هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
ولی اشک ما دو جا در اومد
یکی با دیدن حال نوهتون
یکی هم مادرتون... -
ولی من هنوز اون تازه عروس رو یادم نرفته...
همونی که با کیک و پیراهن اتیکت دار
سر مزار عزیزش بود...
همون دهه هشتادی... -
خیلی چیزا یادم نمیره...
اون انگشتر و ماجراهاش...
چیزایی که دوستاش بعدا گفتن و مطمئنم خیلیا هنوز نمیدونن...
نمیدونن با ناخونگیر پوست بدن یکیو کندن یعنی چی...
خیلی چیزا رو نمیدونن...چون دیر گفتن...
چون مادرش دق میکرد اگه... -
اون عزیز دل منه
شما بزنید...
ما: استاد میتونست هرچیکه میخوان رو بگه تا نمیره! چرا نگفت؟!
استاد: چون فرقی به حالش نمیکرد...
( : -
به شکوفه ها
به باران
برسان سلام مارا... -
دیگه این گریه کردنه انگار پشت هر بار دیدن این صحنه بی اختیار شده برام ..
-
میدونن همه گشاده دهنت
بزرگه ولی این لقمه برا تو -
به گاوبندی عادت کردی
دیس ما ولی فیک نیست پسر -
قهوه زدم براتون فنی
باید تحمل کنید تلخیشو
همین اول کار شدین تشبیه
به فنحونی که تو نعلبکی چپ میشه -
نخواه ازم که بیخیال رام شم
نخواه ازم که تو این مسیر رام شم