Skip to content
  • دسته‌بندی‌ها
  • 0 نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
  • جدیدترین پست ها
  • برچسب‌ها
  • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
  • دوره‌های آلاء
  • گروه‌ها
  • راهنمای آلاخونه
    • معرفی آلاخونه
    • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
    • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
    • استفاده از ابزارهای ادیتور
    • معرفی گروه‌ها
    • لینک‌های دسترسی سریع
پوسته‌ها
  • Light
  • Brite
  • Cerulean
  • Cosmo
  • Flatly
  • Journal
  • Litera
  • Lumen
  • Lux
  • Materia
  • Minty
  • Morph
  • Pulse
  • Sandstone
  • Simplex
  • Sketchy
  • Spacelab
  • United
  • Yeti
  • Zephyr
  • Dark
  • Cyborg
  • Darkly
  • Quartz
  • Slate
  • Solar
  • Superhero
  • Vapor

  • Default (بدون پوسته)
  • بدون پوسته
بستن
Brand Logo

آلاخونه

  • سوال یا موضوع جدیدی بنویس

  • سوال مشاوره ای
  • سوال زیست
  • سوال ریاضی
  • سوال فیزیک
  • سوال شیمی
  • سایر
  1. خانه
  2. بحث آزاد
  3. چندماه جلوتر
دستاورد هایِ کوچکِ من🎈
AinoorA
سلام بچه ها امیدوارم حالتون خوب باشه و خیلی سرحال و شاد باشین خب از عنوان تاپیک یچیزایی مشخصه که قراره در مورد چی اینجا حرف بزنیم ولی بزارین توضیحات بیشتر بدم خیلی از ما یوقتایی هست که ممکنه احساس کنیم هیچ کاری نکردیم یا هیچ کاری ازمون برنمیاد و روزمون رو تلف کردیم و.. و ذهنمون ما رو با این افکار جور واجور و عجیب غریب مورد آزار قرار بده و احساس ناتوانی رو بهمون بده در حالی که در واقعیت اینطوری نیست و ما توانا تر از اون چیزی هستیم که توی ذهنمون هست اینجا قراره از موفقیت های کوچولومون حرف بزنیم و رونمایی کنیم تا به ذهنمون ثابت کنیم بفرما آقا دیدییی ما اینیم هر شب از کار های مثبت کوچولوتون بیاین و بگین و این حس مثبت و قشنگ مفید بودن رو به خودتون بدین مثلا کنکوری ها میتونن تموم شدن یه بخش از برنامه اشون رو بگن ، از انجام دادن کار هایی مثل مرتب کردن اتاق ، از گذروندن امتحانای سخت و آب دادن به گل ها و کلی کار کوچیک و مثبت دیگه منتظرتون هستم آلایی ها موفق باشین🥹️ دعوت میکنم از : @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @دانش-آموزان-آلاء @فارغ-التحصیلان-آلاء @دانشجویان-درس-خون @دانشجویان-پزشکی @دانشجویان-پیراپزشکی
بحث آزاد
روز آخر ❤️
_ Reza __
سلام به همه رفقای کنکوری اومدم یه تاپیک بزنم برای روز آخر کنکور، اینجا بچه‌هایی که می‌خوان روز آخر رو مفید درس بخونن، بیان برنامه‌هاشونو پارت‌بندی شده بزارن ️ و هم اونایی که تصمیم گرفتن دیگه درس نخونن و فقط ریلکس کنن، اینجا کنار هم باشیم ، حرف بزنیم ، استرسارو بریزیم دور، انرژی مثبت بدیم و بگیریم ... اگه برنامه‌ریزی برای روز آخر داری، بیا پارت‌هات رو بزار و تا لحظه آخر تلاش کن ( مثل خودم ایده همینه چون مجبورم ) ... اگه تصمیم گرفتی دیگه فقط استراحت کنی که خیلیم عالی ... اگه دکترای پارسالی هستی و تجربه شب قبل کنکور رو داری، لطفا بیا راهنمایی کن، آرامش و انرژی بده :)) ‌ فقط یه خواهش کوچولو دارم لطفا فضای تاپیک آروم و مثبت نگه داریم چون قرار نیست با کارای دیگه اتفاق خاصی بیفته اما با اینکارا اتفاق خاصی میفته @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @دانش-آموزان-آلاء @تجربیا
بحث آزاد
برگ انجیر.... ☘️🍀🌿
______
بِسْم رَبّ النور ️ سلام امیدوارم حال دلتون بهترین باشه..... برم سراغ حرف اصلی.... در فکر تاپیکی بودم که هر روز توش چند تا پست قشنگ بزارم و با چند تا عکس و متن نوشته و دل نوشته...... حالمون خوب بشه، انرژی بگیریم در طول روز.....️️ یه جورایی این تاپیک شبیه کانال یا چنل..... البته پست هایی که قرار بزارم برای خودم نیست و صرفا گلچینی از مطالبی که ممکنه توی فضای مجازی یا کتاب ها ببینم و بارگذاری بکنم..... اگر شما هم دوست داشتید خوشحال میشم همراه من بشید.... ️ [image: 1686940882701-img_-_.jpg] پ.ن:اسم تاپیک برگرفته از اسم یک کانالِ و در آخر دعا میکنم دلتون ذهنتون ابری باشه(:️️
بحث آزاد
رقیب
م
کسی هس ساعت مطالعه بالایی داشته باشه بخونیم این 20 روزو؟ ترجیحا دختر باشه تنهایی نمیتونم اگ یکی بود خیلی بهتر پیش میرفتم
بحث آزاد
خــــــــــودنویس
Dr-aculaD
Topic thumbnail image
بحث آزاد
👣ردپا👣
اهوراا
Topic thumbnail image
بحث آزاد
کنکور1405
M
سلام به همه. من بعد از یه مدت دوباره میخوام کنکور 405 رو شرکت کنم. ولی خب کسی رو پیدا نکردم که برای سال405 باشه. و دوستی پیدا نکردم تو این زمینه. هرکی هست بیاد اینجا حرف بزنیم
بحث آزاد
تروخدا بیاین
م
دیروز اشتبا کردم سلامت نخوندم الان چیکار کنم جزوه ای میدونین یکم جمعو جور باشه کتاب اصلن خونده نمیشه خیلی زیاده
بحث آزاد
تنهایی حوصله ندارم بیاین با هم نهایی بخونیم
م
سلام بچها هر ساعتی هر درسیو خوندین بیاین بگین این ساعت اینقدر فلان درس رو خوندم انگیزه میگیریم
بحث آزاد
بخدا سوالات اونقد سخت نیستن ولی وقتی میشینم سر جلسه اعداد کوه میشن واسم
م
بچها وقتی میشینم به ارومی حل میکنم سوالاتو میدونم حل میکنم مشکلی ندارم سر جلسه انگار اصن من نخوندم ی جوری میشم میترسم از سوالا مخصوصا سوالاتی ک عدد دارن عددا جلو چشام بزرگ میشن بخدا خنده داره ولی جدی میگم
بحث آزاد
من ِ فارغ 401 هم باید زمین ترمیم کنم؟؟
م
...............
بحث آزاد
شاید شد...چه میدانی؟!
Hg L 0H
مدت هاست که از نشست غبار سرد و تیره به قلبم میگذرد مدت هاست منِ تاریکِ گم شده، در خودم به دنبال روزنه هایی از نور میگردد نفس هایم سخت به جانم می نشینند اشک هایی که سرازیر نمی شوند وجود مرا به ستوه آورده اند دوست دارم بایستم سرم را بالا بگیرم و تا زمانی که صدایم خفه شود فریاد بزنم بماند در پس پرده ی خاکستری غم بماند که چه می شود... شاید شد....چه میدانی؟!
بحث آزاد
بحث آزاد
J
دوستان من تازه وارو سایت شدم میخوام بدونم چطوری باید اسمم رو تغیر بدم درست کردم ولی باز دوباره اینو زده چیکار باید کنم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.........
بحث آزاد
تمام رو به اتمام
Hg L 0H
حس خفقان، حتی نفس کشیدن هم سخت شده گلویم فشرده تر از قبل راه هوا را بسته پروازی را آغاز کردم که در سرم مقصدش بهشتی برین بود اما اکنون و در این زمان نمیدانم کجا هستم پروازم به سمت جهنم است یا بهشت؟ میشود یا نمیشود تمام وجودم را پر کرده تمام احساسات کودکی از کوچک و بزرگ به مغزم هجوم آورده و دارد تمامِ من را آرام آرام از من میگیرد نکند اینجا جای من است؟ در سرِ کودکیِ من چنین رویایی شکل گرفته بود؟ قلبم سیاه و چشمانم تار شده اند هوای پریدن دارم اما نگار لحظه به لحظه در همان جایی قرار دارم که ایستاده بودم انگار نمیشود قدم از قدم برداشت میخواهم رها باشم از افکاری که مرا خفت میکنند و تا مرز خفه شدن من را به دنبال خود میکشانند میل به رهایی آزادی ام را هم از من گرفته... شوق پریدن آرام آرام گویی دارد تبدیل به میل سقوط میشود مبادا چنین روزی برسد... مبادا....
بحث آزاد
به که باید دل بست؟
blossom.B
به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟ سینه ها جای محبت , همه از کینه پر است. هیچکس نیست که فریادِ پر از مهر تو را گرم پاسخ گوید. نیست یک تن که در این راه غم آلوده ی عمر , قدمی راه محبت پوید. خط پیشانی هر جمع , خط تنهاییست. همه گلچینِ گلِ امروزند... در نگاه من و تو حسرت بی فرداییست. به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟ نقش هر خنده که بر روی لبی می شکفد, نقشه‌ای شیطانیست. در نگاهی که تو را وسوسه ی عشق دهد حیله‌ای پنهانیست. خنده ها می شکفد بر لبها, تا که اشکی شکفد بر سرمژگان کسی. همه بر درد کسان می نگرند, لیک دستی نبرند از پی درمان کسی. زير لب زمزمه شادی مردم برخاست, هر کجا مرد توانائي بر خاک نشست . پرچم فتح برافرازد در خاطرِ خلق, هر زمان بر رخ تو هاله زَنَد گردِ شکست. به که بايد دل بست؟ به که شايد دل بست؟ از وفا نام مبر , آن که وفا خوست کجاست؟ ریشه ی عشق فسرد... واژه ی دوست گریخت... سخن از دوست مگو...عشق کجا؟دوست کجا؟ دست گرمی که زمهر , بفشارد دستت در همه شهر مجوی. گل اگر در دل باغ , بر تو لبخند زند بنگرش , لیک مبوی ! لب گرمی که زعشق , ننشیند به لبت به همه عمر مخواه ! سخنی کز سر راز , زده در جانت چنگ به لبت نیز مگوی ! چاه هم با من و تو بيگانه است نیِ صدبند برون آيد از آن... راز تو را فاش کند, درد دل گر بسر چاه کنی خنده ها بر غمِ تو دختر مهتاب زند گر شبي از سر غم آه کني. درد اگر سینه شکافد , نفسی بانگ مزن ! درد خود را به دل چاه مگو! استخوان تو اگر آب کند آتش غم, آب شو...آه مگو ! ديده بر دوز بدين بام بلند مهر و مه را بنگر ! سکه زرد و سپيدی که به سقف فلک است سکه نيرنگ است سکه ای بهر فريب من و تست سکه صد رنگ است . ما همه کودکِ خُرديم و همين زال فلک , با چنين سکه زرد , و همين سکه سيمينِ سپيد , ميفريبد ما را . آسمان با من و ما بيگانه زن و فرزند و در و بام و هوا , بيگانه خويش , در راه نفاق... دوست , در کار فريب... آشنا , بيگانه ... شاخه ی عشق شکست... آهوی مهر گریخت... تار پیوند گسست... به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟... -مهدی سهیلی
بحث آزاد
ای که با من ، آشنایی داشتی
blossom.B
اِی که با من، آشنایی داشتی ای که در من، آفتابی کاشتی ای که در تعبیرِ بی مقدارِ خویش عشق را، چون نردبام انگاشتی ای که چون نوری به تصویرت رسید پرده ها از پرده ات برداشتی پشتِ پرده چون نبودی جز دروغ بوده ها را با دروغ انباشتی اینک از جورِ تو و جولانِ درد می گریزم از هوای آشتی کاش حیوان، در دلت جایی نداشت کاش از انسان سایه ای می داشتی -فریدون فرخزاد
بحث آزاد
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است...
blossom.B
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است اي بس غم و شادي که پس پرده نهان است گر مرد رهي غم مخور از دوري و ديري داني که رسيدن هنر گام زمان است تو رهرو ديرينه سرمنزل عشقي بنگر که زخون تو به هر گام نشان است آبي که برآسود زمينش بخورد زود دريا شود آن رود که پيوسته روان است باشد که يکي هم به نشاني بنشيند بس تير که در چله اين کهنه کمان است از روي تو دل کندنم آموخت زمانه اين ديده از آن روست که خونابه فشان است دردا و دريغا که در اين بازي خونين بازيچه ايام دل آدميان است دل برگذر قافله لاله و گل داشت اين دشت که پامال سواران خزان است روزي که بجنبد نفس باد بهاري بيني که گل و سبزه کران تا به کران است اي کوه تو فرياد من امروز شنيدي دردي ست درين سينه که همزاد جهان است از داد و وداد آن همه گفتند و نکردند يارب چه قدر فاصله دست و زبان است خون مي چکد از ديده در اين کنج صبوري اين صبر که من مي کنم افشردن جان است از راه مرو سايه که آن گوهر مقصود گنجي ست که اندر قدم راهروان است -هوشنگ ابتهاج (سایه)
بحث آزاد
پروانه‌ی رنگین
blossom.B
*از پیله بیرون آمدن گاهی رهایی نیست در باغ هم پروانه‌ی رنگین گرفتار است این کشور آن کشور ندارد حس دلتنگی دیوار با هر طرح و نقشی باز دیوار است... -محمد‌علی جوشانی*
بحث آزاد
حواست بوده است حتما...
blossom.B
الا ای حضرت عشقم! حواست هست؟ حواست بوده است آیا؟ که این عبد گنه کارت که خود ، هیراد می‌نامد، چه غم ها سینه‌اش دارد... حواست بوده است آیا؟ که این مخلوق مهجورت از آن عهد طفولیت و تا امروزِ امروزش ذلیل و خاضع و خاشع گدایی می‌کند لطفت... حواست بوده است آیا نشسته کنج دیواری تک و تنها؛ که گشته زندگی‌اش پوچ و بی معنا! دریغ از ذره ای تغییر میان امروز و دیروز و فردا... حواست هست، می‌دانم... حواست بوده است حتما! ولیکن یک نفر اینجا، خلاف دیده‌ای بینا، ندارد دیده‌ای بینا -رضا محمدزاده
بحث آزاد
امیدوارم نشناسند مرا... پیش از این، ستاره بودم!
blossom.B
یک سالِ پیش، ستاره‌ای مُرد. هیچ کس نفهمید؛ همانطور که وقتی متولد شد، کسی نفهمیده بود. همه سرگرم خنده بودند؛ زمانی که مُرد. اما یادم نیست زمانی که متولد شد، دیگران در چه حالی بودند. در آن میان فقط من بودم که دیدم که آن همه نور، چطور درخشید و بزرگ شد.... خیلی زیبا بود؛ انگار هر شب درخشان تر می‌شد... پر قدرت می‌سوخت. برای زنده بودن، باید می‌سوخت... من بودم که پا به پای سوختن هایش، اشک ریختم... اشک هایم برای خاموش کردن بی قراری هایش کافی نبود... نتوانستم خاموش کنم درد را که در لا به لای شعله هایش، ستاره‌ام را می‌سوزاند. ستاره مُرد! این آخرین خاطره‌ایست که از او در ذهن دارم... نتوانستم تقدیرش را عوض کنم.‌‌.. سیاهچاله شد... اکنون حتی نمی‌توانم شعله‌ی شمعی در کنارش بگذارم تا او را در میان تاریکی ها ببینم. سیاهچاله ها نور را می‌گیرند... چه کسی گمان می‌کرد آن همه نور ، اکنون‌ این همه تاریک باشد؟ آن زمان که نورانی بود، کسی ندیدش... نمی‌دانم این کوردلان اکنون سیاهچاله بودنش را چگونه می‌بینند که می‌خندند... آری؛ ستاره مُرد.. همه خندیدند. امشب، به یاد آن ستاره، خواهم گریست.
بحث آزاد

چندماه جلوتر

زمان بندی شده سنجاق شده قفل شده است منتقل شده بحث آزاد
17 دیدگاه‌ها 10 کاربران 463 بازدیدها 8 Watching
  • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
  • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
  • بیشترین رای ها
پاسخ
  • پاسخ به عنوان موضوع
وارد شوید تا پست بفرستید
این موضوع پاک شده است. تنها کاربرانِ با حق مدیریت موضوع می‌توانند آن را ببینند.
  • بی احساسب بی احساس

    شب کنکوره
    همه خونه ساکتن
    جو سنگینی حاکمه داخل خونه
    یکی نماز میخونه یکی قران دستشه
    اون یکی تسبیح گرفته دستش داره صلوات میفرسته
    حالا هیچ کدوم تاحالا ازین کارا نکردنا ولی ارومشون میکنه همه استرس دارن ولی نمیخوان بروز بدن میخوان غایم کنن استرسشونو که بهم منتقل نشه
    همه چیز بنظر خوب میاد ولی ی چیز میلنگه
    تو از خودت راضی نیستی تو داری با خودت فکر میکنی چرا من تا الان خوب زحمت نکشیدم و تموم نکردم این لعنتی رو
    میگی چی میشد این چند ماهو زحمت میکشیدم و الان راحت بودم
    ذهنت پره سواله که شاید هیچ وقت نتونی جوابشو بدی چون نمیخوای که جوابشو بدونی شاید اینطوری ارومتر باشی
    خانوادت فکر میکنن امسال دیگه تمومه دیگه داری میری که همه چیزو تغییر بدی ولی ...
    ولی نمیدونن که اون پشت کتاب بودنا اون کلاس رفتنا اون ازمون رفتنا واقعی نبوده
    نمیدونن که من و تو بخاطر ی سری لذت زودگذر سرنوشتمونو تغییر دادیم با هزارو یکی سوال و ناامیدی میری تو تخت خواب
    چشاتو میبندی
    به خودت امیدی نداری برای همین میری سراغ بالاسری میری سراغ اماما از علیش بگیر تا صاحاب زمانش دیده شده که بعضیا سراغ امام خمینی هم میرن (کاملا جدی)شروع میکنی به نذر کردن ای امام حسین سال دیگه این موقع اربعینت پیاده میام کربلات امام رضا میام پابوسیت ای امام زمان ترو به مادرت قسم کمکم کن قول میدم قبول شم خوب درس بخونم اگر لیاقت رشتمو نداشتم کاری کن اخراجم کنن
    داری نذراتو دوره میکنی که خوابت میبره پدر مادرت میان با مهربونی تمام بیدارت میکنن ساعت پنج صبح شده
    صدای اذان میاد و تو چقدر مومن شدی
    سریع وضوع میگیری دورکعت نماز صبح مشتی میخونی و نیم ساعت تو سجده میمونی و همه مقدساتو قسم میدی اخر سر میری سراغ عیسی مسیح و بزور بلندت میکنن میگن پاشو برو دوشتو بگیر صبحونتو بخور و اماده شو
    اماده میشی
    نزدیک حوزه امتحانی میشی بیشتر از دانش اموز ،پدر مادر نگران میبینی
    واقعا میترسی از این همه پدر مادر
    وقتی از انبوه پدر مادرا گذشتی و وارد حوزه شدی
    چند دسته ادم میبینی
    ی سریا خیلی بیخیالن و ی گوشه دارن برای هم تعریف میکنن و بلند میخندن و برنامه شمال برا بعد کنکور میزارن که بلافاصله برن
    ی سریا دارن ی گوشه تنها راه میرن و انگار رباتن ، هیچ حسی ندارن
    ی سریا هنوز کتاب دستشونه انگار امتحان نهایی اومدن بدن و تند تند دارن دوره میکنن ی سری ها هم با ارامش ی گوشه نشستن و منتظرند درای ورودی باز بشه و وارد بشن
    همه چیز داره به سرعت میگذره دقایق پشت سر هم میگذرن
    وارد سالن میشی و جاتو پیدا میکنی فرایند ازمونو سپری میکنن وسوالات پخش میشه
    ساعت هشت شد یهو چندتا جوگیر میپرن که سوالار بردارن یکی صندلیش میوفته از شدت عجله یکی دفترچه سوالش پرت میشه یکی .... سوالارو نگاه میکنی....
    خوب نیست ، اصلا خوب نیست چون نمیتونی سوالی رو با اطمینان بزنی همش شک داری
    گزینه ای رو نمیتونی با اطمنیان انتخاب کنی
    همین استرستو بیشتر میکنه همین باعث میشه شرایط سخت بشه...
    اختصاصی هم بدتر ...
    ازمون تموم شد
    ازمون سرنوشت ساز تو تموم شد برگه ها جمع شد نتیجه اعمال لااقل یک سال تو تا یک ماه دیگه میاد
    از در میای بیرون
    وای وای وای
    امان از اون نگاهای منتظر پدر و مادرا امان از اون سوال ازمونت چطور بود و چیکار کردی
    تو هم برای خوشحالی کاذب یک ماه میگی خوب بود خداروشکر
    خیلی خوب بود از همیشه بهتر....
    خودتم میری که یک ماه حسابی تفریح کنی....
    یک ماه که میدونی موقع اعلام نتایج قراره چه اتفاقی بیوفته...
    نزدیک به اعلام نتایج مدام میری نظرات سایت قلم چیرو میخونی ....نتایح میرسه ...از قبل میدونستی ...ولی خانوادت شکه شدن...
    هیچ چیز خوب نیست...
    همه چیز خراب شد
    اون نگاه پدر و مادرت ....
    ای کاش ای کاش ای کاش قدر این چند ماه رو میدونستی ...
    چشاتو باز کن
    برگرد به عقب هنوز 150 روز مونده
    کجای کاری هنوز چند ماه مونده تا کنکور
    چرا به خودت نمیای ؟چرا شرایطو تغییر نمیدی ؟میشه ها باور کن میشه
    فقط به خودت بیا به هیچ چیزی احتیاج نداری جز ی اراده قوی و تلاش درست
    به خودت بیا هنوز خیلی مونده تا اون شب ترسناک
    تلاش کن
    میشه
    منتظر موفقیتتم
    برادرانه منتظرم
    من از جنس خودتم
    مراقب خودت و روزاتو نگاهای خانوادت باش
    غمگینش نکن
    یاحق

    M آفلاین
    M آفلاین
    marzyeh78
    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
    #8

    @کنکوری-نظام-قدیم دقیقا پارسال منو گفتی...ینی همین کنکور97

    الحمدالله علی کل حال🧡

    بی احساسب 1 پاسخ آخرین پاسخ
    2
    • بی احساسب بی احساس

      شب کنکوره
      همه خونه ساکتن
      جو سنگینی حاکمه داخل خونه
      یکی نماز میخونه یکی قران دستشه
      اون یکی تسبیح گرفته دستش داره صلوات میفرسته
      حالا هیچ کدوم تاحالا ازین کارا نکردنا ولی ارومشون میکنه همه استرس دارن ولی نمیخوان بروز بدن میخوان غایم کنن استرسشونو که بهم منتقل نشه
      همه چیز بنظر خوب میاد ولی ی چیز میلنگه
      تو از خودت راضی نیستی تو داری با خودت فکر میکنی چرا من تا الان خوب زحمت نکشیدم و تموم نکردم این لعنتی رو
      میگی چی میشد این چند ماهو زحمت میکشیدم و الان راحت بودم
      ذهنت پره سواله که شاید هیچ وقت نتونی جوابشو بدی چون نمیخوای که جوابشو بدونی شاید اینطوری ارومتر باشی
      خانوادت فکر میکنن امسال دیگه تمومه دیگه داری میری که همه چیزو تغییر بدی ولی ...
      ولی نمیدونن که اون پشت کتاب بودنا اون کلاس رفتنا اون ازمون رفتنا واقعی نبوده
      نمیدونن که من و تو بخاطر ی سری لذت زودگذر سرنوشتمونو تغییر دادیم با هزارو یکی سوال و ناامیدی میری تو تخت خواب
      چشاتو میبندی
      به خودت امیدی نداری برای همین میری سراغ بالاسری میری سراغ اماما از علیش بگیر تا صاحاب زمانش دیده شده که بعضیا سراغ امام خمینی هم میرن (کاملا جدی)شروع میکنی به نذر کردن ای امام حسین سال دیگه این موقع اربعینت پیاده میام کربلات امام رضا میام پابوسیت ای امام زمان ترو به مادرت قسم کمکم کن قول میدم قبول شم خوب درس بخونم اگر لیاقت رشتمو نداشتم کاری کن اخراجم کنن
      داری نذراتو دوره میکنی که خوابت میبره پدر مادرت میان با مهربونی تمام بیدارت میکنن ساعت پنج صبح شده
      صدای اذان میاد و تو چقدر مومن شدی
      سریع وضوع میگیری دورکعت نماز صبح مشتی میخونی و نیم ساعت تو سجده میمونی و همه مقدساتو قسم میدی اخر سر میری سراغ عیسی مسیح و بزور بلندت میکنن میگن پاشو برو دوشتو بگیر صبحونتو بخور و اماده شو
      اماده میشی
      نزدیک حوزه امتحانی میشی بیشتر از دانش اموز ،پدر مادر نگران میبینی
      واقعا میترسی از این همه پدر مادر
      وقتی از انبوه پدر مادرا گذشتی و وارد حوزه شدی
      چند دسته ادم میبینی
      ی سریا خیلی بیخیالن و ی گوشه دارن برای هم تعریف میکنن و بلند میخندن و برنامه شمال برا بعد کنکور میزارن که بلافاصله برن
      ی سریا دارن ی گوشه تنها راه میرن و انگار رباتن ، هیچ حسی ندارن
      ی سریا هنوز کتاب دستشونه انگار امتحان نهایی اومدن بدن و تند تند دارن دوره میکنن ی سری ها هم با ارامش ی گوشه نشستن و منتظرند درای ورودی باز بشه و وارد بشن
      همه چیز داره به سرعت میگذره دقایق پشت سر هم میگذرن
      وارد سالن میشی و جاتو پیدا میکنی فرایند ازمونو سپری میکنن وسوالات پخش میشه
      ساعت هشت شد یهو چندتا جوگیر میپرن که سوالار بردارن یکی صندلیش میوفته از شدت عجله یکی دفترچه سوالش پرت میشه یکی .... سوالارو نگاه میکنی....
      خوب نیست ، اصلا خوب نیست چون نمیتونی سوالی رو با اطمینان بزنی همش شک داری
      گزینه ای رو نمیتونی با اطمنیان انتخاب کنی
      همین استرستو بیشتر میکنه همین باعث میشه شرایط سخت بشه...
      اختصاصی هم بدتر ...
      ازمون تموم شد
      ازمون سرنوشت ساز تو تموم شد برگه ها جمع شد نتیجه اعمال لااقل یک سال تو تا یک ماه دیگه میاد
      از در میای بیرون
      وای وای وای
      امان از اون نگاهای منتظر پدر و مادرا امان از اون سوال ازمونت چطور بود و چیکار کردی
      تو هم برای خوشحالی کاذب یک ماه میگی خوب بود خداروشکر
      خیلی خوب بود از همیشه بهتر....
      خودتم میری که یک ماه حسابی تفریح کنی....
      یک ماه که میدونی موقع اعلام نتایج قراره چه اتفاقی بیوفته...
      نزدیک به اعلام نتایج مدام میری نظرات سایت قلم چیرو میخونی ....نتایح میرسه ...از قبل میدونستی ...ولی خانوادت شکه شدن...
      هیچ چیز خوب نیست...
      همه چیز خراب شد
      اون نگاه پدر و مادرت ....
      ای کاش ای کاش ای کاش قدر این چند ماه رو میدونستی ...
      چشاتو باز کن
      برگرد به عقب هنوز 150 روز مونده
      کجای کاری هنوز چند ماه مونده تا کنکور
      چرا به خودت نمیای ؟چرا شرایطو تغییر نمیدی ؟میشه ها باور کن میشه
      فقط به خودت بیا به هیچ چیزی احتیاج نداری جز ی اراده قوی و تلاش درست
      به خودت بیا هنوز خیلی مونده تا اون شب ترسناک
      تلاش کن
      میشه
      منتظر موفقیتتم
      برادرانه منتظرم
      من از جنس خودتم
      مراقب خودت و روزاتو نگاهای خانوادت باش
      غمگینش نکن
      یاحق

      B آفلاین
      B آفلاین
      Blank
      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط Blank انجام شده
      #9

      @کنکوری-نظام-قدیم
      وای
      😐😐😐
      دمت گرم رفیق
      پ.ن:منم پارسال اینجوری بودم😑

      بی احساسب 1 پاسخ آخرین پاسخ
      2
      • L Leila_B

        @کنکوری-نظام-قدیم
        ببین فقط دمت گرم همه ی توصیفاتت، واقعا ملموس بود .
        همون طور که قراره امسال سال خوبی برای من باشه ،مطمئنم تو هم سال خوبی رو تجربه میکنی.

        بی احساسب آفلاین
        بی احساسب آفلاین
        بی احساس
        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
        #10

        Leila_B
        ممنون عزیز انشالله برای شما هم خوب باشه موفق باشی

        1 پاسخ آخرین پاسخ
        1
        • B Blank

          @کنکوری-نظام-قدیم
          وای
          😐😐😐
          دمت گرم رفیق
          پ.ن:منم پارسال اینجوری بودم😑

          بی احساسب آفلاین
          بی احساسب آفلاین
          بی احساس
          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
          #11

          @UNIQUE7
          خواهش
          امیدوارم امسال اینجوری نباشی و موفق بشی

          1 پاسخ آخرین پاسخ
          1
          • M marzyeh78

            @کنکوری-نظام-قدیم دقیقا پارسال منو گفتی...ینی همین کنکور97

            بی احساسب آفلاین
            بی احساسب آفلاین
            بی احساس
            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
            #12

            marzyeh78
            امیدوارم امسال موفق بشی 😉

            1 پاسخ آخرین پاسخ
            1
            • romisaR آفلاین
              romisaR آفلاین
              romisa
              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
              #13

              دانش-آموزان-آلاء

              1 پاسخ آخرین پاسخ
              1
              • فاطمه بوشهرف آفلاین
                فاطمه بوشهرف آفلاین
                فاطمه بوشهر
                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                #14

                😭 😭 😭 😭 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 ممنون

                1 پاسخ آخرین پاسخ
                2
                • SOLINAS آفلاین
                  SOLINAS آفلاین
                  SOLINA
                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                  #15

                  یا خدا
                  دقیقا پارسال من😖

                  1 پاسخ آخرین پاسخ
                  1
                  • بی احساسب بی احساس

                    شب کنکوره
                    همه خونه ساکتن
                    جو سنگینی حاکمه داخل خونه
                    یکی نماز میخونه یکی قران دستشه
                    اون یکی تسبیح گرفته دستش داره صلوات میفرسته
                    حالا هیچ کدوم تاحالا ازین کارا نکردنا ولی ارومشون میکنه همه استرس دارن ولی نمیخوان بروز بدن میخوان غایم کنن استرسشونو که بهم منتقل نشه
                    همه چیز بنظر خوب میاد ولی ی چیز میلنگه
                    تو از خودت راضی نیستی تو داری با خودت فکر میکنی چرا من تا الان خوب زحمت نکشیدم و تموم نکردم این لعنتی رو
                    میگی چی میشد این چند ماهو زحمت میکشیدم و الان راحت بودم
                    ذهنت پره سواله که شاید هیچ وقت نتونی جوابشو بدی چون نمیخوای که جوابشو بدونی شاید اینطوری ارومتر باشی
                    خانوادت فکر میکنن امسال دیگه تمومه دیگه داری میری که همه چیزو تغییر بدی ولی ...
                    ولی نمیدونن که اون پشت کتاب بودنا اون کلاس رفتنا اون ازمون رفتنا واقعی نبوده
                    نمیدونن که من و تو بخاطر ی سری لذت زودگذر سرنوشتمونو تغییر دادیم با هزارو یکی سوال و ناامیدی میری تو تخت خواب
                    چشاتو میبندی
                    به خودت امیدی نداری برای همین میری سراغ بالاسری میری سراغ اماما از علیش بگیر تا صاحاب زمانش دیده شده که بعضیا سراغ امام خمینی هم میرن (کاملا جدی)شروع میکنی به نذر کردن ای امام حسین سال دیگه این موقع اربعینت پیاده میام کربلات امام رضا میام پابوسیت ای امام زمان ترو به مادرت قسم کمکم کن قول میدم قبول شم خوب درس بخونم اگر لیاقت رشتمو نداشتم کاری کن اخراجم کنن
                    داری نذراتو دوره میکنی که خوابت میبره پدر مادرت میان با مهربونی تمام بیدارت میکنن ساعت پنج صبح شده
                    صدای اذان میاد و تو چقدر مومن شدی
                    سریع وضوع میگیری دورکعت نماز صبح مشتی میخونی و نیم ساعت تو سجده میمونی و همه مقدساتو قسم میدی اخر سر میری سراغ عیسی مسیح و بزور بلندت میکنن میگن پاشو برو دوشتو بگیر صبحونتو بخور و اماده شو
                    اماده میشی
                    نزدیک حوزه امتحانی میشی بیشتر از دانش اموز ،پدر مادر نگران میبینی
                    واقعا میترسی از این همه پدر مادر
                    وقتی از انبوه پدر مادرا گذشتی و وارد حوزه شدی
                    چند دسته ادم میبینی
                    ی سریا خیلی بیخیالن و ی گوشه دارن برای هم تعریف میکنن و بلند میخندن و برنامه شمال برا بعد کنکور میزارن که بلافاصله برن
                    ی سریا دارن ی گوشه تنها راه میرن و انگار رباتن ، هیچ حسی ندارن
                    ی سریا هنوز کتاب دستشونه انگار امتحان نهایی اومدن بدن و تند تند دارن دوره میکنن ی سری ها هم با ارامش ی گوشه نشستن و منتظرند درای ورودی باز بشه و وارد بشن
                    همه چیز داره به سرعت میگذره دقایق پشت سر هم میگذرن
                    وارد سالن میشی و جاتو پیدا میکنی فرایند ازمونو سپری میکنن وسوالات پخش میشه
                    ساعت هشت شد یهو چندتا جوگیر میپرن که سوالار بردارن یکی صندلیش میوفته از شدت عجله یکی دفترچه سوالش پرت میشه یکی .... سوالارو نگاه میکنی....
                    خوب نیست ، اصلا خوب نیست چون نمیتونی سوالی رو با اطمینان بزنی همش شک داری
                    گزینه ای رو نمیتونی با اطمنیان انتخاب کنی
                    همین استرستو بیشتر میکنه همین باعث میشه شرایط سخت بشه...
                    اختصاصی هم بدتر ...
                    ازمون تموم شد
                    ازمون سرنوشت ساز تو تموم شد برگه ها جمع شد نتیجه اعمال لااقل یک سال تو تا یک ماه دیگه میاد
                    از در میای بیرون
                    وای وای وای
                    امان از اون نگاهای منتظر پدر و مادرا امان از اون سوال ازمونت چطور بود و چیکار کردی
                    تو هم برای خوشحالی کاذب یک ماه میگی خوب بود خداروشکر
                    خیلی خوب بود از همیشه بهتر....
                    خودتم میری که یک ماه حسابی تفریح کنی....
                    یک ماه که میدونی موقع اعلام نتایج قراره چه اتفاقی بیوفته...
                    نزدیک به اعلام نتایج مدام میری نظرات سایت قلم چیرو میخونی ....نتایح میرسه ...از قبل میدونستی ...ولی خانوادت شکه شدن...
                    هیچ چیز خوب نیست...
                    همه چیز خراب شد
                    اون نگاه پدر و مادرت ....
                    ای کاش ای کاش ای کاش قدر این چند ماه رو میدونستی ...
                    چشاتو باز کن
                    برگرد به عقب هنوز 150 روز مونده
                    کجای کاری هنوز چند ماه مونده تا کنکور
                    چرا به خودت نمیای ؟چرا شرایطو تغییر نمیدی ؟میشه ها باور کن میشه
                    فقط به خودت بیا به هیچ چیزی احتیاج نداری جز ی اراده قوی و تلاش درست
                    به خودت بیا هنوز خیلی مونده تا اون شب ترسناک
                    تلاش کن
                    میشه
                    منتظر موفقیتتم
                    برادرانه منتظرم
                    من از جنس خودتم
                    مراقب خودت و روزاتو نگاهای خانوادت باش
                    غمگینش نکن
                    یاحق

                    اکالیپتوسا آفلاین
                    اکالیپتوسا آفلاین
                    اکالیپتوس
                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط اکالیپتوس انجام شده
                    #16

                    @کنکوری-نظام-قدیم در چندماه جلوتر گفته است:

                    وای وای وای
                    امان از اون نگاهای منتظر پدر و مادرا امان از اون سوال ازمونت چطور بود و چیکار کردی
                    تو هم برای خوشحالی کاذب یک ماه میگی خوب بود خداروشکر
                    خیلی خوب بود از همیشه بهتر....
                    خودتم میری که یک ماه حسابی تفریح کنی....

                    قشنگ به تصویر کشیدید لایک👍🏻
                    ولی این قسمتش برا من اینجوری نبود😂 من خوش حالی کاذب نکردم تا پامو گذاشتم بیرون سوار ماشین شدم گریه کردم😂 اصا تا اون حدم خراب نکرده بودم ولی تاکید داشتم که خیییلی خراب کردم اون یه ماهم کلا زهر مار کردم😂
                    امیدوارم امسال سال خوبی بشه واسه هممون. موفق باشید😍

                    بی احساسب 1 پاسخ آخرین پاسخ
                    3
                    • اکالیپتوسا اکالیپتوس

                      @کنکوری-نظام-قدیم در چندماه جلوتر گفته است:

                      وای وای وای
                      امان از اون نگاهای منتظر پدر و مادرا امان از اون سوال ازمونت چطور بود و چیکار کردی
                      تو هم برای خوشحالی کاذب یک ماه میگی خوب بود خداروشکر
                      خیلی خوب بود از همیشه بهتر....
                      خودتم میری که یک ماه حسابی تفریح کنی....

                      قشنگ به تصویر کشیدید لایک👍🏻
                      ولی این قسمتش برا من اینجوری نبود😂 من خوش حالی کاذب نکردم تا پامو گذاشتم بیرون سوار ماشین شدم گریه کردم😂 اصا تا اون حدم خراب نکرده بودم ولی تاکید داشتم که خیییلی خراب کردم اون یه ماهم کلا زهر مار کردم😂
                      امیدوارم امسال سال خوبی بشه واسه هممون. موفق باشید😍

                      بی احساسب آفلاین
                      بی احساسب آفلاین
                      بی احساس
                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                      #17

                      اکالیپتوس
                      ممنون
                      امیدوارم موفق بشین :smiling_face_with_open_mouth_smiling_eyes:

                      1 پاسخ آخرین پاسخ
                      2
                      پاسخ
                      • پاسخ به عنوان موضوع
                      وارد شوید تا پست بفرستید
                      • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
                      • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
                      • بیشترین رای ها


                      • درون آمدن

                      • حساب کاربری ندارید؟ نام‌نویسی

                      • برای جستجو وارد شوید و یا ثبت نام کنید
                      • اولین پست
                        آخرین پست
                      0
                      • دسته‌بندی‌ها
                      • نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
                      • جدیدترین پست ها
                      • برچسب‌ها
                      • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
                      • دوره‌های آلاء
                      • گروه‌ها
                      • راهنمای آلاخونه
                        • معرفی آلاخونه
                        • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
                        • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
                        • استفاده از ابزارهای ادیتور
                        • معرفی گروه‌ها
                        • لینک‌های دسترسی سریع