هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
-
Hamid.s هعی این ماجرا رو بگم و برم ادامه تحلیل کنکورم این گربه رو دیدم یادش افتادم خیلی اتفاق جالب و قشنگی بود ی گربه مریض اومده بود حیاط مون خب من نمیدونستم چیکار کنم رفتم ی تیکه گوشت و هرچی دم دست بود آوردم برای ولی نخورد ی جوری هم نکا میکرد خیلی کوچیک بود با دستکش یکم نوازشش کردم رفتم خونه و درو بستم دیدم غذاها و میخوره فقط یکم خجالتی بودن ...بعد رفت دوباره با فردا اومد حالا من چطور فهمیدم در ورودی خونه ب سمت حیاط بسته بود و منم اتاقم درس میخوندم ی جوری انگار میخواست در بزنه خودشو میکوبید ب در خیلی واسم جالب بود اینو میگم مامانم باور نمیکنه ولی اون گربه واقعا در میزد محکم ی جورایی انگار عادت کرده بود واسش غذا ببرم خیلی قشنگ بود حس خوبی داشت ..خب دیگ بسه برم تحلیل رو تمومش کنم
-
heart shayan shekarabi.mp3
صحبت از قلب و ضربان قلب شد
بشنویید تلفیقی از موسیقی و صدای ضربان قلب رو -
Zahra2020
آخرین باری که به یه گربه غذا دادم یکی دو ماه پیش کتابخونه بود که رفتم حیاط غذا بخورم یه اشتباهی کردم یه تیکه هم به اون بزرگوار دادم...
هیچی دیگه گربه هه ناهارمو خورد هر یه قاشقی که نزدیک دهنم می کردم اون دو سه قدم میومد جلوتر من میدادم به اون