هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
️️️️️
-
خب امروزم جلسه سوم شهریم بود
این بابا خیلی باحاله
یه دقه از گوشه چشمم نگاش کردم(صندلی شاگرد بود)، انقدر دست و پاهاش بلنده دیدم همینجوری داره با کمربندش بازی میکنه و تا زانوش کشیده و هی اینور اونورش میکنه
بعدش وسط جاده بودیم، یه مربی دیگه از همون آموزشگاه اشاره کرد به ماشین ما که اقای فلانی(اسم مربیم) بزن بغل
یکی دوتا ماشین دیگه هم از آموزشگاه ما رد شد اونا هم زدن کنار
یه ۱۰ دقیقه ای باهم حرف زدن مربیا
حالا مربی من اومد داخل و جریانو گفت بهم و ۲۰ یا ۲۵ دقیقه داشت پیش من غییت اونارو میکرد
جریان چی بود؟
از روز شنبه، دوتا مربی سر جای پارک(جای پارک توی سایه بوده) دعواشون شده بوده
حالا چیکار با مربی من و بقیه داشت؟ میگفت میخوام نامه بزن به راهبری، شمام بیاید مهر و امضا بزنید
خیلی باحالن اینا، دوتا خرس گنده سر جا پارک دعوا کردن و فوش دادن و اینا، چیزی هم نمونده بود یقه همدیگه رو بگیرن دعوا فیزیکی شه(اینارو فقط شنیدم خودم نبودم اون روز)
حالا این مربی من تا نیم ساعت داشت برا من تعریف میکرد که آقاااااا مگه اینا بچه مهد کودکی ان و عقل تو کله شون نیست و فلان و بهان
و منم دوباره درحالی که همزمان داشتم سرعت و دوتا آینه و بقیه ماشینا رو و کجا راهنما بزنم کجا نزنم رو کنترل میکردم(خب ناشی ام دیگه طبیعیه همه حواسم بره برا اینا) اینم گیر داده بود و منم باید یه چی همینجوری میگفتم://
ولی امروز گذاشت تا ۳۰ یا ۴۰ تا رو پُر کنم:))
البته مدت کوتاهی بود ولی خب -
جون ارزون و آرزو گرون
-
-
بله بچها، تا جلسه ۱۲ ام شهری ام قراره براتون تعریف کنم چیا شد
-
یه روز خیمه زدی تو سرنوشتم
منم از عاشقی واست نوشتم
گمون کردی هنوز پر شر و شورم
هنوز عاشقم و خیلی صبورم -
یه فردا و تموم
-
زود گذشت امسال
-
شاید قراره برای همیشه یه رویا بمونه...
-
شب همگی بخیر ️
-
منی که پارسال این موقع با قاطعیت تموم گفت پشت نمیمونه و موقع انتخابرشته کلیییی اصرار کرد که جوری برام بچینین که پشت نمونم، ۲ روز مونده از کنکورش
-
بغض، یعنی خنده های ساختگی
شکنجهت بکنن و تو مبادا آخ بگی
همه منتظر اینن یه جایی گاف بدی
بکوبنت زمین که فردا نتونی راه بری -
نبازی خودتو ها، ۲۰هزارتا از رتبهت کم کردی که جمعه مث مرد بری کنکور بدی، بعدم پاشی بیای خونه