شعردانه
|
هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
@M-Tina
سیلاامم
خداروشکر ایشالا که 20 میشی
-
نمایشگاه کتاب ....
قیمت کتابا نسبت به پارسال پیارسال ....
amir ahmadi اگه همینجوری پیش بره بیشتر از اینم میشه
یه طرحه در موردش حرف میزنن که امتحانات مدارس به غیر از نهاییا آنلاین برگزار بشه که کاغذ زیاد مصرف نشه
به کجا داریم میریم؟
-
amir ahmadi اگه همینجوری پیش بره بیشتر از اینم میشه
یه طرحه در موردش حرف میزنن که امتحانات مدارس به غیر از نهاییا آنلاین برگزار بشه که کاغذ زیاد مصرف نشه
به کجا داریم میریم؟ -
amir ahmadi اگه همینجوری پیش بره بیشتر از اینم میشه
یه طرحه در موردش حرف میزنن که امتحانات مدارس به غیر از نهاییا آنلاین برگزار بشه که کاغذ زیاد مصرف نشه
به کجا داریم میریم؟@ABR_DJ در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
amir ahmadi اگه همینجوری پیش بره بیشتر از اینم میشه
یه طرحه در موردش حرف میزنن که امتحانات مدارس به غیر از نهاییا آنلاین برگزار بشه که کاغذ زیاد مصرف نشه
به کجا داریم میریم؟
چی بگه ادم -
SiliS
متاسفانه عشقم بوی یونتان میده 
پ.ن: خدایاا منو یونتان کن
-
@Sevilay در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
روزی که سر این قضیه با مامانم ب توافق برسم جشن میگیرم
️
سِویلای؟
سِویلِی؟amir ahmadi
سویلآی -
-
SiliS
وقتی فلسفه و منطق میخونی :@fatemeh-jk
قضیه اونجا دارک میشه که پویامون رشته‌ش تجربیه -
SiliS نه بنزین رو جز عشق قرار ندادم ولی جز علایق و favorite هام قرار دادم
تمام هنر برای ابر بود اما؛
همه برای باران شعر می گفتند...!
-
@ABR_DJ به مورد خوبی اشاره کردین
-
دو سه سال پیش که چشمم ضعیف شده بود و کسی باور نمی‌کرد فکر میکردن دارم مثلا لوس میکنم خودمو
آخرش که رفتیم دکتر و عینک داد و اینا
اون لحظه ای که عینک و زدم ی لحظه حس کردم دنیا رنگ گرفت
الان لازم دارم مغزم عینک بزنه همه چی تاره تو ذهنم -
SiliS نه بنزین رو جز عشق قرار ندادم ولی جز علایق و favorite هام قرار دادم
-
هربار ازحضورش آرامش میگیرم
باهم کاری هم نداریم تو کلاس ها
ولی همینقدر که باشه برام مهمه...
یادمه مشکلی پیش اومده بود و نمیتونست بیاد حدود دویا سه تا کلاسو...
خدامیدونه که چقد رو اعصابم بود
احساس می‌کردم کلاس به اون بزرگی خالیه...
وقتایی که هست خاطر جمعم و وقتی نباشه خب...
یادمه بش گفتم آخرش
گفت که روال شده و میاد
وگفتم که نبودتون برام حس میشد
گرچه کلنجارزیادی باخودم رفته بودم که بش بگم یا نه
امانمیخواستم نبودش تکرار شه...پس با کلی اضطراب ازینکه چه برداشتی ممکنه بکنه یا...بش گفتم حرفمو
مثل همیشه خیلی متین برخورد کردو بازهم با صحبتاش آرام شدم و خیالم جمع که میاد...
حالا گاهی فکر میکنم اگه به نتیجه ای که این ماه‌ها براش شبوروز گذاشتم برسم بیاری خدا
نتیجه ای که حمایت‌های اونم توش خیلی دخیلن...
اونوقت چطور باید سر کلاسایی که نیست برای مدتی حاضر بشم...
بعد خواهرم سالها بود آرزوی خاصی نداشتم
ولی حالا دارم...ازته قلبم آرزو میکنم روال شه برامون...که مانعمون که جلوی پای اونه ورداشته بشه...که اونم بتونه بیاد...
#تودلی -
@M-Tina نو...
خیلی گوگولیهه واقعا 🥺
️ -
دو سه سال پیش که چشمم ضعیف شده بود و کسی باور نمی‌کرد فکر میکردن دارم مثلا لوس میکنم خودمو
آخرش که رفتیم دکتر و عینک داد و اینا
اون لحظه ای که عینک و زدم ی لحظه حس کردم دنیا رنگ گرفت
الان لازم دارم مغزم عینک بزنه همه چی تاره تو ذهنم -
اینکه انسان دوسال پیش با ی سال پیش و با امسال فرق داره هم خوبه هم آزار دهنده
