هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
romisa انشاالله که اینطوره
خبر کهنشستم شطرنج بازی میکنم
نه هنوزامروز با پدرم قرار بود بریم کاراشو اوکی کنیم، یه کار فوری پیش اومد، نرفتیم
فردا باید بریم دوباره که بعد برم خوابگاه
://یه حس دلهره و ترس همراه هیجان و لذت برام پیش اومده، راجب به خوابگاهتجربه جدیدیه
-
romisa آره دقیقا
منم همینطور
نمونه اش خوده من
من با اومدنم به انجمن، باعث شدم خیلیا دست از خودکشی بکشن و الگو شدم واسه بقیه
بقیه تا زیبایی منو میدیدن، از خودشون ناامید میشدن، ولی من بازم به زندگی امیدوارشون میکردم
بس که سخاوتمندم -
حقیقتا دلم گرفته
یکمی خسته ام
یکمی تنهام
یکمی دلم میخواد الان یکی بهم زنگ میزد و چندساعت هی باهم حرف میزدیمو میخندیدیم
دلم میخواست اونی باشم که….
نمیدونم ایا حسی که به خودم دارم درسته یا نه
از مجازی خسته شدم
از اینکه نزدیک ترین رفیقامو تو مجازی دارم بدون اینکه بتونم سالی یبار ببینمشون خستم
از اینکه دلم میخواد با یکی صمیمی شم ولی یک دیواره بین منو صمیمی شدن با بقیه خسته شدم
دلم میخواد رها شم
یا اونقدر به کمال برسم که با تنها بودنم توی جمع راحت باشم یا اونقدر موانعمو بردارم که بتونم با یکی رابطه خوب داشته باشم
ولی مشکل اینجاست که اونی که من میخوام نیست توشون
میدونی
خورده. شیشه دارن
همه دارنا
ولی این درصد خورده شیشه به درد من نمیخوره
دلم میخواست برمیگشتم به سه روز قبل و عاقل ترمیبودم
من از حقم دفاع کردم
ولی کاش نمیکردم
کاش ساکت میشدمو ادامش نمیدادم
الان همش یک حس بد باهامه
همش میگم فاطمه تو خودتو خیلی کم اوردی بااینکه شرایط به نفع تو بود
خیلی دلم میخواد الان یکی زنگ بزنه بهمو براش کل ایندوسه روز رو بگم
و تهش ی جوابی بهم بده که بشه ابی رو همه این اتیشا
یکم خستم….
۱۶مهر۱۴۰۱ -
از شدت سر درد حس می کنم سرم داره منفجر میشه
می خواد متلاشیی بشه
از همه جهات -
این پست پاک شده!
-
حقیقتا دلم گرفته
یکمی خسته ام
یکمی تنهام
یکمی دلم میخواد الان یکی بهم زنگ میزد و چندساعت هی باهم حرف میزدیمو میخندیدیم
دلم میخواست اونی باشم که….
نمیدونم ایا حسی که به خودم دارم درسته یا نه
از مجازی خسته شدم
از اینکه نزدیک ترین رفیقامو تو مجازی دارم بدون اینکه بتونم سالی یبار ببینمشون خستم
از اینکه دلم میخواد با یکی صمیمی شم ولی یک دیواره بین منو صمیمی شدن با بقیه خسته شدم
دلم میخواد رها شم
یا اونقدر به کمال برسم که با تنها بودنم توی جمع راحت باشم یا اونقدر موانعمو بردارم که بتونم با یکی رابطه خوب داشته باشم
ولی مشکل اینجاست که اونی که من میخوام نیست توشون
میدونی
خورده. شیشه دارن
همه دارنا
ولی این درصد خورده شیشه به درد من نمیخوره
دلم میخواست برمیگشتم به سه روز قبل و عاقل ترمیبودم
من از حقم دفاع کردم
ولی کاش نمیکردم
کاش ساکت میشدمو ادامش نمیدادم
الان همش یک حس بد باهامه
همش میگم فاطمه تو خودتو خیلی کم اوردی بااینکه شرایط به نفع تو بود
خیلی دلم میخواد الان یکی زنگ بزنه بهمو براش کل ایندوسه روز رو بگم
و تهش ی جوابی بهم بده که بشه ابی رو همه این اتیشا
یکم خستم….
۱۶مهر۱۴۰۱ -
همش ادا مرام الکی و سیس الکّی...
-
@Infinitie-A اره اتفاقا به قول یکی از پسرای اینجا فک کنم جواد مهدیزاده بود
میگف خوابگاه چن سال آدمو بزرگتر می کنه و خلاصه تجربه ی خوبی بود براش
کلا محیط جدید آدمای جدید تجربیات جدید
آشپزی هم یاد بگیر روزای تعطیل سلف هم تعطیلهromisa
اره همین مستقل شدنش یذره ترس داره و هم خوبه
منم امیدوارم واسم خوب باشه
آشپزییی که اوکیه من خدای آشپزیم
نیمرو میزنم بیا به دیدننیمروهاش جوجه میشن
-
@jahad-128 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
از شدت سر درد حس می کنم سرم داره منفجر میشه
می خواد متلاشیی بشه
از همه جهاتژلوفن....هس
-
حقیقتا دلم گرفته
یکمی خسته ام
یکمی تنهام
یکمی دلم میخواد الان یکی بهم زنگ میزد و چندساعت هی باهم حرف میزدیمو میخندیدیم
دلم میخواست اونی باشم که….
نمیدونم ایا حسی که به خودم دارم درسته یا نه
از مجازی خسته شدم
از اینکه نزدیک ترین رفیقامو تو مجازی دارم بدون اینکه بتونم سالی یبار ببینمشون خستم
از اینکه دلم میخواد با یکی صمیمی شم ولی یک دیواره بین منو صمیمی شدن با بقیه خسته شدم
دلم میخواد رها شم
یا اونقدر به کمال برسم که با تنها بودنم توی جمع راحت باشم یا اونقدر موانعمو بردارم که بتونم با یکی رابطه خوب داشته باشم
ولی مشکل اینجاست که اونی که من میخوام نیست توشون
میدونی
خورده. شیشه دارن
همه دارنا
ولی این درصد خورده شیشه به درد من نمیخوره
دلم میخواست برمیگشتم به سه روز قبل و عاقل ترمیبودم
من از حقم دفاع کردم
ولی کاش نمیکردم
کاش ساکت میشدمو ادامش نمیدادم
الان همش یک حس بد باهامه
همش میگم فاطمه تو خودتو خیلی کم اوردی بااینکه شرایط به نفع تو بود
خیلی دلم میخواد الان یکی زنگ بزنه بهمو براش کل ایندوسه روز رو بگم
و تهش ی جوابی بهم بده که بشه ابی رو همه این اتیشا
یکم خستم….
۱۶مهر۱۴۰۱@F-Seif-0
اوم همه تجربه ی شکست توی رفاقتا رو دارن
میشه تجربه -
romisa در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@F-Seif-0 زمان لازمه بعدا عادت می کنی یادت میره
چه جمله ی بدی.
آدما عادت میکنن ولی یادشون نمیره هیچ وقت
دردش هم ممکنه خوب نشه هیچ وقت.
میدونی وقتی یکی که حالش بده اینو بخونه این حس رو داره که تو برات مهم نبوده حرفاش و خواستی فقط ی همدردی کنیممکنه نیت درستت رو نفهمه
-
من چطور شبی رو بیدار بمونمممم خستممم
6 رسیدم.
در خونه ولی بدونه که بیام تو اتاقم کیفم انداختم تو راه پله ها
رفتم مسجد نماز -
ولی یه چیزی اونم اینکه
من اصلا هیچوقت با این صندلی تکی ها رابطه خوبی نداشتم و ندارم
وقتی میشینم رو صندلی تکی تو مدرسه
مثلا یهو کتابم میفته بعد خودکار از تو دستم میفته خودکار رو برداشتم دیدم لوله خودکار داخلش نیست دیدم لوله اش رو زمینه برش داشتم دیدم نوکشم افتاده اونم برداشتم پاک کنم افتاد پاک کنمو برداشتم همه خودکارمو برداشتم مداد نوکیمو برداشتم گذاشتمشون کنار کتابم یهو دفترم افتاد
اصلا یه وضعیت افتضاحیه
این چه وضعشهبعد تو کلاس میگفتم شما فکرشو بکنید من تو دانشگاه اینجوری باشم
سوژه میشم واقعا -
@F-Seif-0
اوم همه تجربه ی شکست توی رفاقتا رو دارن
میشه تجربهآسِمان آبی در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@F-Seif-0
اوم همه تجربه ی شکست توی رفاقتا رو دارن
میگذره و میشه تجربهمن کلن رفاقت خاصی ندارم میدونی این بده
نمیتونم با کسی صمیمی شم
مثلن اینجا دونفر هستن که خیلی خوبم باهاشون
ولی تو واقعیت…
فک نکنم کسی باشه -
romisa در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Infinitie-A ولی هیچوقت توو دانشگاه اینطوری حرف نزن
ببین قول بده قووول
باشه؟واییییی
تو فکر این بودم
برم جلوی یه همکلاسی دختر، خیلی جدی بگم:
شما میدونستید؟!
اونم بگه چیو؟!
من بگم: که من زیباترین پسر جهانم
بعدش بره پیش دوستاش غیبتم رو بکنه
اگه بخوام قول بدم باید تا اخر عمر پاش بایستم که
-
romisa
اره همین مستقل شدنش یذره ترس داره و هم خوبه
منم امیدوارم واسم خوب باشه
آشپزییی که اوکیه من خدای آشپزیم
نیمرو میزنم بیا به دیدننیمروهاش جوجه میشن
-
romisa در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@F-Seif-0 زمان لازمه بعدا عادت می کنی یادت میره
چه جمله ی بدی.
آدما عادت میکنن ولی یادشون نمیره هیچ وقت
دردش هم ممکنه خوب نشه هیچ وقت.
میدونی وقتی یکی که حالش بده اینو بخونه این حس رو داره که تو برات مهم نبوده حرفاش و خواستی فقط ی همدردی کنیممکنه نیت درستت رو نفهمه
-
حقیقتا دلم گرفته
یکمی خسته ام
یکمی تنهام
یکمی دلم میخواد الان یکی بهم زنگ میزد و چندساعت هی باهم حرف میزدیمو میخندیدیم
دلم میخواست اونی باشم که….
نمیدونم ایا حسی که به خودم دارم درسته یا نه
از مجازی خسته شدم
از اینکه نزدیک ترین رفیقامو تو مجازی دارم بدون اینکه بتونم سالی یبار ببینمشون خستم
از اینکه دلم میخواد با یکی صمیمی شم ولی یک دیواره بین منو صمیمی شدن با بقیه خسته شدم
دلم میخواد رها شم
یا اونقدر به کمال برسم که با تنها بودنم توی جمع راحت باشم یا اونقدر موانعمو بردارم که بتونم با یکی رابطه خوب داشته باشم
ولی مشکل اینجاست که اونی که من میخوام نیست توشون
میدونی
خورده. شیشه دارن
همه دارنا
ولی این درصد خورده شیشه به درد من نمیخوره
دلم میخواست برمیگشتم به سه روز قبل و عاقل ترمیبودم
من از حقم دفاع کردم
ولی کاش نمیکردم
کاش ساکت میشدمو ادامش نمیدادم
الان همش یک حس بد باهامه
همش میگم فاطمه تو خودتو خیلی کم اوردی بااینکه شرایط به نفع تو بود
خیلی دلم میخواد الان یکی زنگ بزنه بهمو براش کل ایندوسه روز رو بگم
و تهش ی جوابی بهم بده که بشه ابی رو همه این اتیشا
یکم خستم….
۱۶مهر۱۴۰۱@F-Seif-0 شما میدونستی؟