-
با دلت حسرت هم صحبتی ام هست ولی
سنگ را با چه زبانی به سخن وادارم؟ -
چه رفتن ها که می ارزد به بودن های پوشالی
چه آغوشی، چه امّیدی به این احساس تو خالیکبوتر با کبوتر مانده اما از سر اجبار
در این دنیای تودرتو، تو دیگر از چه مینالی؟یکی را دوستش داری که او دنبال غیر از توست
کجا دیدی جهانی را به این شوریده احوالی؟ -
من دو چیز را زیاد تجربه کرده ام ؛
فاجعه ...
و مرگ را ...
بزرگترین فاجعه این بود ؛
که من ، هر بار ، می مردم و ؛
زندگی ، هر بار ، ادامه داشت ... -
خدايا ….
ستاره هاى اسمانت را سقف خانه
دوستانم كن تا زندگيشان
مانند ستاره بدرخشد …..
شب بخير“ -
برای هر کس
که ادعای رفاقت میکند
درب را باز نکن**خیلی ها**
مثل بچه ها درب را میزنند
و فرار می کنند -
به من
در عمق نگاهت
که نا کجای جهانست
وطن بده...افشین یداللهی
-
گفتی که تو دیوانه و مجنون خویی
دیوانه توئی که عقل از من جویی
گفتی که چه بیشرم و چه آهن رویی
آیینه کند همیشه آهن رویی
“مولانا”
-
(((پرستو ها چرا پرواز کردید / جدایی را شما آغاز کردید
خوشا آنانکه دلداری ندارند / به عشقو عاشقی کاری ندارند
خداحافظ برای تو رهایی / برای من فقط درد جدایی
خداحافظ برای تو چه آسان / ولی قلبم ز واژه اش چه سوزان)))سلام دوستان عزیزم گفتم دارم میرم از آلا خدافظی کنم ازتون .اگه بدی دیدین ازم حلالم کنین.
-
وااای معرکه س...
فرصت شمارِ کاغذ، آتش زدهست عمر
از دیر، یک دو گام به پیش است، زودِ من
زین دامگاه گر بپرد کس کجا رود
پرواز حیرتست ز مرغ اسیر من
رفتم ز خویش لیک به پهلوی عاجزی
برخاستن چو سایه نشد دستگیر من
در عرصهای که نیست نشان غیر بینشان
چون نی نفس بس است پر و بال تیر من