هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
Mahan Xodayi 2 در گلچینی کوتاه از کتاب های معروف گفته است:
سقوط ، از طبقه ی سوم همانقدر درد آور است
كه سقوط از طبقه ی صدم!
اگر قرار است سقوط كنم،
بگذار از جایی بلند باشد. نه پَست…پائولو کوئلیو
خدایی من از خودتون میپرسم درد از طبقه سوم افتادن با از طبقه صدم افتادن یکیه؟
-
سال داره تموم میشه؛
ولی مهم اینه که کی برات موند!
کی باهات راه اومد!
کی تلاش کرد که خنده بیاره روی لبات وقتی که از غصه بریده بودی!
کی قدرِ بودنت رو دونست و کی همیشه بخشیدت!
و کی دوستت داشت وقتی که اصلا دوست داشتنی نبودی! -
Mahan Xodayi 2 در گلچینی کوتاه از کتاب های معروف گفته است:
سقوط ، از طبقه ی سوم همانقدر درد آور است
كه سقوط از طبقه ی صدم!
اگر قرار است سقوط كنم،
بگذار از جایی بلند باشد. نه پَست…پائولو کوئلیو
خدایی من از خودتون میپرسم درد از طبقه سوم افتادن با از طبقه صدم افتادن یکیه؟
@roghayeh-eftekhari من که قبولش دارم ،حالا شما نداری برین از پائولو بپرسید://///
-
@Zahra-Zahraii در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
اگ کسی منشن کرد
منشنا بالا نمیاد
حالمم خوب نیس برم پیدا کنم
ببخشید:))مننن اقا منننن
شوخی میکنمخوب بشی و خوب باشی
همیشهمیگذره...:)
-
@Zahra-Zahraii در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
اگ کسی منشن کرد
منشنا بالا نمیاد
حالمم خوب نیس برم پیدا کنم
ببخشید:))مننن اقا منننن
شوخی میکنمخوب بشی و خوب باشی
همیشهمیگذره...:)
-
اولین باری که باعث شد به هیجان بیام از ادبیات
کلاس سوم بودم شب مامانم داشت درس حاتم طایی را بهم میداد
یه حکایت از گلستان
شاید 7 شب شروع کرد درسو
اونقدری از حرف سعدی و رفتار حاتم به وجد اومده بودم که تا موقع خواب 11 شب فقط داشتم سوال میپرسیدم
چرا خوار کن نرفت ؟ ما میریم مهمونی یعنی کار بدیه ؟ یعنی الان کلی منت از خونه خاله داریم ؟ خوب حاتم که خوب بود که نمیخواست منت بذاره و ....
از اون روز به بعد هر هفته مامانم برام یه حکایت از گلستان خوند و خب اون برای یه مدت کوتاه بود و بعد ولش کرد
منم دیگه سمت ادبیات نرفتم که خارج از درس باشه
تو راهنمایی نمیدونم یادته یا نه (یا اصلا تو مدارس پسرونه این چیزا مهم بود یا نه ) یه آزمونی بود استانی به اسم پیشرفت تحصیلی توی اون همه ش ادبیات را 10 درصد میزدم و متنفر بودم ازش
دهم گاج ادبیات را پایین میزدم و همچنین یازدهم و دوازدهم تا دی ماه
تا اون زمان کل فکرم این بود که ابیات شعر حافظ و سعدی بشدت سخته جوری که حتی نمیتونم از روش بخونم حتی شب یلدای 99 به بچه ها گفته بودم اگه فال حافظ بگیرم موقع خوندنش حافظ تو گور بندری میلرزهچون هیچ وقت تا اون موقع سراغ فال و دیوان نرفته بودم
یبار اومدم تودلی دیدم یاسین Bio شعر میذاره از مولانا و عطار
و من میتونم بخونمشون ! درسته که نمیفهمم ولی میتونم بخونم
هعی گذشت و گذشت دیدم چ تودلی چ شعردانه هرکی شعر میذاره میتونم بدون مشکل بخونم و حتی بعد یه مدتی بهتر هم شدم و میتونم یه مقداری بفهمم
اسفند بود که با خودم گفتم فرقی بین من و اونا نیست اگه اونا میتونن منم میتونم کتاب قرابتمو برداشتم غزل
من نه آنم که عدو گفت تو خود دانی نیک
که ندارد دل دشمن خبر از عالم دوست
را سرچ کردم و رفتم گنجور و خوندمش دفع اول نفهمیدم دفعه سوم فهمیدم حدودا و بعدش اون صوتی که شعرو خونده بود پلی کردم و اون موقع کامل شعرو فهمیدم
و این که چه لذتی داره
چقدر سعدی استاد سخنه
چقدر ایول داره این غزل
و از اون موقع تا الان دقیقا یک سال شده
هر روز عشقم به ادبیات بیشتر و بیشتر شد
از پارسال تا الان هر روز غزل خوندم و از خودم ممنونم بابت حرکت پارسالم
خوشحالم که اون روز رفتم و اون غزلو خوندم
این نقطه شروع عالم زیبای ادبیات برام بود
مطممئنم اگر کسی واقعا اون شوق توی وجودش باشه
وقتی بره و تلاش کنه برای فهمیدنش پشیمون نمیشه از وقتی که گذاشته و بعدا از خودش هم ممنون میشه
zeinab dehghani میخوام توهم اینو بخونی چون تو هم از همونایی بودی که مثل یاسین شعرهایی که میذاشتینو میخوندم و تاثیر داشتی@mitra-ism-rahmani
واللا راستش من نمیدونم ادبیات از کجا برام شروع شد...
ولی میدونم که هیچوقت تا قبل سال دهم، برای امتحان فارسیا در کتابم باز نکردم.
نوشتن به صورت جدی رو میدونم از کجا برام شروع شد...
اولین باری که توی زندگیم واقعا یادمه یه متنی رو نوشتم، جلسۀ سوم ادبیات، سال هفتم دبیرستان بود.
کتاب یه موضوعی داشت تحت عنوان «روزی که دوست دارم دوباره تکرار شود». تکلیف جلسۀ دوم بود. من اینو ننوشتم.
جلسۀ سوم موضوع آزاد بود و من با این موضوع نوشتم : «روزی که دوست ندارم دوباره تکرار شود»
و درمورد فوت پدربزرگم نوشته بودم.
موقع خوندن اون انشا سر کلاس مثه ابر بهار گریهم گرفته بود.
هم از استرس اولین بار حرف زدن جلوی جمع بود، هم دیگه خودش میطلبید.
وقتی انشام تموم شد و سرم رو از دفترم آوردم بالا، یه نگاه به بچههای کلاس کردم
و همه از دم بدون هییییییییییییییچ استثنائی چشماشون سرخ بود و داشتن گریه میکردن
اونجا بود که شروع شدم...
و خیلی خیلی اتفاقا و انگیزههای دیگه توی مسیر... -
@Zahra-Zahraii
تو هنوز حالت خوب نیست؟ -
@roghayeh-eftekhari در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@ftm-montazeri خوبی؟
سلاااام
رقیه عزیزم
خوبم اره
شما چطورییی؟پ ن:وی کمی به سرش زده
-
@Zahra-Zahraii در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
اگ کسی منشن کرد
منشنا بالا نمیاد
حالمم خوب نیس برم پیدا کنم
ببخشید:))مننن اقا منننن
شوخی میکنمخوب بشی و خوب باشی
همیشهمیگذره...:)
-
@Zahra-Zahraii
تو هنوز حالت خوب نیست؟danial hosseiny مشکل من یکی حل شد یکی دیگ میاد
-
@Zahra-Zahraii در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@ftm-montazeri جدی؟ببخشید واقن
مرسی:))خواهش میکنم