هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
پرستو بابایی
که اینطور ...
... -
رسیدم با اینکه کسی نبود منتظرم
-
-
حتی رفیقمم قبل کنکور همیشه شبا حرف میزدیم الان اونم سین نمیزنه
-
ولی آن که مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت
تو بگو در این خانه به چه سودا زد و رفت؟ -
تعجبم از اینه
وقتی میدونیم تهش هیچی نیس ولی بازم ذوق میکنیم واسش -
یه کاری کن که میتونی
یه خونه شو تو پیرونی
از این بیشتر نپرس از عشق
نمیدونم، نمیدونی -
نمیدونم برم تو اتاقمو سطل زباله را خالی کنم دنبالش بگردم؟! راحت پیدا نمیشه چون پارهش کردم
کاش صفحه اولشو جدا کرده بودم
اما اگه برم باید لامپو روشن کنم اینجوری هم اگه مامانم یا بابام بیدار شن و بفهمن الان بیدارم و تو اتاقم دیگه ولم نمیکنن
فردا هم عمرا یه لحظه بیکار بذارنم
کاش امروز از ۵ تا ۸ که بیکار بودم رفته بودم دنبالش اصلا یادم نبود و بجز اون رغبتی هم نبود -
خواست تنهایی مارا به رخ ما بکشد
تنه ای بر در این خانه تنها زد و رفت -
دل تنگش سر گل چیدن از این باغ نداشت
قدمی چند به آهنگ تماشا زد و رفت -
@xanom چون احمقیم که نمیتونیم مانع غلبه هیجاناتمون به منطقمون بشیم؟!
-
-
-
مگه فرشته ها میشه که بد شن؟!
-
@xanom نمیتونم هیجناتم را کنترل کنم و اغلب بجای منطق احساسی عمل میکنم |: