هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
هیچکس نیستتتت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
-
هیچکس نیستتتت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
fatemeh8181 هستیم
-
fatemeh8181 هستیم
Zeinab Siri خوبی
-
Zeinab Siri خوبی
fatemeh8181 خوبم خداروشکر
تو چطوری؟ -
@سجاد-ذوالفقاری
چطورید خوبید
درساخووب پیش میره ایشالله دیگهfatemeh8181
درود
خوبی ؟مرسی اره دارم میخونم فردا دیگه برنامه اصلیم شروع میشه
-
fatemeh8181
درود
خوبی ؟مرسی اره دارم میخونم فردا دیگه برنامه اصلیم شروع میشه
@سجاد-ذوالفقاری
سلام
حالتون بهتره؟ -
@sania-andiravan
لطفا به جای منم بکش
اخرین باری که نقاشی کشیدم تقریبا 3سال پیش بود -
@سجاد-ذوالفقاری
ازعجایب هستی!آقای خاص آن نیستن!مهشید حسن زاده 0
درود
خوبین ؟
چه خبر؟درگیر درسو اینام
-
@sania-andiravan
لطفا به جای منم بکش
اخرین باری که نقاشی کشیدم تقریبا 3سال پیش بودZeinab Siri
یا خدااااااااااا
چشم حتما -
fatemeh8181 آره خيلي
@سجاد-ذوالفقاری نيستن كه انجمن بهم بريزن كه@roghayeh-eftekhari در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
fatemeh8181 آره خيلي
@سجاد-ذوالفقاری نيستن كه انجمن بهم بريزن كهدرود
fatemeh8181 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@roghayeh-eftekhari هستن یجور @سجاد-ذوالفقاری نیستن خلوته
میدونم تودلی بدون من تحملش سخته اصن نیازی به گفتن نیست
پ.ن : حال ندارم فکت بگم همین یکی بستتونه
-
@سجاد-ذوالفقاری
سلام
حالتون بهتره؟Zeinab Siri
سلام
اره دیگه یواش یواش بهتر میشم
ممنون -
Zeinab Siri
یا خدااااااااااا
چشم حتما@sania-andiravan
ممنون
-
Zeinab Siri
سلام
اره دیگه یواش یواش بهتر میشم
ممنون@سجاد-ذوالفقاری
خداروشکر
خواهش میکنم -
@sania-andiravan
ممنون
Zeinab Siri
خواهش میکنم -
Zeinab Siri
خواهش میکنم -
دارم فکر میکنم آدم باید چیکار کنه که از جوونیش نهایت استفاده رو ببره؟!
به نتیجه ای رسیدید به منم بگید.. -
مجلس جمع شد
از پیام قبلیا لذت ببر@kosar-mortazavi
@roghayeh-eftekhari
@Mr-Perfect
@Zeina Siri
مهشید حسن زاده 0
@سجاد-ذوالفقاریبچع ها چطوره بنظرتون؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
قلبم نا ارام است
انگار کسی۳صبح زنگ درخانه اش را فشرده و فرارکرده.میخواهد خودش را ارام کند اما بی فایده است میخواهد برای خودش لالایی مادرانه بخواند تا چشمانش سنگین شود اما نمیشود.
خواب از سرش پریده وبیخوابی میهمانش شده است.
خورشیدکه طلوع میکند زل زده است به عقربه های ساعت تنهایی.
میخواهد صبحی دیگر راآغاز کند.
آبی برسروصورت زخمی اش میزند.نگاهی در آینه ی شکسته شده ی غرورش می اندازدو باز با خودزیر لب زمزمه میکند.
هر روز شکسته تراز دیروزت میشوی رَفیق.
درفنجان غم قهوه ای تلخ برای خودش می ریزد
گرامافون شکست هایش را به صدا در می اوردو به تراس احساساتش میرود.
تمامی روز را پشت میز زندگی کتاب تجربه اش را مطالعه میکند.
نگاهش را به اسمان گره میزند خورشید دیگر درحال غروب کردن است وشبی دیگر با مهتابی از جنس دلتنگی نمایان میشود.
به داخل اتاق میرود و تخت بی کسی هایش بار دیگر اورا در آغوش میکشد.