-
@hii در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
@pqrs در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
@hii
برمیگشتم؟اره دیگه دلت تنگ میشد واسه جوونیات
می گفتی جوونی کردماینجوری میگی حس یه پیرزن خمیده با موهای سپید که به صندلیش تکیه داده و واسه نتیجه هاش داره قصه میگه بهم دست میده
-
@pqrs در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
هممون یجورایی عجیب وابسته ی اینجاییم....
یوقتایی با خودم میگم ن دیگه ایندفعه با بقیه دفعه ها فرق داره
نمیدونم چی میشه دوباره تکرار چرخه و...چون خط پرگار بیدل منزل ما جاده است
جستجوهای هوس آغازکرد انجام را -
@silent_thoughts اولین شعری که ازش خوندم الان
خیلی زیبا
پریگویند شب خندید بر فریاد ماای فراموشی تو شاید داده باشی!یاد ما
بسکه در پروازگرد جستجوها ریختیم
گشت زیر بال پنهان خانهٔ صیاد ما
جانکنیها در قفای آرزو پر میفشاند
با شرار تیشه رفت از بیستون فرهاد ما
ازعدم ناجستهکرکردهستگوش عالمی
شور نشنیدن صدای بیضهٔ فولاد ما
چشمباید بست وگلگشت حضورشرمکرد
غنچه میخندد بهار عالم ایجاد ما
شمعسان عمریست احرامگدازی بستهایم
نیست درپهلو به غیر از پهلوی مازاد ما
-
@silent_thoughts در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
sandiiii
بیت اول مصرع اول ی «آن»کم داره
ادامه ش قشنگه میگ ک
هيچکس بر شمع در آتش زدن رحمي نکرد
از ازل بر حال ما ميگريد استعداد ما
(چک کردم حفظ نبودم)چک کردم (آن) کپی نشده بود
آره خیلی
این مصرعشم قشنگه
گشت زیر بال پنهان خانهٔ صیاد ما