-
اقا من از دبیر ادبیاتمون پرسیدم
شاعر رو صفت اعلام کردن
و فریاد رو کلمه ای ساده -
@نخبه در مورد "شاعر" نمی تونیم همیطوری رو هوا نظر بدیم باید تو جمله بده بهمون مثلا اگه بگه:مردِ شاعر، به دیدارم آمد.اینجا میشه صفت چون مرد شاعر است معنی میده.(از لحاظ عربی هم که اسم فاعله)
ولی اگه بگیم:شاعر را غمگین می بینم اینجا شاعر تنهایی اومده و میشه صفت جانشین موصوف که میشه اسم نه صفت.(الان شاعر وابسته ی چیزی نیست)
در مورد فریاد هم باید بگم اگه 2 تکواژ فر+یاد بگیریم خب یعنی چی؟؟؟الان فر چه معنیی بده؟؟ به معنای فر و شکوه که نیست! پس حق نداریم بگیم فر تکواژ آزاده از اون طرفم اگه تکواژ اشتقاقی بگیریم و بگیم فریاد مشتقه که اینم کلا پرت و پلاست. پ فریاد ساده یک تکواژ. -
Mohsen Taheri در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
@نخبه در مورد "شاعر" نمی تونیم همیطوری رو هوا نظر بدیم باید تو جمله بده بهمون مثلا اگه بگه:مردِ شاعر، به دیدارم آمد.اینجا میشه صفت چون مرد شاعر است معنی میده.(از لحاظ عربی هم که اسم فاعله)
ولی اگه بگیم:شاعر را غمگین می بینم اینجا شاعر تنهایی اومده و میشه صفت جانشین موصوف که میشه اسم نه صفت.(الان شاعر وابسته ی چیزی نیست)
در مورد فریاد هم باید بگم اگه 2 تکواژ فر+یاد بگیریم خب یعنی چی؟؟؟الان فر چه معنیی بده؟؟ به معنای فر و شکوه که نیست! پس حق نداریم بگیم فر تکواژ آزاده از اون طرفم اگه تکواژ اشتقاقی بگیریم و بگیم فریاد مشتقه که اینم کلا پرت و پلاست. پ فریاد ساده یک تکواژ.اصل شعر اینجوریه
نگاه های اسیرم را همچون پروانه های شوق
در این مزرع سبز ان دوست شاعرم رها میکنم -
-
-
@Amir-Bernousi
-
@Amir-Bernousi
سلام آقا
خوبین؟
چیکار می کنین؟
دکترشدین؟ -
-
@نخبه در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
Mohsen Taheri در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
@نخبه در مورد "شاعر" نمی تونیم همیطوری رو هوا نظر بدیم باید تو جمله بده بهمون مثلا اگه بگه:مردِ شاعر، به دیدارم آمد.اینجا میشه صفت چون مرد شاعر است معنی میده.(از لحاظ عربی هم که اسم فاعله)
ولی اگه بگیم:شاعر را غمگین می بینم اینجا شاعر تنهایی اومده و میشه صفت جانشین موصوف که میشه اسم نه صفت.(الان شاعر وابسته ی چیزی نیست)
در مورد فریاد هم باید بگم اگه 2 تکواژ فر+یاد بگیریم خب یعنی چی؟؟؟الان فر چه معنیی بده؟؟ به معنای فر و شکوه که نیست! پس حق نداریم بگیم فر تکواژ آزاده از اون طرفم اگه تکواژ اشتقاقی بگیریم و بگیم فریاد مشتقه که اینم کلا پرت و پلاست. پ فریاد ساده یک تکواژ.اصل شعر اینجوریه
نگاه های اسیرم را همچون پروانه های شوق
در این مزرع سبز ان دوست شاعرم رها میکنمسوالتو دوس داشتم...