-
-
@ایمورتال
دست از طلب ندارم تا کار من برآیدیا تن رسد به جانم یا جان ز تن برآید
-
گونش
دیدار یاز غایب دانی چه ذوق دارد؟
ابری که در بیابان بر تشنه ای ببارد
این ابیات را زمن برای جفتتان پذیرید -
@ایمورتال
در این دریا چه می جویند ماهی های سرگردان؟
مرا آزاد میخواهی؟ به تنگ خویش برگردان -
@ایمورتال
لیلی تو ندیدی که چه با من کردند
مردُم....چـــــــــــــــــــه بلا ها به سرم آوردند... -
@ایمورتال
دلا از دست تنهایی به جونُم
ز آه و ناله ی خود در فغونُم
شبانه تار از درررد جدایـــــی
کنه فریــــــــــــــــــــــــــــاد مغزاستخونُم -
@ایمورتال
با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی
تا بیخبر بمیرد در درد خودپرستی -
@ایمورتال
تورا بکار و شکوفا شو
تورا بچین و تورا بو کن -
@ایمورتال
دیوانه ام از دست خودم سیرشدم
با هر کس هم نام تو درگیر شدم
ای
تف به جهان تا ابد غم بودن
ای مرگ بر این ساعت بی هم بودن