-
عقاب داشت از گرسنگی می مرد و نفسهای آخرش را می کشید.
کلاغ و کرکس هم مشغول خوردن لاشه ی گندیدۀ آهو بودند.
جغد دانا و پیری هم بالای شاخۀ درختی به آنها خیره شده بود.
کلاغ و کرکس رو به جغد کردند و گفتند این عقاب احمق را می بینی بخاطر غرور احمقانه اش دارد جان می دهد؟ اگه بیاید و با ما هم سفره شود نجات پیدا می کند حال و روزش را ببین آیا باز هم می گویی عقاب سلطان پرندگان است؟
جغد خطاب به آنان گفت: عقاب نه مثل کرکس لاشخور است و نه مثل کلاغ دزد، آنها عقابند از گرسنگی خواهند مرد اما اصالتشان را هیچ وقت از دست نخواهند داد .... -
@Adler تنهاشدی عجیب شدی
-
Alone quite چرا
-
@Adler جملات سنگینه
-
-
dlrm در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
@Abcdefghijk در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
dlrm
سلام نواسه خطری رستم
چیشده ؟؟سلام
خوبین شما؟
هیچی خوبم
قلبم تیر میکشه فقطخوبم الحمدلله
ان شاالله مشکل خاصی نباشه و حالتون خوب بشه زودتر -
چ سنگین
-
معرفت به ذاتِ آدماست.
نه پیشینه،
نه جایگاه و نه نسبت!
معرفت،
یه چیزی شبیهِ یه مهرهی
یاقوتی رنگه
که دور قلب بعضیهامون هست
پیوسته به یه نخِ نامرئی!
دورِ قلب ِ بعضیهامون نه!
بیخودی تو آدما دنبالِ توجیه نگردین!
معرفت به ذاتِ آدماست...