-
Dr-acula در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
@ali_s در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
Dr-acula
کاریزاما یعنی
بودن صفتهای ویژه و ممتازی ک مورد ستایش عده ی زیادیه،هیچوقت قتل و جنایت برای انسان سالم مورد ستایش نبوده....بگذریم از ایم موضوع،خب تو نظم جهان رو چطوری توجیه میکنی؟
تعریف کاریزما پیچیده تر از این حرفاست چون واژه ی هم معنی براش پیدا نکردم ازش استفاده کردم
.
.
جهان ذاتا داری قوانین و برهمکنش هایی هست که خودبخود چیزی رو که ما بهش میگیم نظم رو بوجود میاره
الان یه مشت براده آهن رو پخش کن توی میدان مغناطیسی میبینی که همه در جهت میدان منظم میشن و خودبخود بینظمی ها از بین میرنایا تو ب جهان شعوری میدی ک چنین ذاتی ب خودش بده؟
-
@ali_s در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
اکالیپتوس در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
من هر بار دینی رو با نیت صد زدن میرم سر جلسه ولی در اخر کمش پنجتا غلط/:
قدر توانایی هاتو بدون ک کلش 25تاس و تو 50تا غلط میزنی
:e
-
Dr-acula در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
@ali_s ۰
قانون شعور نمیخواد ذاتا موحود بوده
اصلا قوانین قرارداد نیستن که کسی بخواد به چیزی اعطا کنهاگر اب بجای دمای 100 درجه پنج درجه کمتر به جوش میومد میگن زمین قابل زیست نبود
اطراف ما پر از هزارن مورد مشابه س
ده به توان یازده جفت باز رشته ی دی ان آ،ک هر زن کدوم در کمال نظم و پیچدگی کار میکنهتوی ی کلاس یکی ی جمله پای تخته مینویسه،ایا بیای سرکلاس میگی ذاتا نوشته شده یا ب کسی ربطش میدی؟
یک جمله پیچیدش یا ی انسان ک هنوز پیچدیگ هاش کشف نشده و تو توی این رشته داری درس میخونی؟ -
یه چیز هر عملی عاملی داره ولی هر طرحی طراحی نداره
شما چند تا چوب رو شانسی بنداز یجور میوفته بعد شما شاید میلیارد ها بارم بندازی اون نیوفته
اینکه همه چیز جفت جور در اومده اینه احتمالاتی که موجب بی نظمی شدن هم هستند اگر قرار بود همش درست دربیاد حیات همه جا دیده میشد -
@ali_s در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
Dr-acula در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
@ali_s ۰
قانون شعور نمیخواد ذاتا موحود بوده
اصلا قوانین قرارداد نیستن که کسی بخواد به چیزی اعطا کنهاگر اب بجای دمای 100 درجه پنج درجه کمتر به جوش میومد میگن زمین قابل زیست نبود
اطراف ما پر از هزارن مورد مشابه س
ده به توان یازده جفت باز رشته ی دی ان آ،ک هر زن کدوم در کمال نظم و پیچدگی کار میکنهتوی ی کلاس یکی ی جمله پای تخته مینویسه،ایا بیای سرکلاس میگی ذاتا نوشته شده یا ب کسی ربطش میدی؟
یک جمله پیچیدش یا ی انسان ک هنوز پیچدیگ هاش کشف نشده و تو توی این رشته داری درس میخونی؟قابل زیست برای انسان فعلی نبود و ممکن بود موجودات دیگه ای بوجود بیان و توی زمین فعلی نتونن زندگی کنن
ژن ها وقت کافی رو داشتن تا انتخاب بشن.
تو تصور کن ۱۴ میلیارد سال به تعداد نا محدودی تایپیست شروع به فشردن دکمه های صفحه کلید کنن آیا انکانش نیست تا الان تمام کتابهایی که بشر تا الان نوشته و حتی خواهد نوشت بین این کلمه های تایپ شدشون نظم گرفته باشه؟ -
@ali_s خب قبول
چرا این خدا میتونه فکر کنه؟چرا شعور داره؟
چرا عذاب میده اگه حرفشو قبول نکنی؟و هزاران چرای دیگه؟
اینایی که گفتی همش قوانینه و اگه تو قوانینو خدا میگیری حرف قبول ولی قوانین شعورمند نیستند که کتاب و پیامبر بفرستن -
Dr-acula پالی به این طریق برهان نظم را بیان کرد که مورد علاقهٔ خداباوران قرار گرفت. داوکینز در تشبیهی تازه، طراحی انسان و توانایی او در برنامهریزی را با انتخاب طبیعی مقایسه میکند؛ و به این دلیل فرآیند فرگشت را متناظر با ساعتساز نابینا میگیرد.
انتخاب طبیعی یعنی فرآیند ناآگاه، کور و در پایه غیرشانسی که داروین آن را کشف کرد، هیچ هوشی ندارد. اگر بخواهیم بگوییم فرگشت نقش یک ساعتساز را در طبیعت بازی میکند، میتوان گفت آن یک ساعتساز نابینا است.[۲]
داوکینز در تکمیل استدلالهای خود، که در واقع انتخاب طبیعی میتواند سازگاریهای پیچیدهٔ ارگانیسمها را توضیح دهد؛ این مسئله را عنوان میکند که میان توانایی به وجود آمدن پیچیدگی از «یک فرآیند سراسر تصادفی»، در مقابل «تصادفی که با انتخاب فزاینده همراه باشد» تفاوت بسیار هست. او این مسئله را با استفاده از برنامه راسو نشان میدهد. سپس انتخاب مصنوعی را در مدل کامپیوتری که با استفاده از برنامهٔ آموزشی پیشرفتهتر ساختهٔ خودش تهیه کرده بود، بهتر نشان داد.
در اواخر کتاب، پس از بحث دربارهٔ توانایی فرگشت برای توضیح دلیل پیچیدگی حیات، داوکینز آن را به عنوان دلیلی بر ضد وجود خدا به کار میبرد. «یک آفریدگار که توانایی نظم بخشیدن به پیچیدگیهای جهان را دارد، و به طور لحظه به لحظه یا با هدایت فرگشت را اداره میکند،... باید خودش در وهلهٔ نخست به شدت پیچیده باشد...» او این اعتقاد را بدیهی پنداشتن پیچیدگی منظم بدون ارائهٔ توضیح و دلیل دانستهاست.
در مقدمهٔ کتاب، داوکینز عنوان کرده که کتاب را «نه تنها به جهت متقاعدکردن خواننده از اینکه جهانبینی داروینی درست است، بلکه از این جهت که تنها نظریهٔ شناخته شدهای است که در اصل قادر به حل مشکل وجود داشتن ماست» نوشتهاست.[۳]
-
غیرممکن است بتوانیم بگوییم آیا این نظام، در مقایسه با نظامهای ممکن و حتی واقعی دیگر، حاوی هر گونه خطای چشمگیری هست یا خیر؟ به تصریح او، آیا یک نفر کشاورز و دهقان، اگر منظومهٔ انهاید (یه کتابه) بر وی خوانده میشد، میتوانست آن شعر را کاملاً عاری از خطا و اشتباه بداند؟ او که هیچ سروده دیگری را به عمر خویش ندیده بود
نظر جالبی بود -
Dr-acula
احتمال یعنی پیشامد به کل
پیشامد یعنی تعداد حالات ممکن!همون جمله رو مثال میزنم،توی ی کلاس یکی ی فحش نوشت روی تخته،معلم به 20دانش اموز کلاس گیر میده،ایا به میز گیر میده؟نه!چون جز پیشامد نیست
ما داریم حالت ممکن رو به جهان نسبت میدیم؟!
ایا جز پیشامده؟!بحث بعدی اینه به فرض بودن،طبق قوانین احتمال،احتمال رخ داد یک بر بی نهایت،
بی نهایت بار کمتر ار حالات باقی مانده س!
چرا ازون احتمالات منفی خبری نیست؟
(فارکع البصر،هل تری من تفاوت؟)منظورک اینه از اون کتاب ک 14میلیارد سال مینویسن،و کتاب دلخاه ساخته شده،چرا اثری از هزاران میلیارد کتاب چرت دیگ نیست؟!ایا این طیق قوانین احتماله؟
یا ی دستی پشت قضیه س؟!