-
و کلمه بود و جهان در مسیر تکوین بود
و «دوست داشتن» آن کلمه نخستین بود
%(#0080ff)[خدا امانت خود را به آدمی بخشید]
%(#0080ff)[که بار عشق برای فرشته سنگین بود]
و زندگانی و مرگ آمدند و گفته نشد
کز این دو حادثه، اولی کدامین بود!
اگر نبود به جز پیش پا نمیدیدیم
همیشه عشق همان دیده جهانبین بود
به عشق از غم و شادی، کسی نمیگیرد
که هر چه کرد پسندیده و به آیین بود
اگر که عشق نمیبود، داستان حیات
چگونه قابل توجیه و شرح و تبیین بود؟
%(#0080ff)[و آمدیم که عاشق شویم و درگذریم]
%(#0080ff)[که راز آمدن و مرگ آدمی این بود...]- حسین منزوی
-
من یه چیزی، یه کسی یادم رفته.
یه چیزی رو گم کردم.
دو شبه باز تو سرم صدا میاد
یه صدای قشنگ که نمیدونم کیه
میگه میام دنبالت.
نمیاد.
به دکتر نمیگم تو سرم صدا میاد، دوباره میده سرمو برق بذارن.
نمیخوام صدا بره.
صدا که میره، میترسم، انگار که تاریک باشه همه جا.
عرق سرد می کنم.
نمیدونم صدای کیه، ولی آرومم میکنه.
یه بار صدا گفت میای بریم شمال؟
ترسیدم برم.
اگه دوباره بپرسه باهاش میرم.
دلم شمال می خواد.
دلم دریا می خواد.
دریا خوبه، هرچقدر توش گریه کنی هیشکی نمی فهمه. یعنی می پرسه دوباره؟
صدای کیه توی سر من؟
چرا اینقدر آشناست؟
چرا اینقدر مهربونه؟
چرا میگه میام دنبالت ولی نمیاد؟
کاش بیاد منو ببره شمال.
بیرون آفتاب داغه، اما تو دل من برف میاد. دلم سرده. یخ زده. یه چیزی یادم رفته، یه چیزی که دلم رو گرم می کرد.
️ -
آخرین حسرتم این است كه نمیدانم پس از من چه پیش میآید.
دورافتادن از این دنیای پرتلاطم مثل ناتمامگذاشتن یك سریال پرحادثه است.
گمان میكنم در گذشته كه سیر تحولاتِ دنیا كندتر بود،
كنجكاوی مردم هم درباره دنیای بعد از مرگشان كمتر بود.
باید اعتراف كنم كه یك آرزو را با خود به گور میبرم:
خیلی دلم میخواهد وقتی كه از دنیا رفتم، هر ده سال یک بار، از میانِ مُردهها بیرون بیایم،خودم را به یك كیوسك برسانم و با وجود تنفّری كه از رسانههای جمعی دارم،
چند روزنامه بخرم. این آخرین آرزوی من است: روزنامهها را زیر بغل میزنم،
به قبرستان برمیگردم و از فجایعِ این جهان باخبر میشوم؛
و سپس، با خاطری آسوده، در بسترِ امنِ گور به خواب میروم.- "لوئیس بونوئل در كتابِ با آخرین نفسهایم"
-
صبح یکی از روزهای آوریل که هیچ تفاوتی با روزهای دیگر نداشت ناگهان بهچیزی پی بردم. من با ریسک هدر دادن زندگیام روبرو بودم. متوجه شدم که روزها یکی پس از دیگری میگذرد. از خودم پرسیدم؛ امّا من از زندگی چه میخواهم؟ خب، %(#006aff)[میخواهم شاد باشم. امّا هرگز به اینکه چه چیزی مرا خوشحال میکرد فکر نکرده بودم.] من افسرده یا گرفتار بحران میانسالی نبودم امّا %(#006aff)[از دل مردگی رنج میبردم.]
-
Acola در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
https://www.instagram.com/p/B5ftQxGHWdR/?igshid=r0f5ux6989t
#هعییی:)چه قشنگ:(