-
حسین کامکار در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
romisa در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
از دو تا پسر تو انجمن متنفرم
علی و نوشابهمن چرا
چون ت خیلی از حسای قشنگ تو واقعیتمو ازم گرفتی
حس اعتماد کردن ب آدما
اول ساختی بعد نابود کردی
هرروز پر از حس منفیم پر از موضوعاتی که هیچوقت حل نشد
هرروز به انجمن فک می کنم
ب تاپیکی ک کاربراش باعث شدن اینقد تو اینجا فعالیت کنم : حل نشده های شیمی
ب روزایی ک گذشت
به ادمای واقعیتی ک دیگه نمیتونم خوبیاشونم باور کنم و یاد اینجا میوفتم!
ب اینکه ادما اون چیزی ک نشون میدن نیستن
ب گریه های ساده لوحانه و احمقانم برای ادمایی که حتی یه بارم ندیدمشون
ب حماقتای خودم ک هیچوقت دیده نشد
ب همه ی حرفام ک نادیده گرفته شد و من هم چنان مصرانه می گفتم -
اینکه اینقدر آدما تو زندگی ماها میتونن تاثیر داشته باشن
فردا گریبان گیر بچه هایی میشن ک قراره متولد بشن
دقیقا مشکل الان من و خانواده ای ک اگه مردم بگن برو تو چاه
با کمال میل میپذیرن -
romisa
شما تشخیص دادید ی چیزی حقه و از اون دفاع کردید،اینکه بعدا برعکس دراومد،خب مشکل من بوده،شما ها نباید ناراحت شید ک...
درمورد اعتماد و اینا هم،نه دنیا کاملا سفیده ن سیاه،هر قشری هست و هرکسی لروما مطلق خوب یا مطلق بد نیست،هرکسی توی زندگیش ی فراز و نشیبی داره....
من چندسال اینجا بودم،ی ماه حالم بد بود میخواستم توحال خودم باشم ک سرک کشیدن ب هویت شخصی ک بهشون ربط نداشت، منم توی شرایط خوبی نبودم یسری حرفا زدم و البته ک کار بدم توجیه نداره ولی ن نماد کل زندگیمخ،ن قدیمم ن حالم اگ کلا اون ادم بودم ک هیچ وقت نمی گفتم حقیقتشو...
یسری چیزا سن میره بالا اهمیت پیدا نمیکنه دیگه،شاید اگر برگردم دیگ ب خیلی چیزا اهمیت نمیدم....
به موضوع های مربوط یه این قضیه هم فک نکنم دیگه نگاه کنم. -
حسین کامکار در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
romisa
شما تشخیص دادید ی چیزی حقه و از اون دفاع کردید،اینکه بعدا برعکس دراومد،خب مشکل من بوده،شما ها نباید ناراحت شید ک...
درمورد اعتماد و اینا هم،نه دنیا کاملا سفیده ن سیاه،هر قشری هست و هرکسی لروما مطلق خوب یا مطلق بد نیست،هرکسی توی زندگیش ی فراز و نشیبی داره....
من چندسال اینجا بودم،ی ماه حالم بد بود میخواستم توحال خودم باشم ک سرک کشیدن ب هویت شخصی ک بهشون ربط نداشت، منم توی شرایط خوبی نبودم یسری حرفا زدم و البته ک کار بدم توجیه نداره ولی ن نماد کل زندگیمخ،ن قدیمم ن حالم اگ کلا اون ادم بودم ک هیچ وقت نمی گفتم حقیقتشو...
یسری چیزا سن میره بالا اهمیت پیدا نمیکنه دیگه،شاید اگر برگردم دیگ ب خیلی چیزا اهمیت نمیدم....
به موضوع های مربوط یه این قضیه هم فک نکنم دیگه نگاه کنم.از این ناراحتم ک چقد الکی خوشحال بودم و می زدی تو ذوقم وقتی ادمین شدی گفتی پیام خوشحالیتو پاک کن
الان ک بهش فک می کنم چقد بهم می ریزم
چقد غرورمو خورد کردم اینجا
من و رز بهت اعتماد کردیم اونقدری اعتماد داشتیم که...... -
SEPEHR ALIZADEH
توی داستان خودت سیر کن وگرنه بین تموم داستانای اینجا سردرگم میشی -
SEPEHR ALIZADEH به عصابت مسلط باش بیا سوال بزاریم مثل دیشب عصابت آروم بگیره
-
چمونه ما ادما
-
امروز کلا اینکار همه عصبی هستن
اگه توی تاپیک دیگه چیزایی ک رو دلم سنگینی نمیکردن رو نمیگفتم
الان تودلی زمین و زمان بهم میدوختم️