هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
کاشکی عشق دیروز هنوز میون ما بود
واسه من توی قلبت هنوز یه ذره جا بود
میخوای تنهام بذاری با این دل دیوونه
میگی سیری از من به صدهزار بهونه -
معلم فقط معلم ما!
یه جاهایی از کتاب رو جدی جدی عوض کردیم
برا سختی آب یه جدول برامون کشید که چند درجه و نوع سختی داریم و هر عدد تو کدوم دسته قرار می گیره
یا مثلا اون جدول دوران و ابر دوران عدد سال هاش رو عوض کردیم چون می گفت کتابتون اشتباه نوشته تو امتحان هم شما باید درستش رو بدونید
یکی یا دوتا هم انگار دوران بود تو ابر دوران نوشته بود کتاب (یا برعکس! یادم نیست) اونجا رو هم تغییر دادیم -
بعد کنکور یه شب تا صبح کریم بنزما و رونالدو رو میذارم نوک حمله با سیستم 4-4-2 و گل میزنم
-
تالیف کتاب واقعا جای کار داره
یه جاهیی به مسخره ترین شکل ممکن موضوع عوض کرده
یا مثلا یه جاهیی پیش فرض رو این گذاشته که" خب شما که اینو باید از علوم نهم یادتون مونده باشه..."
فعالیت داشتیم که باید سن پدیده ها رو مشخص می کردیم... مثلا اونجا میتونست جدای از فعالیت یه توضیحاتی خودش بده:) -
صبح
ساعت۰۷:۰۵ فهمیدم یه جزوه دیگه هم بوده و من ندیدم و نخوندم
۱۰امتحان بود
۹ونیم سرویس میومد
۹باید آماده میشدیم
و من هنوز خیلی مباحث رو هم مرور نکرده بودم
و میدونستمم این مبحث
مبحث مورد علاقهی استاده(مورد علاقه هم نه
ولی گفته بودن دکتری /ارشدم رو استادمون بارداری اینا کلا باهامون کار میکرده ما هم کلا تو همین بخشا و کارا بودیم)
خلاصه تو سرویس یه روخونی کردم( فقط روخونی!!!)
بعد از همون مبحث ۳_۴تا سوال اومده بود تاجایی که یادمه
یکیشو غلط زدمیعنی شک داشتم بین دوتا گزینه
طبق عادت همیشگیمم روم نمیشد از استاد راهنمایی بخوام
۲دقیقه مونده بود وقت تموم شه و سایت بسته
اومدم ازشون بپرسم که نزدیکم نبودن
نمیتونستمم منتظر بمونم چون دوتا سوال دیگه هم باید مرور میکردم(اگه رو این سوال میموندم وقتم تموم میشد/اگرم رد میشدم دیگه برگشت به عقب نداشت و نمیتونستم اینو ازشون بپرسم)
و کار دوم رو کردم️
امیدوارم بقیه رو بی دقتی نکرده باشم... -
حتی شهاب تیام هم دیگه آهنگاش شاد نیست
-
حالا همین حینی که زمانم داشت میرفت
رسیدم به یه سوال محاسباتی
و نه خودکار داشتم نه برگه
من: ببخشید استاد
برگه و خودکار همرام نیست اینو چیکار کنم؟️(۲۰دقیقه وقت و ۲۵تا سوالهمون چند دقیقه هم ک داشت الکی میرفت خیلی مهم بود)
استاد یه نگاه به مانتیور کردن: آسونه که! حساب کنید
من:(تو دلم: استاد ما رو چی فرض کردین؟!)
دیگه رفتن از کناریم خودکار آوردن برام
اینم عکس یادگاریش️
-
همینجوری نمیمونه...
-
دل تنهای ویرونه رو سقفت سیل بارونه
گلستون میشه این خونه، همینجوری نمیمونه -
Akito در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
بعد از سه ساعت و نیم نشستن تازه کارم تموم شد
و هوا هم ابریه و میخواد بارون بیاد و منم پیاده....بالاخره رسیدم خونههههه نفسسسسس کشششششش
-
-
احساس کسیو دارم که از جنگ برگشته و باورش نمیشه الان خونست
البته کارای معاینه پزشکی ام انجام نشد و بزودی دوباره باید برم جنگ