-
sheydadb37 در شعردانه گفته است:
شهریارا همه کًس دم زند از یاری ما,
لیک ما آنچه ندیدیم زٍ کًس یاری بود"شهریارا همه کًس دم زند از یاری ما,
لیک ما آنچه ندیدیم زٍ کًس یاری بود"
#تکرار_کن -
-
@soheil95s95 در شعردانه گفته است:
sheydadb37 در شعردانه گفته است:
شهریارا همه کًس دم زند از یاری ما,
لیک ما آنچه ندیدیم زٍ کًس یاری بود"شهریارا همه کًس دم زند از یاری ما,
لیک ما آنچه ندیدیم زٍ کًس یاری بود"
#تکرار_کنشهریارا همه کًس دم زند از یاری ما,
لیک ما آنچه ندیدیم زٍ کًس یاری بود"
#هر_دم_بگو -
برگریزان دلم را نوبهاری آرزوست
شاخه ی خشک تنم را برگ و باری آرزوست
پایمال یک تنم عمری چو فرش خوابگاه
چون چمن هر لحظه دل را رهگذاری آرزوست
شمع جمع خفتگانم، آتشم را کس ندید
خاطرم را مونس شب زنده داری آرزوست
شوره زار انتظارم درخور ِ گل ها نبود
گو برویاند که دل را نیش خاری آرزوست
تا به کی آهسته نالم در نهان چون چشمه سار؟
همچو موجم نعره ی دیوانه واری آرزوست
نورِ ماه ِ آسمانم، بسته ی زندان ابر
هر دمم زین بستگی راه فراری آرزوست
مخمل زلف مرا غم نقره دوزی کرد و باز
بازیش با پنجه ی زربخش یاری آرزوست
بی قرارم همچو گـُل در گلشن از جور نسیم
دست گلچین کو؟ که در بزمم قراری آرزوست
داغ ننگی بر جبین ِ روشن ِ سیمین بزن
زان که او را از تو عمری یادگاری آرزوست
سیمین بهبهانی -
باد بهار و مقدمٖ نوروز و بوی گل
آشوب عیش در دل پیر و جوان فکند#عبید_زاکانی
-
پشت رُل ساعت حدوداً پنج شاید پنج و نیم
داشتم یک عصر برمی گشتم از عبدالعظیمازهمان بن بست باران خورده پیچیدم به چپ
از کنارت رد شدم آرام ، گفتی: مستقیم!زل زدی در آینه اما مرا نشناختی
این منم که روزگارم کرده با پیری گریمرادیو را باز کردم تا سکوتم نشکند
رادیو روشن شد و شد بیشتر وضعم وخیمبخت بد برنامه موضوعش تغزل بود وعشق
گفت مجری بعد" بسم الله الرحمن الرحیم" :یک غزل می خوانم از یک شاعر خوب وجوان
خواند تا این بیت که من گفته بودم آن قدیم:"سعی من در سربه زیری بی گمان بی فایده ست
تا تو بوی زلفها را می فرستی با نسیم"شیشه را پایین کشیدی رند بودی از نخست
زیر لب گفتی خوشم می آید از شعر فخیمموج را تغییر دادم این میان گفتی به طنز:
"با تشکر از شما راننده ی خوب و فهیم"گفتم آخر شعر تلخی بود، با یک پوزخند
گفتی اصلا شعر می فهمید!؟ گفتم: بگذریم#کاظم_بهمنی
-
ما را کبوترانه وفا دار کرده است
آزاد کرده است و گرفتار کرده است ...
%(#e897e4)[فاضل نظری] -
بی همگان به سر شود بیتو به سر نمیشود
داغ تو دارد این دلم جای دگر نمیشود
دیده عقل مست تو چرخه چرخ پست تو
گوش طرب به دست تو بیتو به سر نمیشود
جان ز تو جوش میکند دل ز تو نوش میکند
عقل خروش میکند بیتو به سر نمیشود
خمر من و خمار من باغ من و بهار من
خواب من و قرار من بیتو به سر نمیشود
جاه و جلال من تویی ملکت و مال من تویی
آب زلال من تویی بیتو به سر نمیشود
گاه سوی وفا روی گاه سوی جفا روی
آن منی کجا روی بیتو به سر نمیشود
دل بنهند برکنی توبه کنند بشکنی
این همه خود تو میکنی بیتو به سر نمیشود
بی تو اگر به سر شدی زیر جهان زبر شدی
باغ ارم سقر شدی بیتو به سر نمیشود
گر تو سری قدم شوم ور تو کفی علم شوم
ور بروی عدم شوم بیتو به سر نمیشود
خواب مرا ببستهای نقش مرا بشستهای
وز همهام گسستهای بیتو به سر نمیشود
گر تو نباشی یار من گشت خراب کار من
مونس و غمگسار من بیتو به سر نمیشود
بی تو نه زندگی خوشم بیتو نه مردگی خوشم
سر ز غم تو چون کشم بیتو به سر نمیشود
هر چه بگویم ای سند نیست جدا ز نیک و بد
هم تو بگو به لطف خود بیتو به سر نمیشود
#عشقم_مولوی -
-
صد فصل بهار آید و بیرون نَنهم گام
ترسم که بیایی تو و در خانه نباشم.. -
ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی
به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی
#حضرت حافظ -
صدای پای رفتن اسفند را می شنوم
صدای آمدنت را نه !
حتی
ماهی های قرمز
به هوای تو
دریا را رها کرده اند ... !
راستی کدام بهار
زیبایی چشمان تو را دارد
یا عطر آغوشت را...؟شنیده ای با یک گل
بهار نمی شود ؟
باور کن
می شود
اگر تو بیاییاللهم عجل لولیک الفرج
-
Sobhan.1999 در شعردانه گفته است:
صدای پای رفتن اسفند را می شنوم
صدای آمدنت را نه !
حتی
ماهی های قرمز
به هوای تو
دریا را رها کرده اند ... !
راستی کدام بهار
زیبایی چشمان تو را دارد
یا عطر آغوشت را...؟شنیده ای با یک گل
بهار نمی شود ؟
باور کن
می شود
اگر تو بیاییاللهم عجل لولیک الفرج
دوس داشتمش