-
دیگ اشکاش شده بود تمساحی
دیگ کسی باورش نداشت
ک اشکایی ک کم کمک داشتن باجاری شدنشون مسیری روبرای خودشون حفرمیکردن
حتی دیگ خودش ب خودش باورنداشت
رفت..نشست لب حوض..
برگای خشک ومرده رو ک انبوهشون توی حوض بودن رونگاه میکرد..
توی اونا..انعکاس خودشودید..کالبدمرده ی خودشو.. -
Flight در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
marylb در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
بعضی وقتا
بعضی ساعتاهیچی
هیچی رو خوب اومدی...
من همیشه خوب میام
شماها قدرمو نمیدونین -
marylb در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
Flight در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
marylb در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
بعضی وقتا
بعضی ساعتاهیچی
هیچی رو خوب اومدی...
من همیشه خوب میام
شماها قدرمو نمیدونین -
Flight در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
marylb در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
Flight در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
marylb در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
بعضی وقتا
بعضی ساعتاهیچی
هیچی رو خوب اومدی...
من همیشه خوب میام
شماها قدرمو نمیدونینشبت بخیر