کافــه میـــم♡
-
این پست پاک شده!
-
این پست پاک شده!
-
این پست پاک شده!
-
داره بارون میاد
از سقف اتاقم
روی صورتم
من خوابم یا مُردم؟
نمیدونم....
دارم خواب میبینم
بارون بند میاد
یه پرنده که پرهای خونی و چشمهای میشی درشت داره
میشینه لب پنجره اتاقخواب
شیشه رو باز میکنم
بغلش میکنم که گرم بشه
در خونه رو میکوبن
با پرنده میریم به سمت در
یه پسر کوچولوی موفرفری پشت در وایساده و میگه:
میشه پرندهم رو بدین؟
به پرنده نگاه میکنم و میپرسم
این پرنده توئه؟
این که یه کبوتر آزاده.
بچه میگه تو داری خواب میبینی
وگرنه پرندههای آزاد خیلی وقته وجود ندارن
میگم تو هم توی خواب منی؟
میگه من خودتم
میگم این پرنده مال منه؟
میگه این پرنده زنی بود که کُشتی
نگاه کن روی پرهای تنش خون لبخندشه
میگم من نکشتمش
میگه ناامیدش کردی
در رو میبندم
از خواب میپرم
از صدای محکم بستهشدن در آپارتمان
بلند میگم لیلا تویی؟
میاد تو قاب در اتاق میایسته میگه بهتر شدی؟
اومدم برات سوپ درست کنم.
میگم خوبم، نمیخواد، میای پیشم؟
میگه آشپزخونهت رو سیل برده
کرگدنهات غرق شدن
میگم میدونم، میای پیشم؟
بعد روی تخت براش جا باز میکنم
سرش رو میبره بالا که یعنی نه
روی گردنش یه خط سرخ طولانی از خون میبینم
میگم من تا حالا تو رو ناامید کردم؟
میگه تو خودت رو ناامید کردی
نگاه کن به دستات
دستام خونیه
با چندتا پر سفید.
لیلا میگه :بخواب
تب داری
بعد در اتاق رو میبنده
از خواب میپرم از تنگی نفسم
پرنده روی سینهام خوابیده
نوازشش میکنم
یخ کرده
میگم تو یه پرنده آزادی یا یه پرنده ناامید یا یه پرنده مرده؟
جوابی نمیده
پسربچه با خشم میاد پرنده رو برمیداره
و میده به لیلا که بیرون پنجره خودش رو به درخت بلند خشک خونه همسایه حلقآویز کرده
میگم لیلا تو مُردی؟
میگه من سیب ممنوع درخت خشک خوابهات شدم
دوستم داری؟
میگم سردت میشه دیوونه
بلند میخنده
بعد برای پرندهی مرده لالایی میخونه
از توی صداش
ستارهها میرن تا پشت ابرها
منظره عجیبیه
سیبی که مامان ستارهها شد
وایمیسم رو لبهی پنجره
پرنده میشم
میرم تا ابرها
فردا که بیدار بشم
درخت خونه همسایه سبز شده
فردا باهار میشه
اگه فردا بشه
اگه بیدار بشم.......
#حمید سلیمی -
-
نظرتون چیه چند وقت محبت انسان هارو گدایی نکنیم؟
-
زندگی قشنگه !
بستگی داره نگاه تو تا چه اندازه قشنگ باشه.... -
اگه بعضیا میرن از زندگیتون غصه نخورین
اخه غصه کم سعادتی بقیه رو هم ما بخوریم؟ -
تمام حیثیت شب ،
تمام حرمتش بسته به اندوه دل شکسته هاست!
آن ها که نمیخوابند و می نشینند
لحظه ها را گره می زنند به خاطره ها..
همپای شب پیر و تیره می شوند
و تا دم صبح هزار بار تا مرزهای جنون می روند.
حرمت شب ماییم ،
دردمندها ،
ما که دلمان پر می کشد برای دیدن و داشتن و بوسیدن و اقرار!
آری رفیق جان،
تمام حرمت شب از ماست ،
و تمام حرمت ما از کسانی که نداریم!
پس سلام ما و خداوند بر شب ،
بر سفرکرده ها ، بر نیست ها ، بر نخواهد بود ها..
سلام خداوند بر فرودگاه ها ،
بیمارستان ها ، قبرستان ها ، چهارراه ها .
سلام خداوند بر آخرین خدانگهدار ها ،
آخرین شب بخیر ها ، آخرین دوستت دارم ها ،
اخرین مراقب خودت باش ها ...
و سلام خداوند بر ما ،
ماهیان غرق شده در اقیانوس سکوت..!- | حمید سلیمی |
-
آقای دکتر اگه اجازه بدین
من دوکلمه عرض دارم...
میخوام بگم این بیخنده شدن ما
بیگریه شدن ما
اسمش علاج نیست
زر میزنه علم
یعنی شما که عینک داری باس بدونی دیگه
این که آدم از یه مرضی منتقل بشه به یه مرض دیگه
اسمش بهبودی نیست
حالا هرچقدر هم شما هی روی کاغذ بنویسی
نشانههای پیشرفت در بیمار قابل ملاحظه است
اصلا اون کاغذ حیف نیست؟
وردار روش اسم یارت رو بنویس
بذار دلت گرم بشه بابا دیوونه
نمیبینی زمستونه؟
صب پا میشیم کلافه
از بس که خواب نمیبینیم دیگه
چی شد اون خواب خوبها؟
چی میریزین تو قرصها
که دیگه اون دختر چشم رنگیه
نمیاد تو خوابم بگه دلم تنگ شده برات
بریم کوه؟
نکنه دیگه تو خواب هم دلش تنگ نشه؟
نکنه دیگه نریم کوه؟
نکنه کوه یه تیکه از خواب یه دیوونهی دیگه باشه؟
نکنه بوسیدن لبای دختره روی پل هشتم درکه خواب بوده؟
ببین کارات رو دکتر
حیف که قشنگی
وگرنه فحشت میدادم
آی دکتر...
جا نیست تو آسایشگاه
مردم بیلبخند فقیر شدن جای خواب ندارن
همه هجوم آوردن به محوطه
شبها نون و غم میخورن
یکیشون با صدای ویگن آهنگای داریوش رو میخونه
میخوام بگم خرابه اوضاعشون
بیپولی عین دوریه
هی پیرت میکنه
یهو تموم میشی یه روز
اگه اجازه بدی و باز نگی زشته
امشب میخوام لباس رنگی بپوشم
دایره دست بگیرم
دور مردم بچرخم
برقصم
بخونم...
ارباب خودم بزبزقندی
ارباب خودم چرا نمیخندی
بلکم یادم رفت دیگه حتی توی خوابام هم دختره دلتنگم نیست
دروغ چرا
منم دلتنگش نیستم...
یعنی فهمیدم دلتنگی یه جور خودنماییه
خودنمایی کنی بقیه میبیننت
من بدم میاد کسی نگام کنه
چی مینویسی باز روی کاغذ؟
اضطراب در رفتار بیمار مشاهده میشود؟
بیمار مضطرب خود تویی
من فقط یه کفترم که کله نداره
کلهشو گربه چاقالوی کوچه خورده
کفتر بی سر هنوزم کفتره
آدم بیپول بازم آدمه
باس بدونی که
برم برقصم؟
تو نمیای؟
بیا
من برقصم تو بخون
ارباب خودم اخماتو واکن
امشبو بازم با غصه سر کن
فردا باهار میاد شهرو خبر کن.....
#حمید سلیمی -
مادربزرگم همیشه میگفت :
دلخوری های %(#7d4ce6)[ریز ریز]
بی مهری های
%(#926ee0)[بزرگ]
میاره..... -
گفتم : پس کی معجزه برایم رخ میدهد
گفت : شاید نزدیک باشد (اسرا 51 )
گفتم : چگونه محالم را براورده میکنی؟
گفت : قدرت خدا بالاتر از همه قدرت هاست (فتح 10 )
گفتم : غیر ممکن را ممکن میکنی ؟
گفت : هرچه را اراده کند به نتیجه میرساند (بروج 17 )
گفتم : چطور بهت اعتماد کنم ؟
گفت : هرگز خدا زیر قولش نخواهد زد .... (ال عمران 9 ) -