هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
maryam111 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
هیچی مثل موزیک، پیاده روی تو خیابون، دیدن ماشین ها حالم رو خوب نمیکنه/:
ینی تو دپ ترین حالت ممکن هم که باشم برم تو خیابون بشینم به ماشینا نگاه کنم خوب میشم/:
البته خوب خوب نمیشم ولی خیلی سبک میشم و میتونم ادامه بدمبه خاطر توام شده میخونم یزد قبول شم :_)
-
از وقتی بچه بودم بزرگترین غمی که رو دلم بود همین بود که زنداییم نمیتونه بچه دار شه...
خیلی مهربون بود همیشه کلی بهم محبت میکرد....
اگه مهمونی بودیم من همیشه کنار اون مینشستم...غذامو از دست اون میخوردم...حتی وقتایی که خونه مادربزرگم میخوابیدم اگه اونم بود کنار مامانم نمیموندمو میرفتم کنار زنداییم
یادمه از همون موقع همیشه دعام این بود...خدایا میشه به داییم یه بچه بدی؟....
یادمه یه شب بعد اینکه از دکتر اومد همه میگفتن اروم باش اگه نی نی داشته باشه تا فرداشب معلوم میشه
من تنها نوه بودم اونموقع...همش میگفتم ارههه داره
کوچیک بودم خیلی
وقتی فهمیدم نداره کلی گریه کردم....انقد که چشام باز نمیشد...دقیقن یادمه
سالها گذشت...
زنداییم دید که نمیشه بچش خودش برا داییم یه زن دیگه گرفت تا بتونه بچه داشته باشه...
الان از اون زنش 2تا دختر داره...
که اولیش 7سالشه...
زندایی اولم توی تموم این سالا عین یه مادر مواظب اون بچها بوده و شب تا صب بیدار بوده پاشون و مواظبشون بوده...
انگار که دقیقن بچه های خودش باشن
و الان بعد اونهمه سال...
خودش داره مادر میشه...
میگن از خدا ناامید نشین....
این درگه ما درگه نومیدی نیست...
من امروز بزرگترین معجزه کل زندگیم رو دیدم :))
خدایا شکرت.... -
ای یار جانی یار جانی
دوباره برنمیگردد دیگر جوانی(:پ.ن: کجاست؟!