب بودمنوشتهشده در ۳۰ مهر ۱۳۹۸، ۱۸:۳۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده -
نوشتهشده در ۳۰ مهر ۱۳۹۸، ۲۰:۳۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
اعتراف می کنم همه به جز خدا به من نارو زدن
{خدا}خیلی مردی...
هر کی موافقه امتیاز مثبت بده -
نوشتهشده در ۳۰ مهر ۱۳۹۸، ۲۰:۴۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
اعتراف میکنم،هفت سال هرچی دست و پا زدم بیشتر غرق شدم....
-
نوشتهشده در ۱ آبان ۱۳۹۸، ۰:۳۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
اعتراف میکنم هرچی باخدا سرناسازگاری برمیدارم
دعوا میکنم
قهر میکنم
اما همیشه حتی این مواقع ته ته دلم بهش قرصه
نمیدونم چرا
فقط دلم بهش قرصه:-)
پ.ن:بس دختر لوس و خودخواه ونچسبی
میدونم:-\