هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
@دختر-بهار در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
میشه لطفاً برام سریال معرفی کنین؟
سیاوش رو ندیدم ولی میگن خوبه
-
@دختر-بهار در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
میشه لطفاً برام سریال معرفی کنین؟
سیاوش رو ندیدم ولی میگن خوبه
-
@امیرمسعود-جعفری در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@f-seif-0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@امیرمسعود-جعفری
بدبخچرا بدبخ
؟صدا به این خوبی
از اون جیغ های معروفم رو هم تو وویس واسش کشیدموای یاد خودم افتادم
یبار برق رفته بود شارژ گوشی کم بود داشت خاموش میشد منم اعصابم خورد بود داشتم چت میکردم
بعد یهو برق اومد من یه وویس گرفتم جیغ زدم برق اومدددددددددددددددددد
کنار مامانش پخشش کرد مامانش گفته بود این برق ندیدس اینجوری جیغ میزنه -
بچه ها میشه هرکس یک یا چند خاطره که توش تبدیل به یه سوژه خیلی خنده دار شده رو تعریف کنه
gomnam gharib دارم ولی از اینا که فقط خودم بهشون خندیدم
-
خب خودم یکی تعریف کنم
من کانون زبان که میرفتم ترم نوجوانان بودم ۱۴ سالم بود متاسفانه تابستون بود و من اون روز سر و معدم دوباره باهم شروع کرده بودن به درد گرفتن معدم وحشتناک تیر میکشید ازاونور وقتی عصبی میشم معده درد نداشته باشمم دوباره سراغم میاد
هیچ من به مادرم گفتم امروز نمیتونم ولی ایشون گفتن الا و بلا باید بری منم رفتم
معلممون یه اقای مو فرفری بودن که بچه ها بهشون میگفتن گوسفند -
خب خودم یکی تعریف کنم
من کانون زبان که میرفتم ترم نوجوانان بودم ۱۴ سالم بود متاسفانه تابستون بود و من اون روز سر و معدم دوباره باهم شروع کرده بودن به درد گرفتن معدم وحشتناک تیر میکشید ازاونور وقتی عصبی میشم معده درد نداشته باشمم دوباره سراغم میاد
هیچ من به مادرم گفتم امروز نمیتونم ولی ایشون گفتن الا و بلا باید بری منم رفتم
معلممون یه اقای مو فرفری بودن که بچه ها بهشون میگفتن گوسفندgomnam gharib
خلاصه من حالم بد شد و تو کانون اگه وسط گلاس فارسی حرف بزنیم ۵ نمره ای کم میکنن هیچ منم به انگلیسی گفتم حالم خوب نیست میتونم برم بیرون ایشونم اجازه دادن
رفتم بیرون میخواستم ببخشید گلاب به روتون بالا بیارم ولی نشد ۴ ، ۵ بار وسط کلاس رفتم بیرون تا اینکه
بار شیشم خواستم برن بیرون رو کتاب دوستم که کنار نشسته بود بالا اوردم
روی کتاااااابش -
gomnam gharib
خلاصه من حالم بد شد و تو کانون اگه وسط گلاس فارسی حرف بزنیم ۵ نمره ای کم میکنن هیچ منم به انگلیسی گفتم حالم خوب نیست میتونم برم بیرون ایشونم اجازه دادن
رفتم بیرون میخواستم ببخشید گلاب به روتون بالا بیارم ولی نشد ۴ ، ۵ بار وسط کلاس رفتم بیرون تا اینکه
بار شیشم خواستم برن بیرون رو کتاب دوستم که کنار نشسته بود بالا اوردم
روی کتاااااابشgomnam gharib
چه روز گندی بود واقعا
معلم کلاسو تعطیل کرد
دوستمم کتابشو مثل اینکه کلا شست و سشوار زد -
gomnam gharib
سعی کن بخندی دیگه -
اقای امیر مسعود جعفری خانم رقیه و... که یادم رفت اسمتونو تعریف کنید
-
اقای امیر مسعود جعفری خانم رقیه و... که یادم رفت اسمتونو تعریف کنید
gomnam gharib باورکن زیاده
از بیرون از خونه ای ها تعریف کنم یا تو خونه؟ -
gomnam gharib باورکن زیاده
از بیرون از خونه ای ها تعریف کنم یا تو خونه؟@roghayeh-eftekhari
فرق نداره اصلا -
کلاس چهارم بودم فکر کنم بیست و دوم دیماه بود آقاجون و مامانجونم از مشهد اومده بودند منم تازه از مدرسه اومده بودم خونه ناهار رو خوردم رفتم نشستم پای کامپیوتر جی تی ای در تهران بازی کنم بعد یکم طول میکشید تا بیاد بعد رفتم رو صندلی وایسادم و پشتی صندلیو تو دستم گرفتم هی دوتا پایه جلو صندلی رو نیاوردم بالا خودش میرفت پایین یه بار زیاد آوردم بالا نتونستم کنترلش کنم با ابروم رفتم تو میز روبه رویی بعد اومدم نشستم بازی کردم.چند دقیقه دیگه گذشت نگاه کردم دیدم ماوس خونیه دستمو گذاشتم رو آبروم دیدم که بلهههه.
بعد واسه دوستام که تعریف کردم میخندیدن و میگفتن دیدی اون مرده تو بازی بعضیا رو با سر میزنه تو صورتشون تو هم جوگیر شدی سرتو کوبوندی تو میز -
@roghayeh-eftekhari
فرق نداره اصلاgomnam gharib خب بگو انتخاب برام راحت تر باشه
-
gomnam gharib خب بگو انتخاب برام راحت تر باشه
@roghayeh-eftekhari
نه دیگه باید قوه انتخاب داشته باشی -
gomnam gharib خب بگو انتخاب برام راحت تر باشه
@roghayeh-eftekhari
ای بابا ابرومونو بوردی دتر
بوگو -
-
@fargol-sh تاریخ انقضا روی همین بسته آلومینیومی زده نگاه کن
حک شده بالای ورقه
به میلادی هم زده تاریخ رو
حالا این اگر تاریخ انقضاش هم نگذشته باشه بازم نخور به نظرم این خرابه دیگه
حالا یا تو آفتاب بوده یا هرچی قابل استفاده نیستmaryam111 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@fargol-sh تاریخ انقضا روی همین بسته آلومینیومی زده نگاه کن
حک شده بالای ورقه
به میلادی هم زده تاریخ رو
حالا این اگر تاریخ انقضاش هم نگذشته باشه بازم نخور به نظرم این خرابه دیگه
حالا یا تو آفتاب بوده یا هرچی قابل استفاده نیستباشه
دستت مرسی مریمی -
اهاااان من یه چیزی یادم اومد
ما رفته بودیم مشهد بعد تو رستوران هتل بودیم همه اونایی که تو هتل بودن همکار بابام بودن همشووون
بعد خواهرم به بابام گفت بابا منو بکش جلو بابام کشید خواهرمو جلو دوباره فاطمه گفت بابا جلوتر هیچی بابای من اومد از روصندلیش بلندشه خواهرمو بکشه جلو میدونید چیشد
خودش صندلیش برگشت پرت شد زمین
کل رستوران رفت تو سکوت
من از خنده منفجر شدم هرچی میخواستم جلوی خودمو بگیرم نشد سرمو گذاشتم رومیز و خودمو خفه کردم داشتم میمردم ازخنده
پدرم خودشم خندش گرفته بود ولی بعدا از دستم ناراحت شدخیلی بد بود خییییلی
اون چشمای همکاراش رو فقط...