هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
در حال بارگذاری... در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مامانم خطاب به من و داداشم: امروز ناهار میخام ماکارونی درست کنم، میخورین؟
من و داداشم: نه نمیخوریم یه چی دیگه درست کنالان رفتم تو اشپزخونه دیدم دوتا قابلمه رو گاز گذاشته
نگاشون کردم دیدم یکیش ماکارونی هست یکی دیگه هم استانبولی
گفتم مامان مرسی ک برا من و داداشم برنج درست کردی
گفت واسه تو نیست واسه داداشته
تو ماکارونی بخور...
بقران هیچوقت اینجور دلم نشکسته بود
منم بچه تونم اخهچقدر بده بین بچه ها فرق میزارن این مدلی
تازه فرق گذاشتن مامانا بیشتر احساس میشه🫠 -
در حال بارگذاری... در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
میگم خب من ماکارونی نمیخورم میگه اگه گشنت باشه میخوری
گفتم مامان گشنمه ولی خوشم نمیاد
میگه خو هیچ نخور تا شب صبر کن شام بخوری=((
-
تلاش هامون نتیجه داد
یه ذره واسه ورودی جدیدا برنامه دارن
قراره اردو ببرنشون
استادمون:
بگید شماهم ببرن -
اصلا فاز دوستام عااالیه بخدا
حتی اگر خودشون در آستانهی فروپاشی روانی و ذهنی هم باشن و در تمام یا اکثر حیطه های زندگیشون گند زده باشن بازم وقتی میخوام یه کار مثبتی بکنم جوری فاز انگیزشی و حمایت از تصمیمم میگیرن که برگام میریزه بخدا -
ها نا در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
یادم رفته اسم درای بهشت چی بودن و دیگه داره میره رو مخم
جهنمو یادمه دَرَکه بود اسم دراشخب نه یادم اومد
به خودِ جهنم نه دراش! میگن دَرَکه
و به خود بهشت نه دراش! میگن دَرَجه
((((= -
فراموشت نمیکنم تا وقتی دوباره کلمات «سلام خوبی؟» رو ازت ببینم....
عجب روزی ... عجب ... -
اینکه "مراقب خودم باشم" سخت ترین مسئولیتی بود که میتونستی بهم بدی(_: