Your browser does not seem to support JavaScript. As a result, your viewing experience will be diminished, and you have been placed in read-only mode.
Please download a browser that supports JavaScript, or enable it if it's disabled (i.e. NoScript).
: تاکید کردن accentuate
توصیه / نصیحت :advice
authorize: اجازه دادن ، اختیار دادن ، تصویب کردن .
elicit: بیرون کشیدن ، استخراج کردن ، استنباط کردن
relinquish ول کردن ، ترک کردن ، چشم پوشیدن .
delicate ظریف، خوشمزه ، لطیف، نازک بین ، حساس.
intrigue دسیسه کردن ، توطئه چیدن ، فریفتن .
persuade وادار کردن ، برآن داشتن ، ترغیب کردن .
coarse زبر، خشن ، زمخت، بی ادب.درشت، خشن ، زبر.
curious کنجکاو، نادر، غریب.
exceedingly بحد زیاد.
afford : دادن ، حاصل کردن ، تهیه کردن ، موجب شدن ، از عهده برآمدن ، استطاعت داشتن
ascribe : نسبت دادن ، اسناد دادن ، دانستن ، حمل کردن ( بر)، کاتب، رونویس بردار.
opportunity : فرصت
snitch (v): آدم فروشی کردن، کسی را فروختن
They snitched on me. آنها مرا فروختند یازیرآبمو زدند
snitch (n): آدم فروش، زیر آب زن
Don't trust him. He's a snitch. بهش اعتماد نکن. اون یه آدم فروشه
اصطلاح کاربردی امروز
behave yourself مؤدب باش
مثال: Your son is really impolite, please tell him to behave himself.
پسرتون خیلی بی ادبه، لطفا بهش بگید مؤدب باشه.
️