هرچی تودلته بریز بیرون۶

[Infinitie. A]

ولی ببخشید من دوباره شارژ گوشیم داره میاد پایین

[Infinitie. A]

امشب نمیتونم حرف بزنم

[Infinitie. A]

عذر میخوام فعلا خداحافظ

[Sachli]

Infinitie. A مشتاقم بدونم دلیلتو
ولی فعلا برو
شب خوش

[Saghia]

خوبه

[Saghia]

فعلا
شبتون آروم

[Sachli]

بعضی از آدم ها فکر میکنند قوی بودن یعنی هیچگاه احساس درد نکردن، اما در واقع قوی ترین آدم ها کسانی هستند که درد را حس می کنند، میفهمند و می پذیرند،
قوی کسی نیست که درد ندارد، بلکه قوی کسی است که با وجود دردها میتواند راهش را ادامه دهد...

[Sachli]

ولی حس میکنم نباید میگفتم....
از یه طرفم خب این اعتقاد منه به کسی ربطی نداره:/
نمونه بارز خوددرگیری مزمن:/

[Sachli]

[Sachli]

life is so much simpler when you stop explaining yourself to people and just do what works for you.

زندگی خیلی ساده تر میشه وقتی که دست از توجیح خودت واسه مردم برداری و اون کاری که واست مناسبه انجام بدی.

[Sachli]

راست میگه ها
چه اهمیتی داره که چندنفر حرف منو قبول دارن؟
اون جاهایی که واقعا مربوط به شخصیته من و معیاری نیست براش
خب قطعا و یقینا فقط مربوط ب خودمه
حس خوبی بود....

[Sachli]

مهمان من باش، به صرف یک فنجان چای، با عطر عشق. میدانم چیز ناقابلی‌ست، اما تنها داشته‌ی آدمی همین عشق است، که نمیتواند آن را به آسانی به کسی بدهد …

[Sachli]

هر اتفاقی که افتاده
حتما باید میفتاده...
هر اشتباهی که کردم
حتما باید اون خطا رو انجام میدادم
هر ضربه ای که خوردم
حتما باید در زندگیم تجربش میکردم
من برای پیدا کردن جایگاهم در زندگی
و شناخت پیدا کردن از کسی که هستم
و آدمی که دلم میخواد باشم
باید این مسیرها رو طی میکردم
در نتیجه
من از گذشته خودم از خطاها و اشتباهاتی که کردم از راه های غلطی که رفتم از انتخاب های نادرستی که داشتم و از تجربیاتی که بهم آسیب زدن
"پشیمون نیستم"
و به جای پشیمونی، خوشحالم که تمام این مسیرها رو رفتم تا بتونم آدمی که دلم میخواد رو از خودم بسازم و کسی بشم که همیشه دلم میخواسته باشم تو هم مثل منی تو هم تجربیات متفاوت و مشترکی با من داری و من و تو باید يك كار رو انجام بدیم و اون اینه که از گذشته مون درس بگیریم تا بتونیم تغییراتی که لازم داریم رو در زندگیمون ایجاد کنیم و جوری که دوست داریم و لايقش هستیم
زندگی کنیم و راه خودمون رو بسازیم

[Sachli]

شب خوش

[zeinab dehghani]

@Saghi-Mortazavi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

يُؤْتِكُمْ خَيْرًا مِمَّا أُخِذَ مِنْكُمْ...♡
وقتی هی ببینی
هی ببینی
هی ببینی
حتما یه حکمتی داره

اره...حکمتاشون هم خیلی قشنگن.
فقط میدونی اینکه خیلی قشنگن رو زینبی بعدن میفهمه.
بعدنی ک ازشون خیلی گذشته....
براهمینه ک گاهن دلش میخاد هی چشماشو ببنده و هی خودشو گول بزنه..بلکه هی بهش یادآوری بشه..هی بیاد جلو چشماش.
ولی ساقی خودمونیما اون اسباب بازی پنج سالگی ک میخواستم،این روزا به هیچ دردم نخورد ک هیچ..بلکه ناراحتی پنج سالگیم رو اورد یادم.
ساقی!به هرچی هروقت که ذوقشو داری؛برسی رفیق

[zeinab dehghani]

ولی من تگایی ک وقتی دیدم و حوصله جواب دادنش رو نداشتم رو نشانک زدم!
و اگه برگرده هیچوقت اینکار رو نمیکنم.

[zeinab dehghani]

@mitra-ism-rahmani در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

من قول میدم یبار
وضحی بخونم
برا زینب بفرستم
و ضحی طلبت (:

از سری پستایی ک تگ نشده بودم ولی دیدمشون
دلم میخاد جار بزنم و به همه ی اونایی ک اونموقع این پست رو دیدن بگم ک ارهههههههه منظورش مننمممممممممم
پ.ن:منتظرم...
کادو تولدت اینو برام بفرس

[zeinab dehghani]

یه زمانی ک دوران اوجِ حکومت ماها توی انجمن بود
اینکه یه پستی توش تگ نشده باشی ولی ببینیش و بفهمی منظور باتوعه؛حکمِ امامزاده بودن داشت و میترا نفر اول بود همیشه
اصن لقبش بود بهش میگفتیم امامزاده:")
نمیدونم الان کی صاحب این لقبه!؟
ولی خواستم بگممممم اره ماهم ازکرامات دوست بودن با امامزاده؛یکم امامزاده ایی ازمون نشعت گرفته

[zeinab dehghani]

atena abolhasani در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

zeinab dehghani آخخخخ من چرا اینو ندیدم‍️
اصلا از فکر اینکه حدودا یک ساعت پیش آنلاین بودی و میتونستی همون موقع جواب این پیامم رو بدی اینقدر تو حرصم که نمیدونم چی بگم دیگه:/

چه جالب شده پیام دادنمون
ولی من هربار میخوام سلام کنم
خب سلام

شک نکن توهم باید یه چیو متوجه بشی !
چون چندبار پاکش کردم که نفرستمش ولی آخر باری دلمو زدم به دریا و تایپش کردم خب بگم که من هنوزم نفهمیدم جریان چیه!

درمورد خستگیت.... پس تو فرق میکنی با من من از همونام که نمیفهمم تعطیلاتشون چطو شد چرا زود تموم شد بسکه سرمو شلوغ پلوغ میکنم .
پ.ن : یعنی هنوزم تو استراحتی؟ چقدر دانشگاه خوبه پس

خب الان تو آخریش موندم، چی بهت بگم زینب جان؟
چشم سعی میکنم انجامش بدم ولی بدون تاحالا اینکارو نکردم فرمولی چیزی نداره؟

این دعای آخرت خیلی خیلی قشنگ بود
همت توهم بلند
پ.ن : که بلند هست! از این خستگیِ استراحتت معلومه

سلااااااااام اتنا
چطوری دختر!؟
چون از پیام قبلی ک بهت دادم خیلی میگذره؛قشنگ یه دور از اول احوال بگیرم
اقا این ماجرا پیامای منو تو حالتیه ک هرسری باید برگردم عقب تا یادم بیاد چی میگفتم ک تو اینو گفتیوخب ولی بازهم گاهن نمیفهمم چیشد که رسیدیم به این حرفا و الان چی باید بگم
میدونم ک توهم ایجور میشیدیگه ک هیعی هیعی
عزیزووووم اصلن حرص این موردا ک من زود یادیر جواب بدم رو نخور
چون بعد اون سری تگ کردنت یه دور اومدم دوتا پست گذاشتم و رفتم و جواب نداده بودم تگت رو..ببخشید.
واتفاقن اینکه تو اون دوتا پستم رو لایک کرده بودیومن وقتی دیدم اینقدر خجالتتتت کشیدمممم و به خودم گفتم زینبی خاک خاک خاک.
جواب بچه مردم رو ندادی و همیجور ول کردی و رفتی!؟
بگذریم..الان هم اینجا نشستم که بستمو تموم کنم
الان یه دور برگشتم عقب که بفهمم چی بوده ک باید میفهمیدم ک دیدم ماجرا شعر بوده..
خب شعر الانم که رو تخته نوشتم اینه...
پ.ن:اشتراک شعر باشوما
تو با این مردمِ کوته نظر در چاهِ کنعانی
به مصر آ تا پدید آیند یوسف را خریداران
....
خب درنورد خستگی..اره بابا من بچه خیلی خوب و قانعی اماصن کمالات از من میباره..یه نصف روز هم بهم بگی زینبی برو استراحت کن؛بسمه
وخب من چون معمولن یکی از راه های مشغول کردن خودم رو درس میدونم؛تایمایی ک هیج درسی نداشته باشم اذیت میشم و اونوقت هی مینالم از بی درسی و از اونطرف وقتی همش درسا آوار رو سرم هستن،مینالم از زیادی درس
کلن اخرش معلوم نیس با خودم چند چندم
یه دور باید تایم استراحتمو باهات هماهنگ کنم ببینم چیکارامیکنی!؟
اون خطی ک نوشتی تو اخریش موندی رو نفهمیدمباید دوباره بگی چیو نفهمیدی ک من بفهمم
پ.ن:ما مثل همیشه ارادت داریمبه دوستی مثل اتنا ک دیگه بیشتررررر
بیا و از اوضاع احوال جدیدت هم منو خبر دار کن:")

[zeinab dehghani]

@Narjes-Hashemi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

maryam111 مریم اگه موندم پا میشم یه تاپیک میزنم
تو قسمت سوال مشاوره ای
اسمشو میذارم آرمان های مریم صدویازده:|
اینجوری هم ملتو نجات میدم سر سوالایی که ارزش تاپیک ندارن هم نمیذاریم تو پیر شی:|||

از سری نشانکای ارزشمندددددددددد
هاشمی
آتیش کن بریم