-
ی عمره خورشیدو میبینم
اماا از پشت ابرای تیره ..- البومش تازه اومده اسم اهنگو نمیدونم ️
-
marylb در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
۲۳ نفر
marylb در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
۲۳ نفر
سلام بانو خوبی؟
-
اینجا دور من درده
زندگیم سرده
رنگ افسانم
تاابد زرده
تنها تنهایی
باورم کرده
تنهام ...- بعضی وقتام دلت برای هیچی تنگ میشه
-
چه باروونی
چه رویاایی
کجا میییری
بییی من
کجاهایی
دستامو یادت مییره
دنیامو غم میگیییره
تاالانشم دیییره
نزار گمم م
تو تنننهایی -
یکی هست
تو قلبم
ک هرشب واسه اون مینویسمو اون خوابه ..- یادش بخیر
-
نمیخوام
بدونه
واسه اونه ک قلب من اینهمه بیتابه
یه کاغذ
یه خودکار
شده مرهم این دل دیوونه
یه نامه
که خیسه
پراز اشکه و کسی بازم اونو نمیخونه -
یروز همینجا
توی اتاقم
ی دفه گفت داره میره
چیزی نگفتم
اخه نخواستم
دلشو غصه بگیره
اون عزیزم بود
نمیتونستم
جلوعه راشو بگیرم- بقیش یادم نمیاد
فک کنم مال ده سال دیش باشه ...
- بقیش یادم نمیاد
-
saaaionadms در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
یروز همینجا
توی اتاقم
ی دفه گفت داره میره
چیزی نگفتم
اخه نخواستم
دلشو غصه بگیره
اون عزیزم بود
نمیتونستم
جلوعه راشو بگیرم- بقیش یادم نمیاد
فک کنم مال ده سال دیش باشه ...
عع منم تا همینجاش بلدم فقط
- بقیش یادم نمیاد
-
saaaionadms در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
Dr.agon
رومخمه باید اون یه تیکه اخرش یجور یادم بیادگیه می گردم
درو ک می بست
می دونستم ک
می می رم -
بهت پیله کردم
بمونی تو پیشم
نه میمیرم اینجا
نه پروانه میشم
از عشق زیادی
تورو خسته کردم
تو دورم زدی خواستی دورت نگردم
(ک دورت نگردم ...)
بازم شوری اشک و لبهای سردم
من این بازیو صددفه دوره کردم
ن راهی نداره گمونم قراره
یکی دیگه دستامو تنها بزاره
چه سخته تو تنهایی شرمنده میشی
ماها قهرمانیمو بازمده میشیم
مث عصر پاییزیه رنگ و رومون
واسه خیلیا خاطرس ارزوموون .- بدون هیچ ترتیبیه
-
saaaionadms در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
Dr.agon
اره این جا موند
احساس میکنم اخرشو ترتیبش این نیست
جور درنمیادیکی هست تو قلبم که هرشب واسه اون مینویسم و اون خوابه
نمیخوام بدونه واسه اونه که قلب من این همه بی تابه
یه کاغذ یه خودکار دویاره شده همدم این دل دیوونه
یه نامه که خیسه پر از اشکه و کسی بازم اونو نمی خونه
یه روز همینجا توی اتاقم یه دفعه گفت داره میره
چیزی نگفتم آخه نخواستم دلشو غصه بگیره
گریه میکردم درو که میبست میدونستم که میمیرم
اون عزیزم بود نمی تونستم جلویه راشو بگیرم
میترسم یه روزی برسه که اونو نبینم بمیرم تنها
خدایا کمک کن نمیخوام بدونه دارم جون میکنم اینجا
سکوت اتاقو داره میشکنه تیک تاکه ساعت رو دیوار
دوباره نمیخوام بشه باور من که دیگه نمیاد انگاربا تشکر از گوگی