هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
@sania-Andiravan در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
M Tg
اها عجب
مطمئنی هم شهریم؟نه راستش شک کردم الان
-
@F-Seif-0 چشم بیا بالا
-
@F-Seif-0 چشم بیا بالا
-
@F-Seif-0 تانک هم بخریم؟؟
-
@Infinitie-A ساااا چیست؟بارسم شکل توضیح دهید,۲نمره
@Saghi-Mortazaviنگو بشون
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Infinitie-A ساااا چیست؟بارسم شکل توضیح دهید,۲نمره
@Saghi-Mortazaviنگو بشون
اینا که چیزی نیست
ساااا، یچی تو مایه های بروو باباااا، یا ولمون کن بابا هست
تازه من خیلی تواضع کمبه -
حقیقتش الان داشتم به صحبت های یک عزیزی گوش میدادم خیلی رفتم تو فکر دوست دارم شماهم بخونید این متن رو
میگفت که توی یادگیری هرچیزی حواست باشه که داری از کی یادمیگیری اول اینکه اون فرد به اون چیزی که میخوای رسیده باشه یا یه نفر رو به چیزی که میخوای رسونده باشه
گفت که تو بری پیش یه مربی که ۴۰ کیلو اضافه وزن داره بعد این بگه من مربی فیتنس هستم هرچی بگه تو قبول میکنی؟
بعد مسئله دوم که گفت واسه خودشم چالش برانگیزه که اینو با یه داستان تعریف کرد که واقعی هم هست
به این صورته که یه استادی توی ژاپن بود به اسم سوزوکی که دوره های خود شناسی میزاشته و سال اول برای اینکه غرور شاگرداش بریزه میگفت فقط باید طی بزنید.
یه فردی که تو امریکا تحصیل کرده بود میره پیشش میگه که منم میخوام تو کلاسات شرکت کنم میگه باشه
سال اول تموم میشه به همه شاگرداش میگه شما همه قبولید به جز این اقا که در امریکا تحصیل کرده این خیلی ناراحت میشه تو دلش میگه من امریکا تحصیل کردم من بیشتراز بقیه میدونستم و...
سال دوم تموم میشه به همه شاگرداش میگه همه شما قبول شدین به جز این اقا که امریکا تحصیل کرده بود
این اقا عصبانی میشه میره پیشش میگه منو گیر اوردی؟
یعنی چی؟ ۲ ساله دارم طی میزنم
استاد میگه غصه نخور یه چای بریز بخوریم
این میره چای میزیزه ۹۰ درصدش پر میشه دیگه نمیریزه استاد میگه کی بهت گفت نریزی؟ بریز میخوام چای بخورم این میریزه لیوان لبریز لبریز میشه دیگه ادامه نمیده استاد
بهش میگه کی بهت گفت نریزی؟ بریز میخوام چای بخورم این میریزه تا جایی که چای میریزه بیرون
استاد میگه به این چای نگاه کن
فنجون تو پره من هیچی برای یاد دادن به تو ندارم
من هرچی به تو بگم تو اول اونو از هزارتا فیلتر ذهنی رد میکنی از هزارتا چیزی که خودت بلدی ردش میکنی بعد میری اون کاری که خودت دوست داری میکنی
این روش یادگیری نیست و تو هیچ وقت هیچ چیز از من یادنمیگیری
گفت که وقتی میخوای یه چیزی ازکسی یادبگیری اول گوش بدع ببین چی میگه وسط صحبتش نیا (البته یه جمعی بودیم اینو به هممون گفت فقط من نبودم)
گفت که وقتی کسی جمع بندی نکرده نیا وسط قطع کن کارش رو
گفت بعد اینکه حرفشو زد اونو با ملاک های خودت بسنج نه ازهمون اول
حقیقتش واقعا به فکر فرو رفتم
نمیگم همیشه اینجوریم نه فکرم به این فرو رفت که الان وقتایی که من واسه انجام یه کار کلی شک و تردید دارم از افراد مختلف سوال میپرسم(منظورم افراد مختلف اگاه یا با تجربه هست) الان کارم درسته؟
یه ذره قاطی کردم
مثلا میری یه جا کلاس بعد یه معلم میتونه دانش اموزاش روگول بزنه بدون اینکه بفهمن و خب الان این دانش اموز وسطای کار حق داره شک بکنه
نظر شما چیه؟Gharibe Gomnam در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
حقیقتش الان داشتم به صحبت های یک عزیزی گوش میدادم خیلی رفتم تو فکر دوست دارم شماهم بخونید این متن رو
میگفت که توی یادگیری هرچیزی حواست باشه که داری از کی یادمیگیری اول اینکه اون فرد به اون چیزی که میخوای رسیده باشه یا یه نفر رو به چیزی که میخوای رسونده باشه
گفت که تو بری پیش یه مربی که ۴۰ کیلو اضافه وزن داره بعد این بگه من مربی فیتنس هستم هرچی بگه تو قبول میکنی؟
بعد مسئله دوم که گفت واسه خودشم چالش برانگیزه که اینو با یه داستان تعریف کرد که واقعی هم هست
به این صورته که یه استادی توی ژاپن بود به اسم سوزوکی که دوره های خود شناسی میزاشته و سال اول برای اینکه غرور شاگرداش بریزه میگفت فقط باید طی بزنید.
یه فردی که تو امریکا تحصیل کرده بود میره پیشش میگه که منم میخوام تو کلاسات شرکت کنم میگه باشه
سال اول تموم میشه به همه شاگرداش میگه شما همه قبولید به جز این اقا که در امریکا تحصیل کرده این خیلی ناراحت میشه تو دلش میگه من امریکا تحصیل کردم من بیشتراز بقیه میدونستم و...
سال دوم تموم میشه به همه شاگرداش میگه همه شما قبول شدین به جز این اقا که امریکا تحصیل کرده بود
این اقا عصبانی میشه میره پیشش میگه منو گیر اوردی؟
یعنی چی؟ ۲ ساله دارم طی میزنم
استاد میگه غصه نخور یه چای بریز بخوریم
این میره چای میزیزه ۹۰ درصدش پر میشه دیگه نمیریزه استاد میگه کی بهت گفت نریزی؟ بریز میخوام چای بخورم این میریزه لیوان لبریز لبریز میشه دیگه ادامه نمیده استاد
بهش میگه کی بهت گفت نریزی؟ بریز میخوام چای بخورم این میریزه تا جایی که چای میریزه بیرون
استاد میگه به این چای نگاه کن
فنجون تو پره من هیچی برای یاد دادن به تو ندارم
من هرچی به تو بگم تو اول اونو از هزارتا فیلتر ذهنی رد میکنی از هزارتا چیزی که خودت بلدی ردش میکنی بعد میری اون کاری که خودت دوست داری میکنی
این روش یادگیری نیست و تو هیچ وقت هیچ چیز از من یادنمیگیری
گفت که وقتی میخوای یه چیزی ازکسی یادبگیری اول گوش بدع ببین چی میگه وسط صحبتش نیا (البته یه جمعی بودیم اینو به هممون گفت فقط من نبودم)
گفت که وقتی کسی جمع بندی نکرده نیا وسط قطع کن کارش رو
گفت بعد اینکه حرفشو زد اونو با ملاک های خودت بسنج نه ازهمون اول
حقیقتش واقعا به فکر فرو رفتم
نمیگم همیشه اینجوریم نه فکرم به این فرو رفت که الان وقتایی که من واسه انجام یه کار کلی شک و تردید دارم از افراد مختلف سوال میپرسم(منظورم افراد مختلف اگاه یا با تجربه هست) الان کارم درسته؟
یه ذره قاطی کردم
مثلا میری یه جا کلاس بعد یه معلم میتونه دانش اموزاش روگول بزنه بدون اینکه بفهمن و خب الان این دانش اموز وسطای کار حق داره شک بکنه
نظر شما چیه؟@Infinitie-A
@roghayeh-eftekhari
مهشید حسن زاده 0
@danial-hosseiny
@سجاد-ذوالفقاری
@F-Seif-0
@Mr-wick
Elham Hoseni
arthur morgan
Mehrsa 14
شماها اصولا پایه هستین نظرتون چیه؟
به نظرتون الان این داستان به اون شکر گزاری هم میتونه مربوط باشه؟ یعنی مثلا چون ما شکر چیزایی که داریم رو نمیکنیم فنجونمون پره خدا بهمون نعمت جدید نمیده؟
چون ما ظرفیت نعمت جدید رو نداریم؟
اخه من یه جا خوندم که میگفت شکرگزاری باعث افزایش همین ظرفیت میشه