| گالری روح نواز🫀 |

[sina bigdeli]

@Fargol-Sh ملعون

[M Tg]

@Fargol-Sh

[0-0ftm]

@Fargol-Sh در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

0-0ftm سلام خوشگله

سلام جیگر
خوبی

[fateme.shafeie]

M Tg هی هی چیکار داری اقامونو مممممممد

دلشونم بخواد گیرشونم نیاااااااد
حسودیت میشه به تو جواب مثبت نمیدم

[fateme.shafeie]

sina bigdeli
سینا جون من بیا امتحان کنیم شاید زود تر بیرون اوند

[M Tg]

@Fargol-Sh هعی
به اقاتون سلام برسون
بگو
سلام بدبخت
سلام زن ذلیل
دلم برات کبابه

[fateme.shafeie]

0-0ftm قربونت برم
خوبم عالی
خودت چطوری

[sina bigdeli]

@Fargol-Sh بیا برو بابا اول رو خودت امتحان کن

[M Tg]

sina bigdeli امتحان کرده جوابم گرفته
بشین اینجا
رو صندلی
الان میاد برات کود پاشی میکنه

[0-0ftm]

@Fargol-Sh در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

0-0ftm قربونت برم
خوبم عالی
خودت چطوری

خدانکنه
خداروشکر ️
منم خوبم چخبر

[fateme.shafeie]

M Tg حانیه بهم پیام بده

[fateme.shafeie]

sina bigdeli من موهام اندازه کل قد توئه

[fateme.shafeie]

0-0ftm خداروشکر
سلامتی هیچ خبری نیست

[sina bigdeli]

@Fargol-Sh جلل جالب

[fateme.shafeie]

sina bigdeli

[_Biliifti_]

‏لیست چیزهایی‌ که تو زندگیم باید
تغییرشون بدم :

۱- زندگیم

[fateme.shafeie]

@Narjes-Hashemi احوال دختر دایی؟

[M Tg]

بلم دیگه
زریم رف

[M Tg]

بچهاااا
تفلدت عیدتون مبااااارککککککک
خدافظتون تا بعدن

[zeinab dehghani]

بس که بدمیگذرد زندگیِ اهلِ جهان
مردم از عمر چوسالی گذرد؛عیدکنند
|صائبِ تبریزی|
🫂
..
...
...
صائب تبریزی همیشه با بیتاش تویِ مواقعِ مزخرف،به من هُلی داده تا حرکت کنم!
دیدنِ بیتاش هم اتفاقی بوده همیشه برام...
یجورایی همون که میگیم انگاری قسمت بوده که اینو ببینی!
به پارسال که نگاه میکنم...
نگام می افته به زینبیِ هیفده ساله ایی که به معنیِ واقعیِ کلمه میجنگید باحالِ بدش،بامشکلاتِ کوچیک و بزرگِ همیشگی و گذرایِ زندگیش!
نگام می افته به اینکه مثلِ امسال هیچی سرجاش نبود... همه چی تاریک و غبار گرفته بود ولی تنها چیزی که سرجاش بود امیدو تلاش بود!
حالا نگامو از گذشته برمیدارم و میندازم تو آینده!
نگاه میکنم به زینبیِ نوزده ساله!
آینده ایی که اگه ذهنم طبقِ مدارکِ گذشته و حال بخاد بسازه و تجسمش کنه؛قابلیت ترسناک بودن رو داره....قابلیت این که به زینبیِ الان بگم:بببین!میدونم وحشتناکه..ولی تونذار اینجور بشه.
یا به آینده ایی که ذهنم طبقِ رویام بخاد بسازه و تجسمش کنه؛این یکی قشنگه و توش همه چی سرجاش و روال! و بازهم به زینبیِ الان بگه:ببین!میدونم خیلی رویاییه ولی شاید بتونی بهش برسی.
اما اخرش آینده هیچکدوم از این دوتا نمیشه!
نگامو برمیدارم و میارم تو الان....
به زینبیِ الان..به زینبیِ این روزا...
زینبیِ الان چه حرفی داره!؟
میگه:از تک تکِ لحظه هات بهترین و کامل ترین استفاده رو ببر!
حتی اگه میخوابی؛بزار اون خواب برات مفید باشه..
اگه درس میخونی،بزار اون درس برات مفید باشه(ذهنت رو بازکنه،علمت رو بیشتر کنه،آیندت رو بهتربسازه و...)
اگه با آدما حرف میزنی،با ادمایی حرف بزن که بفهمنت(که بتونن دردت رو بفهمن،که ثانیه ایی که کنارشون هسی حالت خوب باشه..هم الان حالت خوب باشه و هم تو آینده از اینکه باهاشون وقت گذروندی پشیمون نباشی)
اگه شعرمیخونی،اون شعرِ قشنگ از شاعرِ باذوق و سلیقه رو بخاطرت بسپار...شاید یوقتی .. یجایی.. بتونی باهمون شعر حالِ یکی رو بهتر کنی!
آره زینبیِ الان میگه:باورهاتو ،خودت،محکم بکن و دستت رو بزار تو دست خدا و یه یاعلی بگو و دوباره شروع کن!
بچه ها مهم نیس اگه خیلی چیزا خرابه و سرجاش نیست...مهم نیس اگه شرایط اونجوری که باید باشه،نیست...مهم نیست اگه شرایط یه عالمه جا داره برا بهترو خوب بودن،اما روز به روز بدتر میشه:/ ...
بچه ها اینا مهم نیست...
مهم اینه که شماها یکی مثلِ خودتون رو دارین!
خودتون رو دستِ کم نگیرین...خیلی کارا از دستِ هرکدوم از شماها برمیاد...قدرتِ یه کهیان درونتونه...قدرش رو بدونین و تا اخرین بارِ انرژی و قدرتتون رو استفاده کنین...
ازش استفاده کنین برایِ خودتون...برایِ باورهاتون...برایِ ارزش هاتون...برایِ چیزایِ ارزشمند.
...
اول حرفم رو با بیت صائب شروع کردم که تهش بگم....آقایِ صائبِ تبریزی!
مثلِ همیشه خاطرت برام عزیزه و وقتی این بیتت رو صبحی دیدم،حسابی خوشم اومد ازش!
حرفت درسته درست... ولی اینوهم بدون من امشب بعد از چهارماااااااه...با یه سری از دوستام وقت گذروندم و حسابی خوب بود...ومیدونی آقایِ صائب! زندگی هایِ همه داره بدمیگذره...اره خیلی بددددد... ولی این لحظه هایِ کوچیک رو میشه بیشتر قدر دونست! میشه بعدن باعنوانِ شبِ کذایی ازش یادبرد و خندید! و میشه همین شادیِ کوچیک برایِ ماها عید باشه..نه صرفِ گذشتنِ یه سال ازعمرمون!
پ.ن۱:این نوشته فقط و فقط و فقط مخصوصِ این چندساعت هست و خودم میدونم هرحرف و جملش یه عالمه ضدونقیض داره
پ.ن۲:چون تو استارت تاپیک تودلی بهاره گفته بود:اتفاقن بیاین از خوشحالی هاتون هم بگین،منم اومدم گفتم که بگم اره امشب خیلی خوبی بود!
پ.ن۳:ممنونم ازتون بچه ها:)
اینو نوشتم که از اون وجدانی که یهویی بیدار شده بود استفاده کنم:))))
پ.ن۴:تودلی ها!بچه هایِ خوبی باشین و درس و مشقتون رو بخونین و به ارزشا و باوراتون نزدیک بشین.
پ.ن۵:ارادت دارم