ترس از تنهایی
-
نوشتهشده در ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۱۹:۳۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
سلام دوستان الایی یه موضوعی رو میخوام چند وقت بیام بگم اما ترسیدم شاید بعضیا به شوخی بگیرنش و مسخرم کنن ولی گفتم شاید یه نفر از شما بتونه کمکم کنه این بود که تصمیم گرفتم بیام و بگم.....بچه ها من از تنهایی شب و سکوت شب وقتی همه غیر از من خوابن میترسم همش فکر میکنم صدا میاد و از این حرفا...اینجوری نبودما اما شدم...شرایطمم یجوریه اگه شبا و بعد سحر نخونم انگار هیچی دیگه تو طول روز نمیخونم کلا همه چی بهم ریخته
کاشکی یکی بیاد و بگه چیکار کنم دوباره درست شه...
-
سلام دوستان الایی یه موضوعی رو میخوام چند وقت بیام بگم اما ترسیدم شاید بعضیا به شوخی بگیرنش و مسخرم کنن ولی گفتم شاید یه نفر از شما بتونه کمکم کنه این بود که تصمیم گرفتم بیام و بگم.....بچه ها من از تنهایی شب و سکوت شب وقتی همه غیر از من خوابن میترسم همش فکر میکنم صدا میاد و از این حرفا...اینجوری نبودما اما شدم...شرایطمم یجوریه اگه شبا و بعد سحر نخونم انگار هیچی دیگه تو طول روز نمیخونم کلا همه چی بهم ریخته
کاشکی یکی بیاد و بگه چیکار کنم دوباره درست شه...
نوشتهشده در ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۱۹:۳۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده -
سلام دوستان الایی یه موضوعی رو میخوام چند وقت بیام بگم اما ترسیدم شاید بعضیا به شوخی بگیرنش و مسخرم کنن ولی گفتم شاید یه نفر از شما بتونه کمکم کنه این بود که تصمیم گرفتم بیام و بگم.....بچه ها من از تنهایی شب و سکوت شب وقتی همه غیر از من خوابن میترسم همش فکر میکنم صدا میاد و از این حرفا...اینجوری نبودما اما شدم...شرایطمم یجوریه اگه شبا و بعد سحر نخونم انگار هیچی دیگه تو طول روز نمیخونم کلا همه چی بهم ریخته
کاشکی یکی بیاد و بگه چیکار کنم دوباره درست شه...
نوشتهشده در ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۱۹:۳۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده@_fatemeh_
نه بابا برا چی باید کسی مسخره کنه شمارو
کسی حق مسخره کردن دیگری رو نداره
صدقه ای چیزی دادین تاحالا؟ -
سلام دوستان الایی یه موضوعی رو میخوام چند وقت بیام بگم اما ترسیدم شاید بعضیا به شوخی بگیرنش و مسخرم کنن ولی گفتم شاید یه نفر از شما بتونه کمکم کنه این بود که تصمیم گرفتم بیام و بگم.....بچه ها من از تنهایی شب و سکوت شب وقتی همه غیر از من خوابن میترسم همش فکر میکنم صدا میاد و از این حرفا...اینجوری نبودما اما شدم...شرایطمم یجوریه اگه شبا و بعد سحر نخونم انگار هیچی دیگه تو طول روز نمیخونم کلا همه چی بهم ریخته
کاشکی یکی بیاد و بگه چیکار کنم دوباره درست شه...
نوشتهشده در ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۱۹:۳۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده@_fatemeh_ منم یه چند روز اینجوری بودم.چون خواب بد دیده بودم.توکل به خدا کن بعد از نماز صبح یه دعا مثلا دعای عهد و....بخون آروم بشی و توکل به خدا کن و از خودش کمک بخواه.من خودم دعای کمیل خوندم خیلی خوب بود.احساس آرامش میکردم
-
بسم الله بگو مطمئن باش هیچی سمتت نمیاد البت این فقط وقتی آرومت میکنه که از ته قلبت باورش داشته باشی
-
@_fatemeh_ منم یه چند روز اینجوری بودم.چون خواب بد دیده بودم.توکل به خدا کن بعد از نماز صبح یه دعا مثلا دعای عهد و....بخون آروم بشی و توکل به خدا کن و از خودش کمک بخواه.من خودم دعای کمیل خوندم خیلی خوب بود.احساس آرامش میکردم
نوشتهشده در ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۱۹:۴۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Novin-Sanat اره معنیش واقعا به ادم ارامش میده ...ممنونم از راهنماییت
-
نوشتهشده در ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۱۹:۴۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
یه نکته دیگه هم اینکه اصلا نباید فکر کنیم که اونا بیکار نشستن بیان ما رو بترسونن.(البته اگه ترس شما از اجنه و...باشه)کلا باید تا جایی که میتونید در موردشون فکر نکنید
-
@Novin-Sanat اره معنیش واقعا به ادم ارامش میده ...ممنونم از راهنماییت
نوشتهشده در ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۱۹:۴۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده@_fatemeh_ خواهش میکنم
-
نوشتهشده در ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۱۹:۴۵ آخرین ویرایش توسط Bio انجام شده
-
@_fatemeh_
نه بابا برا چی باید کسی مسخره کنه شمارو
کسی حق مسخره کردن دیگری رو نداره
صدقه ای چیزی دادین تاحالا؟نوشتهشده در ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۱۹:۴۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده@immortally نه اخه هیچوقت شرایطش پیش نیومده...فردا حتما میرم میندازم...اخه فکر میکنم اینجور موضوعیه واسه یه دختری که الان 19 سالشه خنده داره با اینکه معتقدم طرز تفکری که دارم غلطه ولی از مسخره شدن وتحقیرشدن بدم میاد...اینم میدونم بخاطر اعتماد به نفس پایینمه
کلا همه پی رو میدونم اما کلا تصمیم به درست کردنش ندارم
-
@immortally نه اخه هیچوقت شرایطش پیش نیومده...فردا حتما میرم میندازم...اخه فکر میکنم اینجور موضوعیه واسه یه دختری که الان 19 سالشه خنده داره با اینکه معتقدم طرز تفکری که دارم غلطه ولی از مسخره شدن وتحقیرشدن بدم میاد...اینم میدونم بخاطر اعتماد به نفس پایینمه
کلا همه پی رو میدونم اما کلا تصمیم به درست کردنش ندارم
نوشتهشده در ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۱۹:۵۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده@_fatemeh_ اخه کسی نباید کسیو مسخره کنه
به کسی ربطی نداره شما راحت هر مشکلی دارین بگین اینجا قراره به هم کمک کنیم نه همو مسخره کنیم -
@_fatemeh_ اخه کسی نباید کسیو مسخره کنه
به کسی ربطی نداره شما راحت هر مشکلی دارین بگین اینجا قراره به هم کمک کنیم نه همو مسخره کنیمنوشتهشده در ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۱۹:۵۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده@immortally ممنونم از همه راهنماییاتون...انگار همه ی ادمای خوب و بی حاشه جمع شدن تو الا و بدون هیچ حسادتی بهم کمک میکنن
-
بسم الله بگو مطمئن باش هیچی سمتت نمیاد البت این فقط وقتی آرومت میکنه که از ته قلبت باورش داشته باشی
نوشتهشده در ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۲۰:۰۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Z-H-Z بهش خیلی ایمان دارم اما همش پیشم کمرنگی میکنه اخه همش فکر میکنم خدا هوای ادمایی که خوبن و عیبی ندارن رو داره...حداقلش اونایی که فقط پیش خداشون شرمنده ان و حقه کسیو نخوردن رو داره...اینا رو نمیگم که بگم با این سن کم مثلا اختلاس کردم و اینا نههه ولی همش فکر میکنم خدا یوقتایی دوست نداره که بخواد دستمو بگیره
-
نوشتهشده در ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۲۰:۰۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
Bio خدا خیلییی خوبه اما منی که بندشم یوقتایی از نبودنش دلم خالی میشه و فکر میکنم که نیست دستمو بگیره...التماس دعا..ممنونم بابت راهنماییون
-
سلام دوستان الایی یه موضوعی رو میخوام چند وقت بیام بگم اما ترسیدم شاید بعضیا به شوخی بگیرنش و مسخرم کنن ولی گفتم شاید یه نفر از شما بتونه کمکم کنه این بود که تصمیم گرفتم بیام و بگم.....بچه ها من از تنهایی شب و سکوت شب وقتی همه غیر از من خوابن میترسم همش فکر میکنم صدا میاد و از این حرفا...اینجوری نبودما اما شدم...شرایطمم یجوریه اگه شبا و بعد سحر نخونم انگار هیچی دیگه تو طول روز نمیخونم کلا همه چی بهم ریخته
کاشکی یکی بیاد و بگه چیکار کنم دوباره درست شه...
@_fatemeh_ در ترس از تنهایی گفته است:
سلام دوستان الایی یه موضوعی رو میخوام چند وقت بیام بگم اما ترسیدم شاید بعضیا به شوخی بگیرنش و مسخرم کنن ولی گفتم شاید یه نفر از شما بتونه کمکم کنه این بود که تصمیم گرفتم بیام و بگم.....بچه ها من از تنهایی شب و سکوت شب وقتی همه غیر از من خوابن میترسم همش فکر میکنم صدا میاد و از این حرفا...اینجوری نبودما اما شدم...شرایطمم یجوریه اگه شبا و بعد سحر نخونم انگار هیچی دیگه تو طول روز نمیخونم کلا همه چی بهم ریخته
کاشکی یکی بیاد و بگه چیکار کنم دوباره درست شه...
سلام.مسخره چرا؟ اینجا همه خودین
ببینید از همون اول خدارو یاد کنید و بهش توکل کنید. بعدشم بهتره هرجاکه درس میخونین یه حس مثبتی تو اون مکان داشته باشین. مثلا شبا تو تایم خاصی جایی که درس میخونین موزیکای باحال گوش کنین یا مثلا کلیپای خنده دار ببینین یا حتی میتونین تو تایپک تودلی با بچه ها گپ بزنید.(البته تواین مواردیکه گفتم حتما خودتونو باید کنترل کنید تا یه موقع وقتتون تلف نشه)
خلاصه این که هرجاکه درس میخونین یه خاطره و حس خوبی داشته باشین .
موفق باشین -
نوشتهشده در ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۲۳:۲۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
همیشه باید به اینکه خدا دوسمون داره و کمکمون میکنه امیدوار باشیم و هیچ وقت امیدمون رو از دست ندیم
-
@Z-H-Z بهش خیلی ایمان دارم اما همش پیشم کمرنگی میکنه اخه همش فکر میکنم خدا هوای ادمایی که خوبن و عیبی ندارن رو داره...حداقلش اونایی که فقط پیش خداشون شرمنده ان و حقه کسیو نخوردن رو داره...اینا رو نمیگم که بگم با این سن کم مثلا اختلاس کردم و اینا نههه ولی همش فکر میکنم خدا یوقتایی دوست نداره که بخواد دستمو بگیره
@_fatemeh_ عزیزم خدا همیشه هوای همه بنده هاشو داره فقط کافیه یه لحظه چشماتو ببندی به چیزایی که داری فک کنی حتی نفس کشیدنت اگه خدا هواتو نداشت تو حتی با آلا آشنا نمی شدی اگه خدا هواتو نداشت تو الان حتی اینترنت نداشتی که بیای انجمن و مشکلت رو با ما درمیون بزاری میدونم شاید الان بخندی ولی واقعیت داره
-
Bio خدا خیلییی خوبه اما منی که بندشم یوقتایی از نبودنش دلم خالی میشه و فکر میکنم که نیست دستمو بگیره...التماس دعا..ممنونم بابت راهنماییون
نوشتهشده در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۵:۲۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده@_fatemeh_ خدایی که من شناختم رحیمه،یعنی مهربونیش مال یه دقیقه دو دقیقه یا آدمای خاصی نیست،همیشه همراهشه،فقط این ماییم که باید بهش توجه کنیم!
-
نوشتهشده در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۱۴:۲۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
سلام اینو راس میگی ها شبا همه چی دست ب دست هم میده ادمو بترسونه...
-
نوشتهشده در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۱۴:۲۵ آخرین ویرایش توسط Crystal انجام شده
بنظرم یه اهنگ ارامش بخش باصدای خیلی کم که صداهای اطرافو نشنوی کمک میکنه..
هروقت شبا تو خونه تنهام سعی میکنم یه جا بشینم که پشتم به دیوار باشهاخه همش حس میکنم یکی پشت سرمه
بعدش تلویزیونو روشن میکنم میزنم یه شبکه که خوشم نمیاد ازش صدارو هم خیلی کم میکنم اینجوری تنها نیستم