-
-
romisa درسته خانوم
-
Dr.Aryan در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
اتفاقا یادم نمیاد که شب بود یا که صبح بود
دلم پر بود یادم نیست حالم چطور بود
پای چشم سیاه به رنگ نصفه شب
تو دلم آفتاب سر ظهر بود
صدای یه آدمی رو می شنیدم
ولی برگشتم و دیدم کسی پشتم نیست
لعنتی کسی نیست تو ، تو توهمی
هرچند که توهمم خیلی چیز بدی نیست
-
amirh_hmyf در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
zzz r اونو کلا ندیدی دخترم
کم بحث کن با باباتمن کوورمم
از کی مامانا بی لیاقت شدن -
Dr.Aryan در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
Dr.Aryan در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
اتفاقا یادم نمیاد که شب بود یا که صبح بود
دلم پر بود یادم نیست حالم چطور بود
پای چشم سیاه به رنگ نصفه شب
تو دلم آفتاب سر ظهر بود
صدای یه آدمی رو می شنیدم
ولی برگشتم و دیدم کسی پشتم نیست
لعنتی کسی نیست تو ، تو توهمی
هرچند که توهمم خیلی چیز بدی نیست
باز صدام کرد من یکم جا خوردم
مغزم دستور داد به پلکم
پس چشام وا شد بعد برگشتم رو به خیابون
پاهام سرد و شل شد
ترس تو چشام بود جرات تو دستم
-
جدا ولی خیلی دلم تنگشه
نیازش دارم واقعا -
amirh_hmyf در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
zzz r ️️️
بیخیال دخترم -
Dr.Aryan در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
Dr.Aryan در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
Dr.Aryan در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
اتفاقا یادم نمیاد که شب بود یا که صبح بود
دلم پر بود یادم نیست حالم چطور بود
پای چشم سیاه به رنگ نصفه شب
تو دلم آفتاب سر ظهر بود
صدای یه آدمی رو می شنیدم
ولی برگشتم و دیدم کسی پشتم نیست
لعنتی کسی نیست تو ، تو توهمی
هرچند که توهمم خیلی چیز بدی نیست
باز صدام کرد من یکم جا خوردم
مغزم دستور داد به پلکم
پس چشام وا شد بعد برگشتم رو به خیابون
پاهام سرد و شل شد
ترس تو چشام بود جرات تو دستم
گفتم تو چی هستی که با این کلماتت
با ریتم تند قلبم با مخم میرقصی
گفت من توء پشت تصویرتم
گفتم دروغه از دید من تو وجود نداری
من توی تنهاییم به تو معنی میدم
-
حالا که دقت میکنم میبینم حق با مغز و چشممه
دل بی صاحاب زود باوره -
@جهاد دل خیلی بده
-
Dr.Aryan در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
Dr.Aryan در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
Dr.Aryan در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
Dr.Aryan در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
اتفاقا یادم نمیاد که شب بود یا که صبح بود
دلم پر بود یادم نیست حالم چطور بود
پای چشم سیاه به رنگ نصفه شب
تو دلم آفتاب سر ظهر بود
صدای یه آدمی رو می شنیدم
ولی برگشتم و دیدم کسی پشتم نیست
لعنتی کسی نیست تو ، تو توهمی
هرچند که توهمم خیلی چیز بدی نیست
باز صدام کرد من یکم جا خوردم
مغزم دستور داد به پلکم
پس چشام وا شد بعد برگشتم رو به خیابون
پاهام سرد و شل شد
ترس تو چشام بود جرات تو دستم
گفتم تو چی هستی که با این کلماتت
با ریتم تند قلبم با مخم میرقصی
گفت من توء پشت تصویرتم
گفتم دروغه از دید من تو وجود نداری
من توی تنهاییم به تو معنی میدم
گفت من یه صدام فقط
که جای التماس بهت اعتراض کردم
اومد نشست جلومو یه نگاه کج کردصداشو صاف کردو ابروهاشو خم
گفتم فکر کردم رفتی و رفتم
-
ای بابا سر بحثای کلیشه ای باز شد
دیگه این تاپیک جای موندن نیس -
fatemeh persian این همه جواااب چرا این