هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
Infinitie. A باشه حالشو ببر
-
چون بالاخره همین جوون چه بخواد چه نخواد، تحت این فشار میره، هرچی مااها بزرگتر بشیم، مگه چقد قراره تو خونه ننه بابامون باشیم؟ تازه هرچی بزرگتر میشیم، مسئولیت یه همسر و احتمالا فرزند هم میاد رو دوشمون
تازه تو بزرگسالی مشکلات خانوادگی و پدر و مادر هم هستن:| -
از لحاظ مالی نیاز دارم الخلیفی بخواد باهام قرارداد ببنده
-
Infinitie. A چمدونم حالا منم وارد فضای فلسفی شدم خیلی غلیظ شد
-
__chakisaldva__ در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
از لحاظ مالی نیاز دارم الخلیفی بخواد باهام قرارداد ببنده
از لحاظ فنی باید اینجوری بشه که بارسا بهم ابراز علاقه کنه پاریس بیاد طبق معمول بازیکن مورد علاقه بارسارو بخره
۹۹ درصد قراردادم میدم بهشون -
Infinitie. A ن ن راحت باش امشب حس هیچی ندارم حتی حوصله فیلم دیدن هم ندارم
-
باید طومارَرو بدم:/
اینطور نمیشه، بحث جذابیه -
Infinitie. A ولی حسش نیس:/
از طرفی، مطلبی که اومده تو ذهنم، داغه:| نمیخوام بپره یه وخ -
Infinitie. A مطلبو یه جا مینویسم، بعدا طومار میدم:/
-
اسمشو بزارم غبطه یا حسادت؟
-
@sania-andiravan در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
zeinab dehghani
خداروشکر که خوبی
منم خوبم می گذرونم شکرخدا
اره بابا بگو️
بدمم بیاد دیگه حقیقته کنکوری شدمهمیشه خوب باشی سانیا
اره حقیقت ک هست... اما خب اگه دوست نداشته باشی اینجوری خطاب بشی؛کسی بهت نمیگه:)
وخب مطمئن باش که دوران قشنگیه...
با همه ی سختی هاش؛بازهم لذت بخش و دلنشینه...
بهش خوب و باعشق نگاه کن؛تا اون هم باهات خوب باشه -
این ایام یکی از قشنگترین متن و عکس همزمانی ک دیدم و به دلم خیلی نشست،این شعر بود به همراه یه عکس از حرم امام حسین(علیه السلام)
هنوز دایره چرخ بود بی پرگار
که طوق عشق تو را برگلوی مابستند
خب حقیقتن که برای هرآدمی،حقیقت داره.
یادمه دفعه اولی ک این بیت شعر رو خوندم؛توی تستای قرابت معنایی بود.حوالی ماه دی...
وبه خودم گفتم این شاعر دیگه چقدر از جون و دل معشوقش رو دوست داره..اصن معشوقش یعنی خودش...
ودیدن این بیت؛کنار اون عکس...خیلی دلنشین تر کرده بود شعر رو.. -
هنوز دایره ی چرخ بود بی پرگار
که طوق عشق تو را بر گلوی ما بستند
•••••••